بر روح تمام شیعیان تیغ زدند بر مردترین مرد جهان تیغ زدند خورشیدبه سینه، ماه برسر می زد انگاربه فرق آسمان تیغ زدند. سالروز ضربت خوردن امام علی (ع) تسلیت باد.التماس دعا دیگر برایم دلخوشی معنا ندارد با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان برای زیارت خدا لازم نیست جامعه ای که در آن حق فقیر از غنی بدون لکنت زبان گرفته نشود اسلامی نیست تولد امام حسن مجتبی (علیه السلام)بر قطب عالم امکان و مسلمین جهان مبارک باد. ماه روزه و صوم یعنی "خودداری از کارهائی است که هماره دل آدمیان بدان مشتاق و نفسها بدان اشتهای سیری ناپذیر دارند ". بی حجابی در ماه هایی غیر ماه رمضان هم خدا را از دست انسان ناراضی میکند اگر حجابت در ماه رمضان برای رضای خداست پس بایددر ماه های دیگر هم حجاب داشته باشی اینجا ایران است!؟ شاید باورش سخت است اما واقعیت دارد بله!!! اینجا........ایران است سرزمین213255 لاله خونین بال نکند اینقدر ارزش خون یک انسان کم شده که فراموششان کردی خواهرم؟ چادرت را محکم بگیر ,تاریخ تکرار میشود... شاید بیاید روزهایی که باید از کوچه های شام بُگذری ... و فرق تو با آنها این است که تو از پای درس کربلا آمده ای ... آری، چادری ها زهرائی نیستند اگر پهلوهاشان درد دین نداشته باشد... از قافله های شهدا جاماندیم رفتند رفیقان و چه تنها ماندیم افسوس که در زمانه دلتنگی مجروح شدیم اسیر دنیا ماندیم التماس دعا
زن متعجب و سریع نگاهی به کفشش انداخت؛ اما اثری از خون نبود. یک لحظه فکر کرد حتماً این هم نوع جدیدی از متلکهای مردها است. هر روز که با لباسهای مد روز فشن تی وی، و جدیدترین و محرکترین آرایش صورت و مدل مو بیرون می آمد، خیلیها شهوانی و خیره نگاهش میکردند و بعضیها همه جور ... . تا حالا همه جورش را شنیده بود، اما این یکی خیلی عجیب بود. عجیبتر از آن، ظاهر مرد بود؛ که بیشتر ناراحتش میکرد. - مردک! خجالت نمیکشی با این همه ریش ؟! شما بسیجیها خودتون از همه بدترید، مرد انتظار این برخورد را داشت؛ ولی حجب و حیایش در برخورد با نامحرمان، کمی دست پاچه اش کرده بود. اما موضوع خیلی مهم بود، مهمتر از آن که باعث شود مانند همیشه سرش را بیاندازد پایین و غوطه ور در افکار خودش، بی آنکه حتی حواسش را پرتِ دیگران کند، به راه خودش برود و به راه خودش بیاندیشد. عزمش را جزم کرد تا حرفش را کامل کند آرام و متین گفت: "بهترین جوونهای این مملکت، وقتی داشتند جونشون رو فدا میکردند که دشمن پاش به این خاک دراز نشه، تو وصیتنامه هاشون مینوشتن: سیاهی چادر ... . فقط گفتم که بدونید کفشتون تا مچ رفته تو خونشون!! زن هاج و واج داشت قامت مردی را نگاه میکرد که چند لحظه پیش از کنارش گذشته بود؛ ولی حالا دیگر چیزی نمیگفت و غرقِ فکر بود.. خواهرم, حواست باشد نامحرم, نامحرم است, چه آشنا باشد, چه غرىبه.. چه فامىل باشد, چه پسرک در خیابان.. مواظب باشىم شرمنده شهدا و امام حسین (ع)نباشیم و در روز حشر با سربلندى در محضرشان حاضر شویم. "البته فراموش نکنیم که خون شهدا فقط.به حجاب زنان و دختران ایران حساس نیست، بلکه به هر عملی که رضایت خدا به آن راضی نباشد،حساس است." ?? جا? " شه?د همت" خال? که خانمش م?گفت: هم?شه به شوخ? بهش م?گفتم اگه بدون ما بر? بهشت، گوشتو می بُرَم .. اما وقت? جنازه رو آوردن د?