غیرت=عفت

3 دسته روایت درباره دلایل نباریدن باران


 با بیان اینکه نباریدن باران از منظر روایات، دلایل مختلفی دارد، افزود: در مورد نیامدن باران و خشکسالی 3 گروه روایات داریم:

در گروه اول که تعداد بیشتری از روایات را شامل می شود، خود مردم خطاب روایات هستند.

حضرت رسول اکرم (ص) می فرماید: هرگاه کم فروشی شود، خداوند ایشان یعنی مردم را به خشکسالی و کمبود گرفتار می کند.

رسول خدا (ص) در حدیث دیگری می فرماید: همیشه امتم در خوشى و خوبى باشند تا زمانى که با هم دوستى کنند و بهم هدیه دهند و امانت را بپردازند و از حرام دورى کنند و از مهمان پذیرائى کنند و نماز را برپا دارند و زکات را بدهند، چون‏ انجام ندهند گرفتار قحطى و خشکسالى شوند.
جلد شانزدهم بحار الانوار صفحه 251

پیغمبر اکرم (ص)فرمود: هیچ مردمى عهدشکن نشدند مگر اینکه دشمن آنها بر آنها مسلّط گردید و هیچ قومى ظلم نکردند مگر اینکه کشتار در بین آنها زیاد شد. و هیچ قومى از پرداخت زکات امتناع نکردند مگر اینکه از آمدن باران ممنوع شدند.

و در ما بین آنها عمل منافى عفّت و فحشاء ظاهر نشد مگر اینکه در میان آنها مرگ مفاجات شیوع پیدا کرد. و هیچ قومى کم فروشى نکردند مگر اینکه به خشکسالى مبتلا شدند.
ارشاد القلوب - ترجمه طباطبایى صفحه 283

گروه دوم حاکمان هستند که در جامعه کنونی ما روسای یک حکومت و مناصب قضاوت را می توانیم در جایگاه حاکمان قرار دهیم.

حضرت رسول (ص) فرمود: هر گاه زمامدار ستم کند باران کم مى‏شود و هر گاه اهل ذمّه را فریب دهند و نیرنگ بازى کنند دشمنانشان بر آنان آشکار گردد و هر گاه کارهاى زشت و ناپسندید آشکار شود زمین لرزه ایجاد شود و هر گاه امر بخوبى و معروف و پیشگیرى از محرّمات کم شود محرمات مباح شمرده شود همانا گناه بجاى ثواب و ثواب بجاى گناه قرار گیرد بعد اندیشه کنند پس از فکر و اندیشه پشیمانى و بازگشت است.
نهج الفصاحه - مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (ص) صفحه 197

گروه سوم کارگزاران هستند که مصداقش همین کارمندهای دستگاه های عمومی هستند.

امام رضا (ع) فرمود: چون زمامداران دروغ پردازند باران قطع مى‏شود، و چون سلطان ستم کند پایه‏هاى دولتش سست مى‏گردد (و دولتش از چشم مردم مى‏افتد)، و چون زکات داده نشود چهار پایان مى‏میرند.

منابع
1.أمالی شیخ مفید - صفحه 311
2. بحار الأنوار – جلد ‏70 - صفحه 374- باب 138

توجه! خشکسالی همیشه بلا نیست

وی در ادامه توجه به چند نکته را ضروری دانست:

*نکته اول در مورد احادیث مذکور این است که، خشکسالی در زمان حاکم اسلامی به منزله فساد شخص یا تمام بدنه نیست. برای پاسخ به این مسئله شاهد مثال داریم؛ یکی از آنها اینست که در زمان حاکمیت خود حضرت رسول اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) هم خشکسالی بوجود آمد.

همچنین لازم نیست تا همه بدنه حکومت فاسد باشد تا باران نبارد. نمونه آن هم داستانی است که روایت آن موجود است: در زمان حضرت موسی فقط یک نفر گناهکار در بین آن قوم بود و به خاطر آن شخص باران نمی آمد. یعنی وجود یک شخص هم برای نباریدن باران کفایت می کند، لازم نیست همه گناهکار باشند.

*نکته دوم: شاید خشکسالی و نیامدن باران در ظاهر و از نظر ما بلا باشد با نگاهی عمیق تر به بطن ماجرا، نشان می دهد که نباریدن باران ممکن است برای برخی نعمت باشد، برای برخی یک فرصت باشد، برای برخی امتحان باشد و برای برخی عاملی جهت افزایش ظرفیت ها باشد. مثال آن هم خشکسالی است که در زمان حضرت یوسف به‌ وجود آمد. آن خشکسالی بلا نبود، برای بعضی ها نعمت بود چراکه از فرو دستی به بالادستی آمدند و یا بالعکس.

بنابراین خداوند وقتی خشکسالی می آورد همیشه بلا نیست چه بسا این خشکسالی نعمت باشد. مثل اینکه خشکسالی باعث شود ما به دنبال پیدا کردن راهکارهایی باشیم که آب را در کشور صرفه جویی کنیم و بهتر از آن استفاده کنیم.

*نکته سوم: تمام این 3 گروه روایاتی که گفتیم می تواند دلیل نباریدن باران باشد از طرفی می تواند هیچکدام آنها دلیل نباریدن باران نباشد.

یعنی می تواند در یک جامعه ای مردم خوب باشند، حاکمان خوب باشند، کارگزاران خوب باشند، ولی باران نبارد. این می تواند به دلیل حکمت الهی و ابتلای مردم باشد؛ یعنی خداوند برای ارتقا درجه یک جامعه و قومی خشکسالی را به وجود آورد تا آنها ظرفیت های وجودی خود را افزایش دهند.

حدیث زیر می تواند یک نمونه از این نکته باشد:
«وقتى پیامبر اکرم (ص) به مدینه هجرت کردند، اهل مدینه روز جمعه‏اى خدمت ایشان آمدند و از خشکسالی شکایت کردند که درخت‏ها زرد شده و برگها مى‏ریزند. ایشان دست خویش را به دعا برداشتند با اینکه در آسمان لکه‏اى ابر دیده نمى‏شد به فاصله کمى باران باریدن گرفت به طورى که جوانان زورمند و توانا نیز براى رفتن به خانه خویش در این باران سخت به زحمت افتادند. بارش باران یک هفته طول کشید. عرض کردند یا رسول الله! دیوارها خراب شد و مسافران از سفر باز ماندند. رسول خدا خندیدند و فرمودند: این سرعت ملال فرزند آدم است، سپس عرض کردند: "اللهم حوالینا لا علینا اللهم فی اصول الشیح و مراتع البقع‏"
خدایا بر روى سر ما نبار باران را به اطراف ما ببار بر روى گیاه بیابانها و چراگاههاى اطراف.
باران در اطراف مدینه مى‏بارید ولى یک قطره در مدینه نمى‏بارید، به واسطه کرامت آن جناب در نزد خدا.»
(احتجاجات - جلد چهارم بحار الانوار صفحه 28 بخش دوم)

*نکته چهارم اینکه باید دقت کرد شدت ضعف روایات به چه صورت است. به طور مثال وقتی در مورد حاکم و ظلم حاکم روایات داریم عبارتی آمده با این مضمون که باران کم می شود و نگفته باران قطع می شود.
اما در مورد کارگزاران عبارتی که بیان شده است که به معنی قطع شدن بارش باران است. ولی وقتی روایات درمورد مردم یا جامعه است و آنجایی که مردم کم فروشی می کنند خداوند عذابش خیلی گسترده تر می شود؛ یعنی خداوند هم خشکسالی می آورد و هم کمبود که نتیجه آن گرانی هم می تواند باشد.

*نکته بعدی که در ادامه ی این نکات می توان به آن اشاره کرد روایتی از امیرالمومنین (ع) است که می فرمایند:
إرْحَمْ تُرْحَمْ / نسبت به یکدیگر رحم کنید تا خداوند به شما هم رحم کند.
اَحْسِنْ یُحْسَنْ / به همدیگر نیکی کنید تا خداوند به شما خیر و برکت و روزی برساند.

وقتی در جامعه مسلمین مردم به یکدیگر رحم نکنند و نیکی وجود نداشته باشد خشم و غضب الهی هم مشمول همه ی آنها می شود.

خشکسالی در روایات آخرالزمان

این کارشناس مسائل فقهی همچنین به رابطه نشانه های آخرالزمان و خشکسالی اشاره و خاطر نشان کرد: مسئله دیگری که باید مد نظر داشت این است که ما در نشانه های آخرالزمان روایاتی داریم که از خشکسالی می گویند. یکی از نشانه های ظهور حضرت حجت (عج) خشکسالی است.

وی در پایان تاکید کرد: باید برای بررسی یک موضوع از منظر روایات تمامی موارد را به طور کامل و در کنار هم در نظر بگیریم و نگاه منطقی به این روایات داشته باشیم.

منبع:ایران اسلامی

 




نوشته شده در شنبه 95/8/8ساعت 2:42 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

اس ام اس عاشورا و تاسوعای حسینی


الا ای صاحب قلبم کجایی؟ / محرم شد نمی خواهی بیایی؟/ خوشا آن شور و حال و اشک و آهت/ خوشا آن ناله های نینوایی/ خوشا بر حال تو هروقت که خواهی/ کنارتربت آن سرجدایی

ماه محرم بر همگی تسلیت باد.

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

 


نوشته شده در یکشنبه 95/7/18ساعت 4:3 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

اس ام اس عاشورا و تاسوعای حسینی


الا ای صاحب قلبم کجایی؟ / محرم شد نمی خواهی بیایی؟/ خوشا آن شور و حال و اشک و آهت/ خوشا آن ناله های نینوایی/ خوشا بر حال تو هروقت که خواهی/ کنارتربت آن سرجدایی

ماه محرم بر همگی تسلیت باد.

