غیرت=عفت

کارت پستال های جدید اربعین حسینی آذر 94کارت پستال های جدید اربعین حسینی آذر 94کارت پستال های جدید اربعین حسینی آذر 94

اربعین یعنی چهل منزل عزا
اربعین یعنی شبی بی انتها

اربعین یعنی غریبی ، بی کسی
اربعین یعنی همه دلواپسی

اربعین یعنی چهل منزل سفر
اربعین یعنی همه خوف و خطر

التماس دعا


نوشته شده در یکشنبه 95/8/30ساعت 8:48 صبح توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |


کاروان ها یک به یک رفتند سوی کربــلا
دیـدی آخـر مـانـد بر دل آرزوی کـــربــــلا
همچو بیداران بیدل در میان خاک و خون
کی شود جانم بگیرد رنگ و بوی کربـــلا
.

به همه زائران اربعین حسینی که الان در راهند  و تازه

میخواهند بروند التماس دعا میگویم .خواهش میکنم من و خانواده ام را فراموش نکنید .التماس دعا


نوشته شده در سه شنبه 95/8/25ساعت 3:28 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |


نوشته شده در دوشنبه 95/8/17ساعت 4:41 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

کارت پستال شهادت حضرت رقیه,کارت شهادت حضرت رقیه

روز شهادت حضرت رقیه(سلام الله علیها) بر همگان و بر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تسلیت باد .


نوشته شده در شنبه 95/8/15ساعت 2:52 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

 