دم که اص? سر? در کار ن?ست ... ?? جا? " شه?د چمران" خال? که ?ه روسر? به همسر لبنان? اش غاده جابر هد?ه داد و گفت : بچه ها? ?ت?م خانه دوست دارن شما را با حجاب بب?نن ... ?? جا? " شه?د حم?د باکر?" خال? که خانم فاطمه ام?ران? همسرش م?گفت : به چشم من خوشگلتر?ن پاسدار رو? زم?ن بود ... ?? جا? " شه?د ز?ن الد?ن" خال? که م?گفت : در زمان غ?بت امام زمان به کس? منتظر م?گو?ند که منتظر شهادت باشد ... خانمش م?گفت : هنوزم که هنوز است صدا? کم?ل خواندنش را م?شنوم .. آ?ا باورتان م?شود ؟ ?? جا? " شه?د عباد?ان" خال? که خانمش در مرث?ه ا? غم انگ?ز خطاب به شوهر شه?دش نوشت : بس ن?ست ا?ن همه سال دنبال تو دو?دن و نرس?دن ...؟ تا وقت? تو بود? از ا?ن شهر به آن شهر رفتن و آوارگ? بود وقت? هم رفت? دربدر? و ب? کس? .. پس ک? نوبت من م?شود؟ ?? جا? " شه?د دقا?ق?" خال? که تو? وص?ت نامه خطاب به همسرش نوشت : " اگر بهشت نص?بم شد منتظرت م?مانم "... حالا خانمش می گوید: بچه ها را بزرگ کردم و نگذاشتم آب تو? دلشان بخورد ... زندگ? است د?گر .. و حا? منتظر نوبتم نشسته ام تا او ا?نقدر پشت درها? باز بهشت انتظارم را نکشد ... البته بد هم ن?ست .. بگذار ?ک بار هم او مزه انتظار را بچشد. ?? جا? " شه?د محمد اصغر? خواه" خال? که ?ه روز ?ک? از همرزمهاش به او گفته بود: محمد! من دلم به حال تو م?سوزه ..با آن قد و قامت رش?دت، آخه ه?چ جعبه ا? پ?دا نم?شه که تو را توش بذارن... همه تابوت ها? جبهه از قدت کوتاهترند .. خانمش گفت: پ?کر محمد رو ن?اوردن ..... به همرزم شوهرم گفتم: فقط بگ?د چرا ن?اورد?نش ...؟ آقا? عابدپور ، همرزم شوهرم گفت: فکر نکن من ا?نقدر ب? غ?رت بودم که خودم برگردم و محمد را ن?ارم .. مرتب م?زدند و نم?ذاشتند تکون بخور?م ... همون با?? کوه گذاشت?مش ?? جا? " شه?د حسن آبشناسان" خال? که همسرش در تش??ع جنازه به پسرها?ش افش?ن و ام?ن م?گفت : کف پا? بابا را ماچ کن?د... پا? بابا خ?ل? خسته است... و پسرها هم ه? کف پا? بابا را م?بوس?دند... همسرش گفت : لباسها? خون? همسرم را گذاشته بودند داخل ?ک ک?سه پ?ست?ک... روز سوم که خانه خلوت تر شد رفتم ک?سه را آوردم... خون هم اگر بماند بو? مردار م?گ?رد . با احت?اط گره اش را باز کردم و لباسها را آوردم ب?رون .. بو? عطر پ?چ?د تو? خانه ... عطر گل محمد? .. بو? عطر? که حسن م?زد .. گاه? فکر م?کنم کاش از آن لباسها عکس م?گرفتم ... اما فا?ده ا? ندارد .. تو? عکس که معلوم ن?ست خانه چه بو?? گرفته بود ?? جا? " شه?د علمدار" خال? که م?گفت: برا? بهتر?ن دوستان خود دعا? شهادت کن?د . و در آخر دعا کنید شهید شویم که اگر شهید نشویم باید بمیریم. التماس دعاعید سعد فطر بر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تمامی مسلمانان جهان مبارک باد . طاعات و عباداتتان قبول حق .التماس دعا
وقتی تو را بابای من دنیا ندارد
رفتی یتیم بی قرار شهر کوفه
حس کرد تازه طفلکی بابا ندارد
در مناجات شبانه شبهای قدر التماس دعا دارم
به مساجد، زیارتگاهها وسرزمین وحی برویم
خدا را می توان درشادکردن چشمان گریان کودکی فقیر
درخیابان وهر جای دیگری زیارت کرد
پیامبر اکرم (ص)
به غیرت علی قسم، که فخر زن حجاب اوست
غوغا نمیشد و..، در وا نمیشد و...