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

 


نوشته شده در یکشنبه 95/7/18ساعت 4:3 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

قیامت بی حسین غوغا ندارد 

شفاعت بی حسین معنا ندارد

حسینی باش که در محشر نگویند:

چرا پرونده ات امضاء ندارد...

حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد...

التماس دعا            

ماه محرم بر آقا امام زمان و همه مسلمانان جهان تسلیت باد.


نوشته شده در شنبه 95/7/10ساعت 4:16 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

 

عفت هرکس به اندازه غیرت اوست


سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی در رابطه با غیرت، عفت و حجاب و روابط آنها باهم

 

Javadi amoli

Javadi amoli

عفت از جمله کمالات نفسانی است که با غیرت همراه بوده و غیرت نیز با دارا بودن شریف ترین اوصاف نفسانی مقدمه ای در امر عفاف است.
آیت الله جوادی آملی در گفتگو با ستاد خبری جشنواره نور گفت: عفت هر کسی به اندازه ی غیرت اوست و عفاف خصلتی است که تنها مختص به زنان نیست بلکه مردان را نیز در بر می گیرد.
ایشان عفیف بودن در قرآن را از اوصاف اولیای الهی بر شمردند و افزودند: در حدیثی از مولای متقیان علی(ع) مسأله ی عفت به اندازه ی غیرت هر کسی بیان شده است که اگر این حدیث تحلیل شود عناصر و محورهای جشنواره ی نور مشخص خواهد شد.
این عالم گرانقدر غیرت را غیرشناسی، غیرزدایی، غیرروبی و غیرپراکنی دانستند و گفتند: کسی که وارد حریم غیر شود و یا اجازه دهد غیر وارد حریم او شود اهل غیرت و عفاف نیست.

عفاف خصلتی است که تنها مختص به زنان نیست بلکه مردان را نیز در بر می گیرد.

آیت الله جوادی آملی با اشاره به آیات نورانی قرآن مجید درخصوص عفاف و حجاب فرمودند: در قرآن مردم به عفاف دعوت شده اند و حق تعالی فرموده اگر تنگدستی لباس مناسب بپوش و فقر خود را علنی نکن، چرا که قرآن این عفت را که همان آبروداری وقناعت است می ستاید.
ایشان افزودند: عفت در قرآن، به فقرا، اغنیا، اوصیا و سرپرستان توصیه شده است و به دنبال آن به حفظ حجاب تأکید شده است.
آیت الله جوادی آملی در حضور مسئولان برگزاری جشنواره ی “نور” تصریح کرد: مسأله ی حجاب در اسلام مسأله ای عفیفانه است نه عنیفانه و زن بسیار آسیب پذیر بوده و نباید با اجبار از وی حجاب خواست بلکه باید سطح آموزش را تعالی بخشید.
ایشان به مسوولین در خصوص امر به معروف و نهی از منکر یادآور شدند: زنان گل هایی لطیف هستند که با درختان مقاوم متفاوتند بنابراین نیاز به آبیاری و مراقبت دارند و نباید با فشار و اجبار از آنها چیزی خواست بلکه باید از راه آموزش وارد شد تا شاهد رشد و تعالی آنها باشیم.
نباید با فشار و اجبار از آنها چیزی خواست بلکه باید از راه آموزش وارد شد تا شاهد رشد و تعالی آنها باشیم.

این عالم بزرگوار با اشاره به خطبه ی امیرمتقیان امیرالمومنین علی(ع) مردان و زنان پرهیرگار را انسان هایی قانع عنوان کردند و افزودند: پرهیزگاران کم حاجت و دور از زینت پروری هستند که این حجاب عفیفانه ی آنها اگر در اقتصاد نیز مورد توجه قرار گیرد دیگر سازمان ها هم عفیفانه خواهند شد.
حضرت آیت الله جوادی آملی، استقلال کشور را بر دو عنصر محوری «تلاش در توحید» و «قناعت در مصرف» که همان عفاف است دانستند و یادآور شدند: اگر می خواهید با شرف زندگی کنید، قانع باشید و اگر کشوری به این سمت حرکت کند عفیف و خودکفا خواهد شد.
آیت ا… جوادی آملی درباره مسأله ی آموزش زنان در جامعه گفتند: زنان عفیف آموزش دیده در یک جامعه ی اسلامی باید به حدی باشند که دیگر زنان و دختران در مشکلات خود به آنها مراجعه کنند و این نیاز برای جامعه همانند نیاز به وجود بیمارستان ها و مراکز آموزشی مخصوص زنان، مورد اهمیت است و باید این علوم برای همه ی نسل ها حفظ شود.
ایشان ادامه دادند: هنگامی که حضرت زهرا(س) فرمودند “زینت زن این است که مرد او را نبیند و او هم مرد را نبیند” برای شرایط عادی است و امروز حاجت و اضطرار حکم می کند زنان ما آموزش دیده باشند.
عالم گرانمایه با اشاره به زندگی حضرت زهرا(س)، دوران حیات آن بزرگوار را سراسر علم آموزی و فهم دانستند و گفتند: پس از رحلت پیامبر(ص)، حضرت فاطمه(س) با دریافت معارف غیبی، مصحف را برای علی(ع) املاء می فرمودند که ایراد خطبه ی فاطمه(س) نشانگر فهم آن حضرت است ،همچنین آیه ی سوره ی زخرف نیز اشاره به همین امر دارد.
ایشان با بیان اینکه حجابی مناسب است که با عفاف نزدیکی داشته باشد، تصریح کرد: حجاب یعنی نه درون بیرون را ببیند و نه بیرون نظاره گر درون باشد چرا که حجاب یک طرفه، حجاب بی عفاف است و جوانان باید به غیرت و عفاف در عصر حاضر توجه ویژه داشته باشند.

 

منبع
جنبش دانشجویی حیا


منبع : عفت هرکس به اندازه غیرت اوست | حجاب برتر

نوشته شده در شنبه 95/7/10ساعت 4:11 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |


رابطه غیرت مردان و حجاب زنان… مطلبی پرمحتوا و دارای منابع فراوان…

 

رابطه غیرت مردان و حجاب زنان

اقسام غیرت

1- غیرت در دین: یک انسان غیرت مند وقتی دینی را پذیرفت، در ترویج احکام دین از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی ورزد و رخصت نمی دهد دین و احکام آن بازیچه ی دست اشخاص مغرض قرار گیرد و با کسانی که ضروری دین را انکار می کنند، مبارزه می کند، امر به معروف و نهی از منکر می کند و با کسانی که قصد بدعت گذاری در دین را دارند، به مقابله می ایستد.

2- غیرت مالی: پرواضح است که انسان برای زندگی کردن نیازمند غذا، پوشاک، محیط، مسکن و… می باشد و تا زمانی که در قید حیات است، برای به دست آوردن آن تلاش می کند. یک انسان غیرت مند نیک می داند دنیا مزرعه ی آخرت است. اگر در دنیا شرافت مندانه زندگی نکنی؛ قافیه ی آخرت را هم می بازی. بنابراین انسان باید نسبت به مال، ثروت و سرزمین و مملکت خویش حسّاس باشد و نگذارد بیگانگان به راحتی در آن دخل و تصرف کنند.

3- غیرت ناموسی: مرد تکیه گاه زن است، بر مرد لازم است که از حرمت و کرامت بانوی خویش دفاع کند و یک لحظه از ارزش و کرامت بانوی خویش غافل نشود. غیرت ناموسی بدین معنااست که مرد ناموس خود را از تیررس مردان نامحرم دور نگه دارد و نگذارد که گردش های بی موقع فرجامی ناگوار را برای همسر او رقم بزند.

بر مرد لازم است که از حرمت و کرامت بانوی خویش دفاع کند و یک لحظه از ارزش و کرامت بانوی خویش غافل نشود

 اهمیت غیرت

دین مقدس اسلام غیرت را به عنوان یک پدیده ارزشمند مورد توجه قرار می دهد به گونه ای که پیامبراکرم(ص) می فرمایند: انّ الغیره من الایمانِ(1) همانا غیرت نشانه ی ایمان است

غیرت، روح ایمان

پیامبر اسلام(ص) می فرمایند: اگر مردی در خانه ی خود امری را مشاهده کند که منافی غیرت باشد و به غیرت نیاید، خدا مرغی و پرنده ای را می فرستد که آن را قندر گویند و چهل روز درب خانه ی او می نشیند و فریاد می زند: ان الله غیورٌ و یُحبُ کلّ غیورٍ، خداوند غیور است و غیرت مندان را دوست دارد. اگر آن مرد به غیرت آمد و آن چه منافی غیرت است، از خود دور کرد که خوب، و اگر به غیرت نیامد، پرواز می کند و بر سر او می نشیند و فریاد می کند و پرهای خود را بر چشم های او می زند و می پرد و بعد از این، روح ایمان از آن مرد جدا می شود و ملائکه او را دیّوث می نامند.(2)

امیرالمؤمنین علی(ع) می فرمایند: غیره الرجل ایمانٌ(3) غیرت مرد ایمان است.

ز ایمان بود غیرت ای مردِ دین                                                            برو غیرت و رادمردی گزین.

و نیز حضرت علی(ع) می فرمایند: قدرُ الرجل علی قدر همته… و عفتهُ علی قدر غیرته(4) ارزش مرد به قدر همت او و پاکدامنی او به قدر غیرت اوست.

ارزش مرد به قدر همت او و پاکدامنی او به قدر غیرت اوست.

امام محمد باقر(ع) می فرمایند: جمعی اسیر را خدمت پیامبر آوردند و پیامبر دستور قتل آن ها را صادر نمود، مگر یکی از آن ها.

مرد اسیر گفت: ای نبی خدا! چگونه مرا رها کردی از میان آن ها؟

پیامبر فرمود: جبرئیل از جانب خداوند آمد و گفت که در تو پنج خصلت است که خداوند و پیامبرش دوست دارند، که از آن ها است: الغیره الشدیده علی حرمک، غیرت سخت و زیاد نسبت به ناموست.(5)

غیرت حضرت موسی(ع):

همانا حضرت موسی مردی غیرتمند بود، با کسی مصاحبت نداشت، به خاطر آن که ناموسش دیده نشود

ابن عباس گوید: انّ موسی کان رجلاً غیوراً، لا یصحبُ الرفقه لئلا تری امراتهُ(6)همانا حضرت موسی مردی غیرتمند بود، با کسی مصاحبت نداشت، به خاطر آن که ناموسش دیده نشود(کسی را به خانه نمی آورد).

غیرت حضرت ابراهیم(ع):

پیامبر(ص) می فرمایند: کان ابراهیمُ ابی غیوراً و انا اغیرُ منه و ارغم اللهُ انفَ من لا یغارُ من المؤمنین(7) پدرم ابراهیم غیرت مند بود و من از او غیرت مندترم، بریده باد بینی آن کس که از مؤمنین غیرت نمی ورزد.

شدت غیرت حضرت ابراهیم:

چون نمرود حضرت ابراهیم را تبعید کرد، ابراهیم همه ی وسایل و اموال خود را برداشت و صندوقی ساخت و همسرش ساره را در آن گذارد به خاطر غیرت زیاد، قفل زد و از مملکت نمرود بیرون شد و داخل مملکت قبطیان شد که پادشاهی به نام عراره داشت. با رسیدن حضرت ابراهیم به مرز، مأمور گمرک برای دریافت عوارض گمرکی پیش آمد، تا به صندوق رسید، گفت: باز کن.

ابراهیم فرمود: شما تصور کنید طلا و نقره است. به وزن آن عوارض گمرکی را می دهم.

مأمور گمرک قبول نکرد و درب صندوق را باز کردند، زنی را در نهایت حجاب و عفاف دیدند.

گفتند: این زن کیست و با تو چه ارتباطی دارد؟

ابراهیم فرمود: همسر من است.

صندوق را به نزد پادشاه بردند و گزارش دادند. ابراهیم فرمود: من از صندوق جدا نمی شوم، مگر جانم گرفته شود. داخل این صندوق ناموس من است و حاضرم اموال خود را بدهم ولی درب آن را نگشایی. پادشاه به اجبار درب آن را گشود و از کثرت زیبایی ساره نتوانست خود را نگه دارد، دست خود را به سوی او برد.

ابراهیم رو برگردانید و عرض کرد: خدایا! دست او را نگه دار و این ناموس من است. دست پادشاه خشک شد و نتوانست به سوی ساره دراز کند، به ابراهیم گفت: خدای تو چنین کرد؟

رابطه غیرت مردان و حجاب زنان

ابراهیم فرمود: آری، خدای من غیور است و نزدیک شدن به حَرَم را دشمن می دارد. چون اراده ی حرام کردی، بین تو و او حایل شد.

پادشاه گفت: از خدای خود بخواه دست مرا به حال خود برگرداند، دیگر متعرض نخواهم شد.ابراهیم تقاضا کرد و دست او به حال خود برگشت و دوباره تعدی کرد، باز ابراهیم از خدا خواست و دست او خشک شد. پادشاه گفت: خدای تو خیلی غیور است و تو هم بسیار غیوری، پس از خدایت بخواه دست مرا به حال خود برگرداند. ابراهیم فرمود: به شرط آن که بر عملت برنگردی. پادشاه قبول کرد و دستش به حال خود برگشت و گفت هر جا می خواهی برو و کنیزی داشت به نام هاجر به ساره بخشید.(8)

امام جعفر صادق(ع) می فرمایند: انّ الله تبارک و تعالی غیورٌ، یحبُّ الغیره، و لغیرته حرّم الفواحش ظاهرها و باطن ها(9) همانا خداوند تعالی غیرت مند است و غیرت را دوست می دارد و به خاطر غیرت مندی است که فحشا و زشتکاری آشکار و نهان را حرام فرموده است.

غیور است محبوب پروردگار                                  که بی غیرتی آورد ننگ و عار

هر آن کس کند حفظ ناموس خویش                              ز دربار ایزد برد بهره بیش

نتیجه ی غیرت ناموسی

خداوند حضرت ایوب را به انواع بلاها مبتلا و امتحان کرد، باغ ها و کشاورزی اش از بین رفت، خانه هایش ویران شد، فرزندانش مردند، به بیماری سختی همراه با تهی دستی مبتلا گردید و سرانجام کار به جایی رسید که همسر باوفایش(لیا) برای تأمین معایش، گیسوان خود را به زنی فروخت. وقتی که نزد ایوب برگشت و او متوجه شد که همسرش گیسوانش را فروخته است، بسیار ناراحت گردید که هیچ کدام از گرفتاری های سابق، این گونه او را غمگین نکرده بود. با دلی شکسته و حالی زار، به در خانه ی خدا رفت و فرمود:

خدایا! مرا به انواع بلاها در مورد اموال و فرزند و خانه و باغ و مزرعه و بیماری مبتلا نمودی و صبر کردم.

ای خدا! من بنده ی تو هستم و همه چیز تحت قدرت و اختیار توست، سپاسگزار درگاه تو هستم، ولی کارم به این جا کشیده شده که همسرم گیسوانش را فروخته. ای خدا! لطفی کن.

حضرت ایوب در همه ی میدان های بلا الگوی مقاومت و قهرمان شکر بود، ولی در این مورد قلبش جریحه دار شد و غیرت او قبول نکرد و با اصرار از خدا می خواست که به او لطفی کند. ناگاه ندایی شنید، آن ندا از جانب خداوند مهربان بود که: اُرکُض برجلک هذا مغتسلٌ باردٌ و شرابٌ(10) پای خود را به زمین بکوب، این چشمه ی آبی خنک برای شستشو و نوشیدن است. ایوب با آن آب گوارا و صاف، بدن خود را شستشو داد، همه ی دردهایش برطرف گردید و پیکر رنج دیده ی او، آن چنان زیبا شد که هم چون گوهر مروارید می درخشید و نعمت های فراوان دیگری نیز در اطراف مشاهده کرد که از جانب خداوند به او رسیده بود.(11) به امید آن که غیرت ناموسی را از این پیامبر بزرگ خدا بیاموزیم.

ما باید چهره ی زن را ببینیم

زنی در نیشابور به محکمه ی قاضی رفت و از شوهر خود که پانصد دینار به او بدهکار بود و نمی داد، شکایت کرد. قاضی وقتی که شوهر را حاضر کرد، جریان شکایت را به وی گفت، شوهر انکار کرد. قاضی از زن خواست که دو نفر شاهد بیاورد، زن هم چند مرد را به عنوان شاهد به محکمه حاضر کرد. وقتی که قاضی از شهود خواست که شهادت بدهند، آن ها گفتند: ما باید چهره ی زن را ببینیم و سپس گواهی بدهیم. زن هم حاضر بود که صورت خود را به آن ها نشان دهد ولی مرد از این که باید صورت زنش را ببینند، سخت ناراحت شد و گفت: من اعتراف می کنم که پانصد دینار به زنم بدهکارم. اشخاصی که حاضر بودند، از این غیرت شدید مرد تعجب کردند، زن هم به قاضی گفت: شما را شاهد می گیرم که ذمّه ی شوهرم از این مبلغ بری است و من حقی به او ندارم.قاضی دستور داد که این جریان را در زمره حکایات غیرت یادداشت کنند.(12) جوان غیرت مند اجازه نداد ساق پای زنش را مُهر زنند در سال 1210 قمری، حاج جواد صباغ از طرف جعفر قلی خان خویی به تعمیر روضه و حرم حضرت عسگری و سرداب مقدّس مشغول بود. فاضل نراقی می گوید: من در آن سال، به قصد زیارت مکه به سامرا مشرف شدم و حاج جواد این داستان را برایم تعریف کرد که شخصی به نام سیّد علی از جانب وزیر بغداد حاکم سامرا بود. وی از هر زائر ایرانی یک ریال می گرفت و به آنان اجازه ی ورود به حرم را می داد و برای این که کسانی که پول داده اند از دیگران شناخته شوند، بر ساق پای آنان مهر می زد.

روزی سیّد علی بر در صحن مقدس نشسته بود، سه نفر از همراهانش هم ایستاده بودند و چوبی بلند در پیش خود گذاشته بود. در این لحظه قافله ای از ایرانیان وارد شدند. سیّدعلی، بر پای هر کدام مهری می زد و یک ریال می گرفت و اجازه ی ورود می داد. جوانی از بزرگان ایران با زنش آمد و دو ریال داد، سیّدعلی ساق پای او را مهر کرد و گفت: آن زن هم باید بیاید تا ساق پای او را مهر کنم.

جوان گفت: هر دفعه که این زن به حرم می آید، یک ریال را می دهم، دیگر به این کار زشت احتیاجی نیست.

سیّدعلی گفت: ای رافضی بی دین! غیرت و تعصب می ورزی که مبادا ساق پای زنت را ببینم؟ ممکن نیست، تا مهر نکنم اجازه ی ورود نمی دهم.جوان گفت: اگر در میان این همه جمعیت غیرت داشته باشم، کار غلطی نکرده ام و دست زنش را گرفت و گفت: اگر زیارت است، همین قدر کافی است و می خواست برگردد. سیّدعلی از این حرکت سخت عصبانی شد. موقعی که همسر آن جوان می خواست برگردد، چنان با چوب بر شکم او زد که زن بیچاره نقش بر زمین شد، لباسش عقب رفت و بدن او برهنه و نمایان گردید. جوان دست زنش را گرفت و از زمین بلند کرد و سپس رو به ضریح مقدّس کرد و گفت: اگر شما بپسندید، بر من نیز گوارا خواهد بود و به منزلش برگشت.