آتش دخیل چادرِ زهرا نمیشد و ...
عمر حیدر، پایان نمیگیرد چرا؟
دنیا بر من، آسان نمیگیرد چرا؟
از اشک من، طوفان نمیگیرد چرا؟
افتادنت به روی خاک، ببین چه کرده باعلی!
به روی پای خود بایست، بگو دوباره یاعلی
(آه، از غریبی)
بین کوچه
یک لحظه دست او، از من رها نشد
یک لحظه حتی از سرش، چادر جدا نشد
آه ای هیزم، آتش کجا و آفتاب؟
آتش مانده، در حیرت از بانوی آب
آمد اینک، ماه علی چه با حجاب
خوشا به من که فاطمه، پناه و یاور من است
زمانه با دلش چه کرد، که او به فکر رفتن است
(آه از غریبی)
باید هر زن
باشد چو فاطمه؛ حاشا جز این شود
زن میتواند با عفاف مرد آفرین شود
دارد هرکس از مادرش یک یادگار
از زهرا ماند، چادر نمازی وصله دار
آن چادر که، بُرد از دل زینب قرار
به غیرت علی قسم، که فخر زن حجاب اوست
به جای دیدههای شوم نظارهی خدا به اوست
(آه از غریبی)
شاعر: رضا یزدانی
خدای ماه رمضان و خدای غیر ماه رمضان
ماه رمضان آغاز شده و با گذشت چندین روز از شروع ماه بندگی خدا، همچون سال های گذشته طبق آمار وقوع جرایم با کاهش قابل ملاحظه ای رو به رو بوده است. بر اساس آمارهای پلیس، در سال گذشته آمار جرایم مختلف درکشور به طور میانگین، بین 5 تا 33 درصد کاهش داشته است. سوال این است که چرا همه ساله با شروع ماه مبارک این سیر نزولی وقوع جرایم در کشور اتفاق می افتد؛ مگر خدای ماه رمضان با غیر آن تفاوتی دارد؟
شاید برای پاسخ به این پرسش توجه به مطالب زیر خالی از لطف نباشد.
قطعا ترکیب این کلمات در کنار هم زیباست وقتی که می گویند: رمضان بهار قرآن است، قرآنی که سخن بر حق پروردگار است با انسان، پروردگاری که خلق نکرد انسان را در این دار فانی مگر برای ابتلاء، امتحان، خود سازی، قرب به حق، جلب رضای او و در نهایت … وصال .
با شنیدن این عبارات مثلِ خدا، انسان، رگ گردن، نزدیکی خدا به انسان، “اَقرَبُ مِن حَبلِ الوَرید ” نزدیکتر از اعضای بدنش به او، نزدیکتر از رگ گردنش به او ! دلِ انسان دو حالت پیدا می کند یکی حس آرامش و دیگر حس وحشت
!
آرامشش به این خاطر است که می داند همیشه خدا با اوست و هیچگاه او را تنها نمی گذارد و وحشتش از غضب اوست ازاین که نکند کاری طبق خواسته نفسش انجام دهد که خوشایند ربَّش نباشد، نکند دور بماند از قافله خوبان و غرق شود در این عالم مادی و فانی.
و خدا که دوست ندارد این حیوان ناطق، دور شود از اصلش، دور شود از آنچه برایش آفریده شده چاره ای اندیشیده برای تمرینش و بر همه واجب کرده تا به صوم و نیایش او بنشینند.