حاج جواد گفت: من در خانه بودم، بعد از چند ساعت، یک نفر با عجله از طرف مادر سیّدعلی آمد که با تو کار داریم. من فوری به خانه ی سیّدعلی رفتم، دیدم وی مثل مار زخم خورده بر زمین می غلطد. دختران و خواهرانش به پای من افتادند که برو آن جوان ایرانی را راضی کن.

سیّدعلی هم فریاد می کرد و می گفت: خدایا! غلط کردم، بد کردم.

من به سرعت آمدم آن جوان را یافتم و از او خواهش کردم که از سیّدعلی راضی شو و در حقش دعا کن.

جوان گفت: من او را بخشیدم، ولی کو آن دل شکسته ی من؟

من بازگشتم و جریان را گفتم. هنگام مغرب برای نماز به حرم حضرت عسگری آمدم، دیدم مادر و زن و دختران سیدعلی، خود را به ضریح دخیل بسته اند و فریاد سیدعلی از خانه اش به گوش می رسید. من مشغول نماز مغرب شدم، در بین نماز صدای شیون از خانه اش بلند شد، رفتند و دیدند سیدعلی مرده است.(13)

یزید نیز نسبت به همسرش غیرت داشت

هند دختر عبدالله بن عامر همسر یزید و از ارادتمندان به اهل بیت(ع) بود، وی پس از ورود اهل بیت به شهر شام وقتی زینب و دیگر مخدّرات را شناخت و از شهادت ابی عبدالله باخبر شد، از شدت ناراحتی سنگی از زمین برداشت و بر سر خود کوبید، و خون از سرش به صورتش جاری گردید و بی هوش شد. پس از آن که به هوش آمد، حضرت زینب به بالین او آمد و فرمود: ای هند! برخیز و به خانه ات برو، می ترسم شوهرت یزید به تو آسیب برساند. سپس هند برخاست و سرش را برهنه کرد و لباسش را پاره نمود و با پای برهنه نزد یزید که در مجلس عمومی خود بود آمد و فریاد زد: ای یزید! آیا تو فرمان داده ای که سر مقدّس امام حسین(ع) را در کنار دروازه ی شام روی نیزه قرار دهند و آویزان کنند؟ یزید که بر سرش تاج رنگارنگ سلطنت بود و بر سریر سلطنتی تکیه داده بود تا همسرش را در آن حال دید، برخاست و او را پوشانید. وقتی هند دید یزید او را پوشانید، با فریاد گفت: ای یزید! وای بر تو، درباره ی من غیرت کردی و مرا پوشانیدی، پس چرا این غیرت را درباره ی دختران زهرای اطهر نکردی؟ پوشش آن ها را دریدی و چهره هایشان را آشکار ساختی. یزید پست و رذل نسبت به ناموسش غیرت داشت، وی نتوانست ببیند همسرش بدون پوشش باشد، قبل از هرگونه سخنی ابتدا تاج یا عمامه ی خود را برداشت بر سر زن خود گذارد که همسرش سر برهنه نباشد.

انواع غیرت ناموسی

غیرت ناموسی هم بر دو نوع است:

الف: غیرت حسنه: امیرالمؤمنین علی(ع) می فرمایند: الغیره غیرتان… حسنهٌ جمیلهٌ یصلحُ بها الرجلُ اهلهُ(14) غیرت بر دو گونه است که از آن هااست: غیرت خوب و زیبایی که مرد با داشتن آن اهلش را اصلاح می کند. این گونه غیرت باعث اصلاح ناموس از بدحجابی و لاابالی گری ها می شود و لازمه ی زندگی هر مردی است و امام جعفر صادق می فرمایند: انّ المرء یحتاجُ فی منزله و عیاله الی ثلاثِ خلال یتکلّفها و ان لم یکن فی طبعه ذلک: معاشرهٌ جمیلهٌ- وسعهٌ بتقدیرٍ- و غیرهٌ بتحصینٍ(15) همانا مرد در منزل و خانه ی خود به داشتن سه خصلت نیازمند است، اگرچه در طبیعت و سرشت او نباشد: معاشرت خوب، و گشایش در امر زندگی به اندازه ی معین، و غیرت به منظور حفظ ناموس. مرد باید بر محارم و ناموس خویش نظارت و اشراف داشته باشد که بی حجاب و برهنه از خانه بیرون نرود و در مقابل نامحرمان پوشیده باشد. لذا در حدیثی وارد شده است: حُرمت الجنهُ علی الدیوث(16) بهشت بر دیّوث حرام است.

دیّوث چیست و کیست؟ دیّوث: یک واژه ی عربی است به معنای مردی بی غیرت که نتواند ناموس(زن) خود را حفظ کند.(17) مرحوم شیخ فخرالدین طریحی، در کتاب مجمع البحرین جلد دوم صفحه ی 253 می فرماید: والدیّوث، من لا غیرهَ له علی اهله دیّوث کسی است که در قبال ناموسش غیرت ندارد.

پیامبر اسلام(ص) می فرمایند: ای علی! خداوند بهشت را از دو آجر طلا و نقره آفرید و دیوار آن را از یاقوت، و سقف آن را از زبرجد و ریگ های آن را لؤلؤ، و خاک آن را زعفران و مشک قرار داده و فرمود سخن بگو.

بهشت به سخن آمد و گفت: لا اله الا الله الحی القیوم قد سعد من یدخلنی. سعادت مند کسی است که داخل من شود. خداوند فرمود: به عزت و جلالم داخل بهشت نمی شود شراب خوار، سخن چین، دیّوث، یاری کننده ی ظالم، مردی که خود را شبیه زن کند، کفن دزد، رشوه گیر، قاطع رحم و کسی که گناه کند و بگوید اگر خدا نمی خواست، من گناه نمی کردم.(18) و نیز پیامبر بزرگوار اسلام فرموده است: انّ الجنه لیوجد ریحها من مسیرهٍ خمسماهَ عامٍ، و لا یجدها عاقٍ و لا دیّوثٍ، قیل یا رسول الله: و ما الدیّوث؟ قال: الذی تُزنی امراته و هو یعلم بها(19) بوی بهشت از پانصد سال راه به مشام می رسد، ولی دو گروه حتی بوی بهشت را استشمام نخواهند کرد: 1- عاق والدین 2- دیّوث

شخصی سؤال کرد: یا رسول الله! دیّوث کیست؟

پیامبر فرمود: کسی که زنش زنا می دهد و او می داند(بی توجه است).

و از پیامبر عزیز اسلام نقل شده که فرموده اند: ایُما رجلٍ تتزین امراتهُ و تخرج من باب دارها فهو دیّوثٌ، و لا یأثم من یسمیه دیوثاً و المراهُ اذا خرجت من باب دارها متزیّنهً- و الزوج بذلک راضٍ یبنی لزوجها بکل قدم بیتٌ فی النار، فقصّروا اجنحهً نساءکم- و لا تطولوها فانّ فی تقصیر اجنحتها رضیّ و سروراً(20) مردی که زنش در برابرش زینت کند و با رضایت او از خانه خارج شود، دیّوث است و هر که آن مرد را دیّوث بنامد، گناهی نکرده است و هر زنی که آرایش کرده از خانه خارج شود و همسرش به آن راضی باشد، با هر قدمی که آن زن بر می دارد، خانه ای از آتش برای شوهرش بنا می شود، پس کوتاه کنید پر و بال زنانتان را، نگذارید در این امور پر بگیرند؛ زیرا کوتاه کردن پر و بال آنان موجب خشنودی و خوشحالی است.

حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) چنین توصیه می فرمایند: و اکفف علیهنّ من ابصارهن بحجابک ایاهنّ، فانّ شدّه الحجاب ابقی علیهن و لیس خروجهن باشدّ من ادخالک علیهن من لا یوثق به علیهنّ و ان استطعت ان لا یعرفن غیرک فافعل(21) تا می توانی کاری کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. هیچ چیز بهتر از خانه، زن را حفظ نمی کند. همان طور که بیرون رفتن آنان از خانه و معاشرت با مردان بیگانه در خارج خانه برایشان مضر و خطرناک است، وارد کردن مرد بیگانه به خانه و اجازه ی معاشرت در داخل خانه نیز مضر و خطرناک است. اگر بتوانی کاری کنی که جز تو مرد دیگری را نشناسد، چنین کن. با توجه به فرمایشات بالا این سؤال مطرح می شود که وقتی دختری مجرّد که با چنان آرایش غلیظی از خانه بیرون می آید، چه کسی می تواند مسؤل باشد؟ یا در ارتباط با زنی که در برابر دیدگان شوهر با آرایش غلیظ و لباس های زننده ی کوتاه و در کمال بی حجابی از منزل خارج می شود، چه کسی را باید مسؤل دانست؟ بسیار شرم آور است اگر بشنوید مردانی از همسرشان می خواهند که حجاب از سر بگیرد و با پوشش نیمه عریان دست در دست وی در کوچه و خیابان راه برود؛ چرا که این کار را افتخار می دانند. در چنین مواقعی مردی و غیرت مرد، مرده است، و مردانگی رنگ باخته است.

ای آن که تو را غیرت مردی است به سر                    نگذار عیالت رود از خانه به در

هر شاخه که از باغ برون آرد سر                              بر میوه ی آن طمع کند راهگذر

ب- غیرت ناموسی: نوع دوم غیرت ناموسی طبق فرمایش امیرالمؤمنین علی غیرتی است که باعث داخل شدن به جهنم می شود: و غیرهٌ تدخلهُ النار(22) و غیرتی که با داشتن آن وارد آتش می گردد. غیرت اگر به افراط برسد، موجب بدگمانی مرد به ناموسش می شود، انّ بعض الظنّ اثم(23) در چنین مواقعی است که مرد با مشاهده ی این که زنش حتی با محارم خود چون برادر، عمو، دایی و … هم صحبت شود، گمان بد دارد و وی را متهم می کند. حضرت علی به فرزندش امام حسن(ع) می فرمایند: ایاکَ و التغایر فی غیر موضع الغیره، فانّ ذلک یدعوا الصحیحه منهن الی السقم(24) از اظهار غیرت بی جهت، اجتناب کن؛ زیرا این عمل موجب آن می گردد که زن را از صحّت عمل به فساد بکشاند. و نیز از حضرت علی نقل شده: لا تُکثر الغیره علی اهلک فترمی بالسوء من اجلک(25) غیرت زیاد درباره ی ناموست به خرج مده که به رفتار بد منسوب گردی.