ماه، ماهِ رمضان است ماه روزه و صوم یعنی “خودداری از کارهائی است که هماره دل آدمیان بدان مشتاق و نفسها بدان اشتهای سیری ناپذیر دارند “. خدا ما را دعوت کرده به میهمانی و گفته: در این میهمانی باید دست بکشی، حتی از حلال ترین چیزها، تا تربیت کنی نفست را چرا که گوش دادن به وسوسه های ابلیس نتیجه ای ندارد جز نابودی انسانیتت، ای اشرف مخلوقات من! پس شروع کن از این ماه خود را بساز آنگونه که من دوست دارم. و این مهم محقق نمی شود مگر با یک چیز … جهاد با نفس امّاره که سخت ترین کار است در این عالم برایِ این موجود دو پای مختار.
و جهاد با نفس و مبارزه با زیاده خواهی هایش از یک بعد چیزی نیست جز؛ مبارزه با نفس شهوت پرست، نفس لجام گسیخته ای که به تبرّج عشق می ورزد و دائماً بهانه می گیرد و منطق می بافد.
جهاد با نفس در این وادی چیزی نیست جز عفاف پیشگی، حیا پیشگی، خوار کردن آن نفسی که حجاب می شود بین من وخدای من و نمی گذارد گوش فرا دهم به فرامینش، به دستور “لا یبدین زینتهن “ش، که منع کرده من را از جلوه دادن زیبایی هایم به نامحرمان و …
در این ماه اکثر ما سعی می کنیم عبد خوبی باشیم برای معبودمان، نمازمان را سر وقت می خوانیم، قرآن می خوانیم، اگر در ماه های دیگر به پوششمان اهمیتی نمی دادیم سعی می کنیم در این ماه اهمیت بیشتری برای آن قائل شوی، مواظبیم که مبادا حرام باشد لقمه نانمان، کمکمان به قشر محروم جامعه بیشتر می شود. حال سوال این است؟
“مگر خدای ماه رمضان و خدای غیر ماه رمضان فرق دارد ؟”
مگر خدا یکی نیست؟
مگر بارها و بارها در نماز نمی گوییم “قل هو الله احد” را؟
چرا بعد از اینکه در این ماه حیا کردیم از اینکه نافرمانی کنیم از ربّمان، بعد از اینکه با عفت بودیم و نگذاشتیم شیطان بر نفس مان حکم براند، بعد از آنکه آیینه دلمان را جلا بخشیدیم و پاک کردیم گرد و غبار غفلت و سر گردانی در این دار فانی را از روی آن، بعد از آنکه ارتباطمان را با پروردگارمان قوی کردیم و نفس مان را تا حد ممکن سرکوب، دوباره بر می گردیم بعد از این 30 روز به زندگی قبلی مان! دوباره بالهای زخمی نفس را مرحم می گذاریم تا جان بگیرد و دوباره شروع کند به حکم رانی بر ما! مگر حال بدی دارد این سحر ها؟ مگر لذت بخش نیست این عبادت ها؟ مگر سبک نمی شویم در این ماه؟ چرا ادامه نمی دهیم این حال و هوای خوش را؟ تا برسانیم خویشتنِ خویش را به سر منزل مقصود، به نور محض و غرق شویم در آن با تمام وجود بدون هیچ تعلقی به این دار فانی و متعلقات گذرا و نماندنیش! و چرا حفظ نمی ک نیم این حال و احوال خوش و دل نشین را، شب بیداری ها و به عبادت نشستن ها را؟
چرا کاری نمی کنیم که خداوندگارمان نه تنها در این ماه بلکه همیشه ببالد به اشرف مخلوقاتش در مقابل فرشتگان، و فرشتگان بگویند :”سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا”(1) یعنی خدایا ما فقط چیزی که به ما آموختی را می دانیم ولی آدم با ما فرق می کند، چون او می تواند خود را برساند به درجه ای بالاتر از ما و می تواند خود را بکشاند به درجه ای پست تر از بهائم و این است تفاوت منِ ِانسان با فرشتگان.
پس بارالها ما را یاری کن تا برسانیم خویشتن را به اعلی درجه علییّن و نگذار با بی عفتی و بی حیایی و بی حجابی دوربمانیم از چشیدن طعم وصالت .
کاری از گروه دین و فرهنگ باحجاب
1- سوره بقره آیه 34
کد قالب جدید قالب های پیچک |