پی نوشت ها :

1? میزان الحکمه، ج7?

2? وسایل الشیعه، ج 14، ص 108?

3? میزان الحکمه، ج7?

4? نهج البلاغه، حکمت 47?

5? مواعظ العددیه، ص 165?

6? آثارالصادقین، ج16، ص 135?

7? همان، ص 134?

8? کیفر کردار، ج2، ص 116?

9? آثارالصادقین، ج16، ص 134?

10? ص، 42?

11? حکایت های شنیدنی، ص 530?

12? کشکول ممتاز، ص 240?

13? خزینه الجواهر، داستان 36، ص 613?

14? آثارالصادقین، ج16، ص 128?

15? همان جا.

16? وسایل، ج14، باب 133، حدیث2، ص 175?

17? فرهنگ عمید.

18? کیفر کردار، ج2، ص 112?

19? راز خوشبختی همسران، ص 45?

20? همان جا.

21? نهج البلاغه، نامه 31?

22? آثارالصادقین، ج16، ص 128?

23? حجرات، 12?

24? آثارالصادقین، ج16، ص 129?

25? همان

منبع
وبلاگ حجاب


منبع : غیرت مردان = حجاب زنان | حجاب برتر

نوشته شده در شنبه 95/7/10ساعت 4:4 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

گل تقدیم شما سلام به همه عزیزانی که موقع نماز حجابشون کامله ولی وقتی جلوی نامحرم ها ظاهر میشوند حجابشون تعریفی نداره. چرا جلوی خدا که از همه به آدم محرم تره حتی از مادر این طوری خودتو می پوشونی ولی جلوی نامحرمات...گل تقدیم شما

اگه دلیلت برای این کارت این باشه که نماز خوندن واجبه و نماز ستون دینه و نماز یک تکلیف هست روی دوشت پس این رو هم بدون که حجاب هم واجبه ،یک تکلیف روی دوشته و حجاب، هم اسلام رو حفظ میکنه و هم جامعه رو از فساد .گل تقدیم شما

نمیگم توی نماز حجاب نداشته باش داشته باش اما بدون که خدا اصلا نمیخواد حجابی بین اون و بندش باشه و حجاب در نماز یک تمرینه برای اینکه بتونی جلوی نامحرما خودتو بپوشونی.اگر به کسی بر خورد لطفا حلالم کنید .التماس دعا یا حقگل تقدیم شماگل تقدیم شما

 

 

 

اللهم عجل لولیک الفرج


نوشته شده در شنبه 95/7/10ساعت 3:57 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |


عَلی ماه??
عَلی راه??
عَلی نَصْرُمِن الله??
عَلی زِمزِمه ى هَر دِلِ آگاه??
عَلی عِینِ یَقینْ است??
عَلی بَر هَمه ى خَلْقْ امیرالْمؤمِنینْ است??
عَلی کاشِفِ هَر غَم??
عَلی بَر هَمه مَرْحَم??
عَلی ذِکْرِ لَبِ عیسى بن مَرْیَم??
عَلی هَستى خاتَم??
عَلی بَرگِ بَراتِ هَمه ى خَلْقْ ز آتَش و جَهَنَّم??
عَلی اصلِ وجودْ است??
عَلی روى سُجودْ است??
عَلی مَعدَنِ جودْ است??
عَلی رازونیازْ است??
عَلی سوزو گُدازْاست??
عَلی مَحْرَمِ راز است??
عَلی مُهرِ قبولی نَماز است??
عَلی بَرْگ و بَراتْ است??
عَلی حَجُّ زَکاتْ است??
عَلی تَجَلّی صفاتْ است??
عَلی بابِ نِجاتْ است??
عَلی حَیّ و مَماتْ است??
عَلی رَمْز عُبور و مُرور از روى صراط است??
عَلی ساقی کوثَر که هَمان آب حیات است??
فَقَط حِیدَرِ کَرّار امیر الْمؤمِنینْ است..??

 


نوشته شده در سه شنبه 95/7/6ساعت 5:8 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

چطور باید عاشق خدا شویم؟

واژة عشق در معارف اسلامی با همین لفظ و حروف (ع. ش. ق) کاربرد زیادی ندارد و ما به بیش از سه مورد دست نیافتیم.
یک مورد برای عبادت به کار رفته است. مرحوم کلینی (ره) در اصول کافی از امام صادق (ع) نقل می‌کند: «أفضل الناس من عشق العبادة و عانقها؛ برترین مردم کسی است که به عبادت عشق بورزد و ملازم آن باشد».

مورد دیگر برای جناب سلمان فارسی (ره) مشاهده می‌شودکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «بهشت بیشتر به سلمان عشق می‌ورزد تا سلمان به بهشت».
مورد سوم حدیثی است از امیرالمؤمنین (ع) به نقل از امام باقر(ع) در مورد اباعبدالله الحسین (ع) و شهدای کربلا. روایت چنین است: «علی(ع) بامردم کوفه عازم صفین بودند، نزدیک کربلا که رسیدند، حضرت از یاران خودش جلو افتاد. وقتی به مکانی به نام «مقدخان» رسیدند، چند بار آن جا را دور زد و طواف کرد و فرمود: این جا مکانی است که دویست پیامبر خدا(ص) و دویست نفر از اولاد پیامبران را به ناحق کشته‌اند که همة آنان جزو شهدا هستند، سپس به واقعة عاشورا اشاره کرد و فرمود: اینجا، استراحتگاه اسب‌ها و مرکب‌های شهیدان عاشقی است که به خاک و خون کشیده می‌شوند [و عشق آنان به عالی‌ترین درجة ممکن رسیده است، به گونه‌ای که] نه احدی از پیشینیان بر آنان سبقیت جسته، و نه کسی از آیندگان به گرد آنان می‌رسد».
در منابع شیعی شاید نتوان مورد دیگری پیدا کرد که این واژه به کار رفته باشد.
اما بحث بر سر لفظ عشق نیست، بلکه مفهوم و معنای حقیقی عشق مورد نظر است که این مفهوم با عبارات مختلف و الفاظی مانند حبّ و محبّت بیان شده است، مثلاً جمله‌ای که حضرت سیدالشهدا و سالار عشاق در دعای عرفه بیان می‌دارد و به معشوق خویش چنین می‌گوید: «خدایا! همین افتخار مرا بس است که بندة کوی تو باشم».
مفهوم عشق و عاشقی
عشق جذبه‌ای است از نوع محبّت و مافوق محبّت. مجمع البحرین می‌نویسد: «عشق محبتی است که از حد تجاوز کند و انسان را از حال عادی خارج نماید. پس هر محبتی ملازم عشق نیست اما هر عشقی با محبت همراه است. انواع محبت‌ها در انسان وجود دارد، امّا همة آنها در مرتبة عشق نیستند. دو دوست نسبت به یکدیگر محبت دارند. مرید نسبت به مراد و مرشد خویش محبت دارد اما عشق محبتی دیگر است.
عشق که فعل ماضی آن «عشق» است، در اصل از «عَشَقه » که نام گیاهی است که در فارسی به آن پیچک می‌گویند، گرفته شده است. این گیاه به هر چیزی برسد، دور آن می‌پیچد و به تدریج آن را در احاطة خود می‌گیرد. وقتی حبّ اشتداد پیدا کند و همانند پیچک جان و روح انسان را به تسخیر خویش در آورد، آن را «عشق» می‌نامند.
جالینوس حکیم می‌گوید. «در مغز انسان سه جایگاه ویژه قرار دارد: یکی مخزن تخیل است. دومی جایگاه فکر و سومی ظرف ذکر و یادآوری است».
عاشق به کسی گویند که لحظه‌ای خیال و فکر و ذکرش از معشوق جدا نباشد. عشق و محبّت و هجران معشوق آن چنان قلب و جان و روح عاشق را مسخّر نموده که آب و خواب و غذا را از او گرفته و او به چیزی جز معشوق نمی‌اندیشد و کسی جز او را نمی‌بینند. هر کس چنین نیست، عاشق نیست.
عشق قهّار است و من مقهور عشق چون قمر روشن شدم از نور عشق
بنابراین تا انسان از خودپرستی، نفس‌پرستی و بت‌پرستی کهن و مدرن رها نشود و در منزل «عبودیت و بندگی» سکنی نگزیند، عشق را نمی‌فهمد و عاشق نگشته است.
چگونه می‌توان عاشق خدا شد؟
1- بندگی:
امام سجاد (ع) می‌فرماید: «العبودیة جوهرة کنهها ربوبیة؛بندگی گوهری است که باطنش خدایی و خداوندگاری است».
چرا در تشهد نماز ابتدا شهادت به عبودیت خاتم الانبیا می‌دهیم، سپس رسالت او را گواهی می‌کنیم؟ چون شرف آن نبی مکرّم، در بندگی او بود نه در رسالت او.
آیا نخوانده‌ای آیه قرآن را که شیطان در مقابل بندة خدا اظهار عجز و ناتوانی می‌کند؟
دشمن قسم خوردة انسان گفت: «به عزّتت سوگند! که تمام انسان‌ها را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان مخلصت»؛ آنانی که دل از غیر بریدند و برای تو خالص شدند. مخلص آن بندة عاشقی است که هر دو عالم را یک باره از دل برون کرده تا غیر او را نبیند و محبت هیچ چیزی حتی بهشت در دل او نباشد.
کسی که عبد خدا گشت و مشمول خطاب یا عبادی قرار گرفت، بندة شیطان و انسان یا هوای نفس نمی‌شود. پس جادة عشاقی، جادة عبودیت و بندگی است. راه و رسم بندگی آموز تا عاشق شوی. سیر و حرکت زمانی میسّر است که در اثر معرفت و آگاهی بیداری دل حاصل گردد و چراغ ایمان در دل روشن شود. روغن چراغ ایمان، عمل صالح و ترک گناه است.
2- پیروی از پیامبر:
ایمان به خدا، و تنفر و بیزاری از فسق و کفر و گناه در نهاد هر انسانی بالفطره وجود دارد. وقتی از درون سر برآورد و در عرصة عمل صالح تجلّی پیدا کرد، گل عشق که علامت کمال و رشد یافتگی است، شکوفه می‌زند.عاشق مهجور، چشم به راه پیام معشوق است و به هر چیزی که به معشوق تعلق دارد یا نماینده و پیام رسان او است، عشق می‌ورزد. قرآن کریم می‌فرماید:
«ای پیامبر! به مردم بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید(و به او عشق می‌ورزید)، از من پیروی کنید، تا خدا هم شما را دوست داشته باشد و لغزش‌های گذشتة شما را ببخشد که خداوند آمرزنده و مهربان است».
آری عشاق خدا، مطیع رهبران الهی هستند. عاشق خدا نباید انتظار داشته باشد که رهبر الهی از آنان اطاعت کند و دستور بگیرد و یا با تحمیل افکار خود برای رسیدن به مقاصد و اهداف مادی به او فشار بیاورد که این کار به زیان مردم است، چنان که می‌فرماید: «بدانید رسول خدا میان شما است. هر گاه در بسیاری از امور از شما پیروی کند، به مشقت خواهید افتاد، ولی خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل‌هایتان زینت بخشیده و کفر و فسق و گناه را منفور شما قرار داده است. رشد یافته و هدایت شده کسانی هستند که واجد این صفات باشند».
انسان هنگامی می‌تواند به اوج ایمان برسد که نیرومند‌ترین علاقة او یعنی عشق به خویشتن را تحت الشعاع عشق به ذات خدا و نمایندگان او قرار دهد. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «سوگند به کسی که جانم در دست او است! هیچ یک از شما به حقیقت ایمان نمی‌رسد مگر زمانی که من نزد او محبوب‌تر از خودش و مالش و فرزندش و تمام مردم باشم».
نکتة ظریفی در آیة مذکور که شایسته است در آن دقت شود، این است که همة جمله‌های قبل به صورت خطاب است اما جملة پایانی آیه (اولئک هم الراشدون) به صورت غایب است. تفاوت تعبیر ظاهراً برای این است که نشان دهد: حکم «عاشق خدا، مطیع رهبر است» اختصاص به یاران پیامبر(ص) ندارد، بلکه یک قانون عمومی است.
یکی ازعلایم رشد یافتگی در هر زمانی این است که صفاتی فطرت خویش را با عشق به ایمان، تنفر از کفر و فسق و عصیان و اطاعت و پیروی کامل از رهبری حفظ کند.
3- تهجد:
عشق وصال بی سحرخیزی نمی‌شود.
عشق وصال‌داری و شب تا صبح سر بر بستر ناز خوابت آید؟ زهی خیال باطل! نشنیده‌ای که با کلیمش موسی (ع) فرمود: «دروغ می‌گوید کسی که گمان برد خدا را دوست دارد، ولی چون تاریکی شب در آید، خواب را بر حضورم ترجیح دهد».
4-خود شناسی:
عشق یک میل درونی است که برای ظهور و فعلیت یافتن، مانند همة امیال درونی نیازمند فضایی مناسب است تا پرورش یابد و شکوفه و گل دهد.
اگر چه عشق ریشه در آفرینش انسان دارد لیکن تجلی و ظهور آن وابسته به میزان شناختی است که عاشق از کمال معشوق دارد. پس شدت عشق و زیاد و کم شدن شعلة آتش درون سوز عشاق به دو عامل بستگی دارد:
1‌‌- میزان کمال که در معشوق نهفته است و جلوه‌هایی که از آن بروز می‌کند.
2‌‌- ظرفیت فکری عاشق و میزان شناختی که از معشوق و تجلیات او دارد.
بنابراین نخستین گام در شعله‌ور شدن، آتش عشق، داشتن شناخت درست از کمال و جلوه‌های معشوق است. تحصیل شناخت خدا، برای اکثر افراد بدون خودشناسی و شناخت تجلیات خدا میسر نیست.
از این رو خودآگاهی و خودشناسی برترین شناخت‌ها دانسته شده است.
علی(ع) می‌فرماید: «افضل المعرفة، معرفة الانسان نفسه؛ برترین آگاهی ومعرفت آن است که انسان نفس خود را بشناسد». علامت این که انسان خودآگاه گشته و خود را شناخته است، خداشناسی او است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اعرفکم بنفسه، اعرفکم بربّه؛ داناترین شما در خودشناسی، خداشناس‌ترین شما است».
تو که از نفس خود زبون باشی عارف کردگار چون باشی؟!
ای شده در نهاد خود عاجز کی شناسی خدای را؟ هرگز!
5- ترک گناه:
انسانی که می‏خواهد عاشق خدا شود، باید برای خود بنایی محکم بسازد و این بنا از اجزایی تشکیل می‏شود که عبارت است از: خودشناسی، تحکیم مبانی اعتقادی، مطالعه در مبدأ و معاد، پرهیز کامل از گناهان، توبه بعد از هر گناه، اطاعت از باری تعالی، انجام واجب و ترک محرم مانند:غیبت، دروغ، تهمت، بدزبانی، کینه و دیگر گناهان کبیره. اینها مصالحی هستند که اگر در کنار یکدیگر قرار گیرند، به دژ محکمی تبدیل می‏شوند که جز عشق نامی ندارد و صاحبش میزبان معشوقی به نام خدا که خالق هستی است، خواهد شد. امام صادق (ع) فرمود: «قلب حرم خدا است. در حرم خدا غیر خدا را ساکن نکنید».
پس قلب مأمن و مأوای عشق است که نباید در آن حرامی وارد شود. حرامی در این تفسیر گناه است، آن هم نه گناه عبوری که انسان به دلیل نسیان وجایز الخطا بودن، آن را انجام می‏دهد، بلکه گناهی که برای سکونت آمده است.
پس عشق خیال نیست، آتشی است که در دل شعله‌ور می‏گردد، تا چیزی محبوب و معشوق انسان شود. وقتی چیزی محبوب می‏شود که از تمام حصارهای غیر پرستی (دنیا و متعلقات آن) بیرون آید تا جمال محبوبش مکشوف شود. دل جای دو محبوب نیست، نمی‏توان هم خدا را دوست داشت و هم خرما را !
انسان وقتی می‏تواند عاشق خدا شود که از حصار خودپرستی و دنیاپرستی بیرون آید، جاذبه‏های دنیا آن قدر زیاد است که گاهی از حد شمارش خارج می‏شود، ولی همة آنها به یک حصار بسته است و آن چیزی جز تعلق نیست و اگر این جذبه فروکش کرد، جذبه اصلی نمایان می‏شود.

 

نوشته شده در شنبه 95/7/3ساعت 5:59 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

دعایی که ضامن اجابتش امام صادق علیه السلام است و ردخور ندارد

 

 

دعاها و تعویضاتی که دیگران نتیجه گرفتند

از شیخ بهایی نقل است که هر کس این دعا را بخواند در حالیکه دلش صاف باشد واعتقاداتش نیز صحیح باشد چانچه به هدف شرعی خویش نرسددر روز قیامت بر علیه من شکایت کند .این دعا علاوه بر اوردن حاجات برای شفای بیماران نیز تجویز می شود وچنانچه بیمار خوب نشد حتما اجلش رسیده است وکاری نمی توان کرد .خواندن این دعا در مسجد بهتر است .وان دعا این است:هفتاد مرتبه بگوید:لااِلهَ اِلَّا اللهُ بِعِزَّتِکَ وَقُدرَتِک .لااِلهَ اِلَّا اللهُ بِحَقِّ حَقِّکَ وَحُرمَتِکَ .لااِلهَ اِلَّا اللهُ فَرِّج بِرَحمَتِک.

--

وستان خوبم من دو تا نماز بینهایت عالی بلدم که واقعا هر دو بی نهایت بی نهایت عالی اند

در مورد اولیش امام صادق خودش ضمانت داده که صد در صد حاجت روا می شوید


نماز حاجت و آن به کیفیاتى وارد شده: یکى از آنها که گفته‏اند [و] مکرر به تجربه رسیده آن است که از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: وقتى که امرى به تو نازل شود متوسل شو به حضرت رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم و دو رکعت نماز به جا آور و هدیه کن بر آن بزرگوار. راوى گوید: عرض کردم چه کنم؟ فرمود: غسل مى‏کنى و دو رکعت نماز به جا مى‏آورى، ابتدا مى‏کنى به آن چه در نماز فریضه ابتدا مى‏کنى و مثل تشهّد فریضه به جا مى‏آورى و بعد از آن که سلام مى‏گویى بگو:

اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلامُ وَ مِنْکَ السَّلامُ وَ إِلَیْکَ یَرْجِعُ وَ یَعُودُ السَّلامُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَلِّغْ رُوْحَ مُحَمَّدٍ مِنِّی السَّلامَ وَ بَلِّغْ أَرْواحَ الأَئِمَةِ الصَّالِحینَ سَلامِی وَ ارْدُدْ عَلَیَّ مِنْهُمْ السَّلامَ وَ السَّلامُ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ اللَّهُمَّ إِنَّ هاتَیْنِ الرَّکْعَتَیْنِ هَدِیَّةٌ مِنِّی إِلى‏ رَسُولِ اللَّهِ فَأَثْبِتْنِی عَلَیْهِما ما أَمَّلْتُ وَ رَجَوْتُ فِیکَ وَ فِی رَسُولِکَ یا وَلِیَّ الْمُؤْمِنینَ

بعد از آن برو به سجده و چهل مرتبه بگو: یا حَىُّ یا قَیُّومُ یا حَیَّاً لا یَمُوتُ یا حَىُّ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ یا ذَا الْجَلالِ وَ الإِکْرامِ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ

بعد از آن طرف راستِ رو را به زمین گذار و چهل مرتبه همین دعا را بگو بعد از آن طرفِ چپ صورت را به زمین گذار و همان دعا را چهل مرتبه بگو بعد از آن، بلند کن سر خود را و دستها را بلند کن و چهل مرتبه بگو بعد از آن، دست خود را به گردن بینداز و انگشت سبابه‏ى خود را بگیر و آن را چهل مرتبه بگو بعد از آن، ریش خود را به دست چپ بگیر و گریه کن یا خود را به گریه بدار و بگو:

یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللَّهِ أَشْکُو إِلَى‏ اللَّهِ وَ إِلَیْکَ حاجَتی‏ وَ إِلى‏ أَهْلِ بَیْتِکَ الرَّاشِدینَ حاجَتی‏ وَ بِکُمْ أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ فِی حاجَتی‏

بعد از آن برو به سجده و آن قدر یا اللَّهُ یا اللَّهُ بگو تا نفس تو تمام شود و بگو صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا وبجای کذا وکذا حاجت خود را ذکر کن حضرت صادق علیه السلام فرمود: من ضامنم بر خداى عز و جل آن که از جاى خود حرکت نکند تا حاجت او روا شود

--

ین نماز هم مال 5شنبه است . حدود نیم ساعت طول می کشه . فقط باید مواظب شماره سوره های اخلاص باشید
یک خوبیش اینه که می تونید هر چند خواسته داشتید بخواهید و همه رو در بخش ذکر حاجت بگین . عادت بدین خوتونو که هر 5شنبه بخونید . بهتون قول می دهم که خیلی کمکتون میکنه

البته هر چیزی به اذن خدا صورت می گیره . حتما باید نمازهای یومیه مون رو هم به وقت بخونیم . مخصوصا نماز صبح که می گن روزی رو در اون وقت تقسیم می کنند


از پیامبر گرامی اسلام(ص) روایت است که هر کس این نماز را در روز پنجشنبه بخواند و در آخر نماز در حالی که به سجده رفته است حاجت خود را از خداوند بخواهد، حاجتش حتی اگر جابجا شدن کوهها یا نزول باران هم باشد برآورده خواهد شد.

در مقام و حکمت این نماز هر چقدر بگوییم کم گفته‌ایم و برای درک بهتر مقام این نماز در نزد خدواند متعال، به این روایت از پیامبر اکرم(ص) اکتفا می‌کنیم که فرموده‌اند: هر کس این نماز را بخواند و چیزی از خدا نخواهد، رواست که خداوند بر او غضب کند.

و اما نکاتی که باید در خواندن این نماز جهت دستیابی به اجر واقعی به آن توجه کرد:

1- این نماز را با حضور قلب واقعی بخوانید.

2- نحوه‌ی خواندن این نماز را در طول هفته تمرین کنید تا بتوانید بدون هیچگونه اشکالی آن را بخوانید.

3- برنامه روز پنجشنبه خود را طوری تنظیم کنید که استراحت کافی داشته باشید و به هنگام خواندن این نماز هیچگونه احساس خستگی و کسالت در شما نباشد تا بتوانید نماز را کامل و بدون هیچ اشتباهی بخوانید.

4- در تعداد سوره‌ها دقت کنید و از خواندن بیشتر یا کمتر سوره ها جهت احتیاط خودداری کنید.

نحوه خواندن نماز:

این نماز، از دو نماز 2 رکعتی، و اعمال بعد از نماز تشکیل شده است.

نیت نماز: نماز حاجت روز پنجشنبه قربةً الی الله.

بهتر است بین دو نماز و همچنین بین نماز دوم و اعمال بعد از نماز فاصله نیفتد و از سخن و عمل اضافی خودداری کنید.

نماز اول:

در رکعت اول بعد از نیت، یکبار سوره‌ی حمد را بخوانید و 11 مرتبه سوره‌ی توحید(قل هو الله احد) و سپس همانند نمازهای معمولی به رکوع و سجود بروید.

در رکعت دوم یکبار سوره‌ی حمد را بخوانید و 21 مرتبه سوره‌ی توحید و بعد از آن قنوت نمازهای معمولی را بخوانید و سپس به رکوع و سجود بروید و بعد از سجده دوم، تشهد و سلام بگویید و نماز اول را تمام کنید.

نماز دوم:

در رکعت اول بعد از نیت، یکبار سوره‌ی حمد را بخوانید و “31 مرتبه سوره‌ی توحید“ و سپس همانند نماز قبل به رکوع و سجود بروید.

در رکعت دوم، یکبار سوره‌ی حمد را بخوانید و “41 مرتبه سوره‌ی توحید“ را تلاوت کنید و سپس قنوت بخوانید و بعد از آن به رکوع و سجود بروید و بعد از سجده دوم، تشهد و سلام بخوانید و نماز را تمام کنید.

بعد از دو نماز:

بعد از سلام نماز دوم، اعمال زیر را به جا آورید:

در حالت نشسته“ 51 مرتبه”سوره توحید را تلاوت کنید و بعد از آن “ 51 صلوات” بفرستید و سپس به سجده رفته و در حالت سجده صد مرتبه“یا الله ”بگویید و بعد از آن در همان حالت سجده، حاجت خود را خداوند متعال بخواهید.

سه چیز از خدا بخواهید:

شما در سجده آخر هر چه دوست دارید می‌توانید از خدا بخواهید اما بهتر آنست که حاجات خود را به ترتیب زیر از خداوند طلب کنید و اطمینان قلبی داشته باشید که حاجات شما برآورده خواهد شد:

اول: تعجیل در ظهور آقا امام زمان (عج) از از خداوند طلب کنید(چرا که این نماز در بعدازظهر پنجشنبه خوانده می‌شود).

دوم: در حق دیگران و هر آنکه محتاج دعای شماست دعایی کنید(چرا که دعای افراد در حق یکدیگر زودتر مستجاب می‌شود).

سوم: هرآنچه برای خود می‌خواهید از خداوند طلب کنید ضمن اینکه یادتان باشد بهترین دعا؛ عاقبت به خیر شدن است.

تذکر دوستانه:

یادمان باشد که این نماز، نمازی مستحبی است و همانطور که می‌دانید لازمه‌ی دستیابی به اجر واقعی مستحبّات، بجا آوردن واجبات است. همچنین لازمه‌ی دستیابی به اجر واقعی این نماز، خواندن نمازهای پنجگانه واجب است و باید حتماً بر خواندن نمازهای واجب خود پایبند باشیم.

همچنین شرط استجابت دعا؛ تلاش خود انسان است تا إن‌شاءالله همه‌ی دعاها و حاجات ما مستجاب شود و حتی اگر حاجتی از ما مستجاب نشد، مطمئن باشیم که حکمتی در آن است که مصلحت ما را در پی دارد.

--

من از این نماز خیلی حاجت گرفتم , خواستم برای شما هم اینجا بیارم.امیدوارم همگی به حاجت دل برسید.

دعا به جهت برامدن حاجتهای ضروری
حضرت صادق (ع)فرمود : هرکه را بوده باشد به خدای مهربان حاجتی ضروری وبخواهد که براورده شود بربالای بام برایددورکعت نماز بجا اوردوصد مرتبه بگوید:

یا جَبرَییلُ یا مُحمَداَنتُما کافِیایَ فَاکفِیانی وَ اَنتُها حافِظایَ فَاحفِظانی وَ اَنتُما کالِثایَ فَاکلِثانی.

برخدا واجب و حق است که کفایت کند مهم او را.

--

بچها من از این صلوات هم خیلی حاجت گرفتم ............پنج هزار صلوات برای سلامتی امام زمان.............پنج هزار صلوات شهید جواد اکبری

شهید جواد اکبری تو بهش زهرا قطعه شهیدان هست درست نمیدونم کدوم ولی میگن از قبرش بوی گلاب میاد ما زمانی که ایران بودیم یک بار رفتیم سر خاکش البته چندتایی هستن تو بهشت زهرا اینطوری ولی این یکی من هر موقع براش صلوات نذر کردم حاجتم رو گرفتم

گفتن 1001 بار ذکر (( رب انی مسنی الضر و انت ارحم الراحمین)) برای حل مشکلات از حضرت زهرا(س) نقل شده و بسیار مجرب است.--

از حضرت امام حسین علیه السلام مرویستکه جناب پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند که از برای

حوائج تا هفت روز ? هر روز این اذکار را هریک هزار مرتبه به این ترتیب بخواند که روا میشود انشاء الله.



شنبه: یا حَیُّ یا قَیومُ.

یکشنبه: اِیاکَ نَعبُدُ وَ ایاکَ نَستَعینُ.

دوشنبه: سُبحانَ اللهِ وَ الحَمدُ لِلّهِ.

سه شنبه : یا اللهُ یا رَحمانُ.

چهارشنبه : حَسبی اللهُ وَ نِعم الوَکیلُ.

پنج شنبه : یا غَفورُ یا رَحیمُ.

جمعه : یا ذالجَلالِ وَ الاِکرامِ.

--

من از دعای ابن مقاتل که در مفاتیح هست واقعا نتیجه گرفتم و بحران های خیلی حیاتی رو برام حل کرده...

باید در یک مرتبه 100 بار خونده بشه خیلی راحته و بعد از 5،6 بار خوندن حفظ میشید...

--

یکی از ختمهای مجرب که من خودم ازش معجزه دیدم و در مشکلی که برام پیش اومده بود و نمیتونستم با هیچ کس درباره اون حتی صحبت کنم چه برسه به این که کسی بتونه کمکم کنه از این ختم استفاده کردم و خدا را هزار مرتبه شکر مشکلم ظرف مدت کوتاهی حل شد:
به جهت حاجات بسیار دشوار در ثلث آخر شب دو رکعت نماز بخوانید و بعد از نماز هفتاد مرتبه بگوید: یا ابصر الناظرین و اسرع الحاسبین یا اسمع السامعین یا اکرم الاکرمین یا احکم الحاکمین و بعد دست بلند کند و حاجت خود را بخواهد.

هنگام خوندن این دعا به مفاهیم و معانی اون توجه کنید و حواستون باشه دارید با چه کسی صحبت می کنید.
التماس دعا

--

صلوات بر حضرت زهرا (ع)
از کتاب فاطمه الزهرا به نقل از آیت ا... العظمی ملا علی معصومی و کتاب کرامات فاطمیه نقل از شیخ علی میر خلف 530 مرتبه برای کلیه حوائج مجرب است:

اللّهمّ صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

--

تو یکی از نوشته های حضرت علی دعایی اومده که ایشون فرمودند اگر به صخره بگی می شکافه . اگر کسی مرگش فرا رسیده باشه چند روز عقب می افته . در صورت کمی گناهان کبیره خیلی زود به خواسته تون میرسید

100 آیه از هرجای قرآن خواستید بخونید سپس دست ها رو به حالت دعا بالا بگیرید و 7 بار بگویید یا الله
سپس حاجتتون رو بگویید . سپس 40 صلوات بفرستید

این دعا خیلی توصیه شده . می تونید در کنار دعاهای دیگر برای یک خواسته بخونید و خیلی به اجابت کمک می کنه 

--چند عمل باعث استجابت دعا است
اول - گفتن بسم اللّه الرحمن الرحیم در اول دعا
دوم - مدح خداوند عالم
سوم - صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد
چهارم - نا امید شدن از مردم
پنجم - حضور قلب و امیدوار شدن به استجاب دعا
ششم - اصرار کردن در دعا
هفتم - انگشتر عقیق در دست داشتن
هشتم - انگشتر فیروزه در دست کردن
نهم - دعا کردن چهل مومن قبل از دعا
دهم - خواندن صد آیه از قرآن و پس از آن هفت مرتبه گفتن(یا اللّه )
یازدهم - ختم کردن دعا به (ماشاء اللّه لا حول و لا قوه الا باللّه )

--

برکات صلوات



یکی از ختم های مجرب برای گرفتن هر حاجتی ، مادی یا معنوی، فرستادن صلوات و هدیه این صلوات به محضر نورانی معصومین علیهم السلام است چنان چه رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند : هر که روزی بر من صلوات فرستد حق تعالی درِ عافیت را بر وی گشاید و حاجت معنوی و مادی ، دنیایی و اخروی او به حرمت صلوات بر محمد و آل محمد علیه و علیهم صلوات الله بر آورده می‌شود .( جامع الاخبار ، ص 67 و مستدرک الوسایل ج5 ،ص100 . )

و بهتر آن است که این ختوم به عدد نام این بزرگواران انتخاب شود . در زیر راهنمای شمارنده اعداد نامهای چهارده معصوم علیهم السلام طبق حروف ابجد جهت ختم گرفتن ذکر می‌شود .(به عنوان مثال به یمن و برکت نام مبارک امیر المؤمنین علیه السلام و به عدد نام ایشان صد و ده صلوات فرستاده شود و...)



1- نام مبارک پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم = 92

2- نام مبارک امیرالمومنین علیه السلام = 110

3- نام مبارک حضرت فاطمه زهراء علیها السلام = 135

4- نام مبارک امام حسن علیه السلام = 118

5- نام مبارک امام حسین علیه السلام = 128

6- نام مبارک امام سجاد علیه السلام = 110

7- نام مبارک امام محمد باقر علیه السلام = 92

8- نام مبارک امام صادق علیه السلام = 353

9- نام مبارک امام کاظم علیه السلام = 116

10- نام مبارک امام رضا علیه السلام = 110

11- نام مبارک امام جواد علیه السلام = 92

12 - نام مبارک امام هادی علیه السلام = 110

13 - نام مبارک امام حسن عسکری علیه السلام = 118

14- نام مبارک امام عصر علیه السلام = 59 

--

از برای توسعه رزق در امر معاش و غنی و توانگری در سحرگاه یعنی در نزدیکی صبح
دو رکعت نماز بجای آورد
در رکعت اول بعد از حمد 17 مرتبه سوره کافرون
و در رکعت دوم بعد از حمد 17 مرتبه سوره توحید
و در رکوع هر یک از این دو رکعت 17 مرتبه ذکر سبحان ربی العظیم و بحمده
و در هر یک از سجدتین دو رکعت 17 مرتبه سبحان ربی الاعلی و بحمده بگوید
و بعد از فراغ از نماز 17 مرتبه آیت الکرسی بخواند که مجرب است
و گفته اند این عمل از گنج های مخفی پروردگار است که بدست نااهل نباید داد
و خواندن سوره طه نزد طلوع فجر کمترین اثر او این است که روزی تازه به خواننده میرسد و نرمی دلها برای او حاصل می شود

--

دعای ثروت
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودن:
برای یافتن مالی عظیم هر پنج شنبه 40مرتبه سوره نصر خوانده شود تا مالی بیابی که در خاطرت نگنجد

--

شیخ بهایی فرموده هر کس به مدت 10 روز ،هر روز صد مرتبه این دعا را بخواند به حاجت خود می رسد:
بسم الله الرحمن الرحیم:یا مُفَتِّحَ الاَبواب،یا مُقَلِّبَ القُلوبِ وَالاَبصار،یا دَلیلَ
المُتَحَیِّرین،یا غِیاثَ
المُستَغیثین،تَوَکَّلتُ عَلَیک،یا رَبِّ اِقضِ حاجَتی وَلاحَولَ وَلاقُوَّةَ اِلّآ بِاللهِ العَلِیِّ
العَظیم،وَصَلَّی اللهُ عَلی
مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجمَعین

--

گفتن اَلکَبیرُ به عدد ابجد کبیر یعنی (232) مرتبه موجب اجابت دعا ست وبه غایت موثر است. 

--

حجت الاسلام فاطمی نیا نقل می کنند: حضرت آیه الله العظمی اراکی که عالم بسیار باطن دار و بزرگواری بودند و من خیلی خدمتشان رسیده بودم، فرمودند: هرگز نشد که من مشکلی داشته باشم و یک سوره قرآن برای میرزای قمی بخوانم و مشکل من حل نشود!

--

ذکرهای مربوط به پول و ثروت رو بخون . تا 40 روز سعی کن هر روز یک بار سوره های ذاریات - طلاق-مزمل و حشر رو بخونی . سوره ق هم برای ثروته و ختمش هم در روز 3 باره . 40 روز سوره حشر رو هم روزی یکبار به نیت مال خوندن موثره . خیلی از سوره های قرآن برای ثروت اند . ادعیه برای پول فراوون اند . اما این سوره ها واقعا موثرند.

1) هر کس روزی 110 مرتبه سوره ی والعادیات را بخواند روزی فراوان و حلال نصیبش می شود . و اگر کسی این سوره را بنویسد و همراه داشته باشد در امان الهی باشد و اسباب رزق برای او فراهم می شود.
2) اگر کسی به هر دری زد و کارش درست نشد 30000 مرتبه بگوید استغفرالله ربی و اتوب الیه. که ان شا الله به زودی کار بسته ی او گشوده میشود.
3) 6 روز روزی 330 مرتبه : یا الله لطیف بعباده یرزق من یشا ء و هو القوی العزیز
4) سوره ی حشر 41 روز روزی یک بار
5) جهت خلاصی از سختی ها : 3 روز ، روزی 544 بار ( یا رئوف یا رحیم)
6) خواندن سوره ی قدر و مداومت به آن در حل مشکلات مالی موثر است.
7) برای وسعت رزق بعد از نماز صبح 10 مرتبه ( سبحان الله العظیم و بحمده استغفرالله و اتوب الیه و اسئله من فضله)
8) از امام صادق (ع) روایت است که هر که این دعا را دو ماه متوالی روزی 100 بار بخواند خداوند گنجی از مال یا گنجی از علم به او عطا کند:( استغفرالله الذی لااله الا هوالحی القیوم بدیع السموات و الارضض من جمیع ظلمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه)
9) جهت گشادگی کارهای بسته مداومت بر آیه 186 سوره بقره بسیار موثر است..
10) بعد از نماز صبح پیش از سخن گفتن با کسی آیه 10 سوره کهف را:( فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم) 7 مرتبه بخوانید.
11 ) جهت توسعه ی رزق با وضو و روبه قبله 3 بار سوره ی طلاق را بدون اینکه در وسطش با کسی صحبت کنید بخوانید.بسیار موثر است.
12) از امام صادق روایت است که هر کس بعد از نماز عشاء بر سوره ی واقعه مداومت کن هرگز محتاج نمی شود.
13) هر روز دعای هفتم صحیفه سجادیه را بخوانید.
14) برای گشایش روزی 1000 مرتبه در نیمه شب بگویید :سبحان الملک الحی القیوم الذی لا یموت
15) مداومت بر سوره ق باعث ازدیاد ثروت می شود. 


نوشته شده در شنبه 95/7/3ساعت 5:56 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >


کد قالب جدید قالب های پیچک