تأثیر ماهواره در زندگی

وقتی دیپلم را گرفتم به نجاری، که شغل مورد علاقه ام بود، مشغول شدم. از آنجایی که طرح کاد را در کارگاه های نجاری گذرانده بودم زمینه ای برای یادگیری این کار داشتم، برای همین پدرم یک روز دستم را گرفت و مرا نزد استاد عباس دوست قدیمی اش برد. استاد عباس نجاری بزرگی داشت و خیلی خوب از من استقبال کرد.
قرار شد هر روز ساعت هشت صبح به آنجا بروم، من هم قبول کردم، شادی از وجودم لبریز شده بود، اما دوامی نیافت چرا که پدرم با یک سکته قلبی سفر ابدیش را آغاز و ما را تنها گذاشت. من ماندم و مادرم، نرگس خواهر شانزده ساله ام و برادرهای نوجوانم مهدی و محسن که هر دو تحصیل می کردند. بنابراین خرج خانه به دوش من افتاد برای همین سعی کردم تا جایی که امکان دارد کار کنم و پول بیشتری به دست آورم. البته استاد عباس ملاحظه مرا می کرد و به خاطر این که نان آور خانه بودم مزد بیشتری به من می داد.
در مدت دو سالی که در کارگاه استاد عباس کار کردم، در نجاری استاد شدم و خیلی چیزها یاد گرفتم. درآمدم نیز خوب بود، طوری که مقابل خانواده ام سرافراز بودم و توانستم علاوه بر تهیه پوشاک و خوراک، وسایلی مثل مبل، میز ناهارخوری و تخت و... برای خانه مهیا کنم. این وسایل چوبی هنر دست خودم بودند. روزگار خوبی داشتم فقط جای پدر خالی بود.
یکی از روزها که به کارگاه رفتم با پسر جوانی که هم سن خودم بود روبرو شدم. تیپش را سبک غربی ها درآورده بود. پیراهن قرمز و شلوار جینی تنگ به تن داشت استاد عباس او را که بیژن نام داشت و خواهرزاده اش بود به من معرفی کرد و از من خواست تا روش کار را به او یاد بدهم از همین جا گل دوستی میان ما شکفته شد به صورتی که گویی سالهاست همدیگر را می شناسیم.
اولین بار که به خانه بیژن رفتم، تمام حواسم به تلویزیونشان بود که برنامه هایی غیر از آنچه همیشه می دیدم نشان می داد، بیژن کنارم نشست و گفت: جالب است نه؟ برنامه های ماهواره حرف ندارد.
و من برای تأیید تنها سرم را تکان دادم و باز هم محو تماشای برنامه ها شدم. فردای آن روز بیژن نگاهی به موهایم انداخت و گفت:
پسر چرا موهایت ریخته؟ باید شامپوی ...مصرف کنی نمی دانی ماهواره چقدر این شامپو را تبلیغ می کند اصلاً چرا آنتن ماهواره نمی خری؟ چرا می خواهی از بقیه عقب بمانی؟
با خود اندیشیدم که یعنی ما هم باید در خانه این آنتن را داشته باشیم. شاید عدم وجود آن ما را از اطلاعات روزمره عقب انداخته؟ در این افکار بودم که بیژن گفت: آدم باید خوش باشد!
حرف هایش عجیب روی من تأثیر می گذاشت به همین دلیل یک روز بعد از ظهر همراه بیژن به خیابان... رفتیم و یک آنتن از دوست بیژن خریداری کردم. او خودش برایم آنتن را نصب کرد. خواهر و برادرهایم خیلی خوشحال شدند اما مادرم از این مهمان ناخوانده خوشش نیامد. وقتی تلویزیون را روشن می کردیم نمی دانستیم کدام کانال را نگاه کنیم. برنامه ها زیاد بودند طوری که یادمان می رفت شام بخوریم.
آن شب دیر وقت خوابیدم و صبح کسل و بی حوصله سر کار رفتم. استاد عباس متوجه شد ولی به روی خودش نیاورد وقتی دید زیاد خمیازه می کشم، اجازه داد تا استراحت کنم. بیژن هم تا مرا دید، گفت: دیدی گفتم برنامه های ماهواره دیدنی است!
مدتی گذشت وقتی عصرها به خانه برمی گشتم شاهد دعوای نرگس و پسرها بودم. آنها سر کانال های تلویزیون دعوا می کردند، سلیقه ها فرق داشت. سر همین بلوایی به پا می شد تا مرا می دیدند دست به دامن من می شدند و من هم به عنوان برادر بزرگتر می رفتم و برنامه مورد علاقه خودم را نگاه می کردم. کار همه ما شده بود تماشای یک جعبه ای که دائم برنامه پخش می کرد. مادرم که یک زن مؤمن و مذهبی بود چند بار از من خواست آنتن را جمع کنم اما قبول نکردم. من تازه احساس پیشرفت می کردم و مثل بیژن از برنامه های ماهواره خبردار شده بودم اما فکرم از بابت مادرم ناراحت بود. دیگر کسی به دستورات او عمل نمی کرد. از طرفی استاد عباس از دست من ناراضی شده بود، چرا که دیر به محل کار می رفتم و دائم دهن دره می کردم. وقتی علت را پرسید، جوابی نشنید. خیلی پی گیر شد اما فایده نداشت، بعد مرا به گوشه ای کشید و گفت:
این قدر با بیژن معاشرت نکن، او یک ولگرد به تمام معناست. من نمی خواستم بیژن را این جا راهش بدهم ولی از روی خواهرم خجالت می کشیدم.
ولی من اندرزهای او را نشنیده گرفتم و باز هم با بیژن نشست و برخاست کردم.
خواهرم نرگس دیگر آن دختر همیشگی نبود. دائم جلوی آینه می ایستاد و صورتش را بررسی می کرد صورتش را بزک می کرد و هر بار موهایش را یک مدل درست می کرد. لباس های عجیبی می پوشید و می گفت: آخرین مد سال است!
گاهی وقتها شب بیدار می شد و فریاد می کشید. او از دیدن فیلم های ترسناک عصبی شده بود و هر شب کابوس های وحشتناکی می دید.
محسن هم ادای هنرپیشه ها را درمی آورد. دائماً قدرت بازویش را روی مهدی و نرگس با مشت و لگد به نمایش می گذاشت. مهدی نیز چادر سیاه مادر را مثل شنلی دور گردنش می بست و به قول خودش سوپر من شده بود!
سرانجام در همان سال نرگس به علت سر به هوایی مردود شد، محسن از پنج درس تجدید آورد و مهدی با معدل دوازده به اجبار قبول شد و از تحصیل در فصل گرما رهایی پیدا کرد. تمام زندگی ما شده بود ماهواره، مادرم از این وضع خسته شده بود، چند بار کنارم نشست و گفت:
پسرم این وسیله، زندگی ما را به هم زده بهتر نیست از این خانه ببریش.
و من با پرخاشگری حرمت مادری را زیر پا می گذاشتم و می گفتم: مادر شما که از این چیزها سر در نمی آورید.
و او که از من توقع نداشت رنجیده خاطر به سراغ کارهایش می رفت، گاهی به حرف هایش فکر می کردم و در دل می گفتم: ای کاش این آنتن را برمی داشتم و داخل سطل زباله می انداختم، اما نمی شد چون به آن عادت کرده بودم.
بالاخره شب بیداری های من کار دستم داد و آن روز شوم فرا رسید، ساعت پنج صبح تلویزیون را خاموش کردم و خوابیدم و ساعت نه بیدار شدم و خواب آلود عازم کارگاه شدم. خمیازه امانم را بریده بود و تلوتلو می خوردم که به کارگاه رسیدم.
استاد عباس متوجه چشم های سرخ و ورم کرده من شد و گفت: مثل اینکه حالت خوب نیست بهتره که بروی خانه و استراحت کنی. اما اگر به خانه می رفتم مسلماً تلویزیون تماشا می کردم، گفتم:
نه استاد عباس کار واجب تر است.
و او هم دیگر اصرار نکرد. استاد به من چوب هایی داد تا به اندازه مشخص اره کنم. اره را روشن کردم و چوبها را به ترتیب زیر اره گذاشتم. اما حالم خیلی بد بود، سرم گیج می رفت و دیدگانم بی اختیار بسته می شد، یک دفعه چشمانم سیاهی رفت و بعد دردی سوزناک و عمیق روی دستم حس کردم، دیگر چیزی به یاد ندارم. وقتی چشمهایم را باز کردم خود را روی تخت بیمارستان یافتم در حالی که دستم درون توده ای از باند پنهان شده بود مادرم کنارم نشسته بود و اشک می ریخت همان موقع فهمیدم چهار انگشت دست راستم زیر اره قطع شده.
پشیمانی خیلی دیر به انسان ها رو می آورد.
در همان لحظه تصمیم گرفتم آن بیگانه مزاحم را که جز انحراف کاذب نقش دیگری نداشت دور بیندازم و این کار را هم کردم. اوضاع آرام آرام به حال اول برگشت و بیشترین صدمه به خود من وارد شد ولی این ماجرا درس خوبی به من داد تا دیگر سراغ این چیزها نروم(104).

مجازات پاره ای از اعمال

... ابوهریره و عبدالله بن عباس می گویند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیش از وفات خود سخنرانی نمود که آخرین سخنرانی او در مدینه بود. مواعظی فرمودند که از آن دیدگان اشک ریختند، قلب ها ترسیدند، بدن ها لرزیدند و حال مردم دگرگون شد. به بلال دستور داد که مردم را صدا بزند. وقتی مردم جمع شدند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بالای منبر رفته و فرمودند: ای مردم! نزدیک هم بنشینید و جا را برای کسانی که پشت سر شما هستند باز کنید.
مردم نزدیک به هم نشستند. آنگاه به پشت سر خود نگاه کردند ولی کسی را ندیدند. سپس بار دیگر فرمودند: ای مردم! نزدیک هم بنشینید و جا را برای کسانی که پشت سر شما هستند، باز کنید!
مردی عرضه داشت: ای رسول خدا برای چه کسی جا باز کنیم؟ حضرت فرمودند: برای ملائکه آنان هنگامی که با شما هستند، جلو یا پشت سر شما نیستند و سمت راست یا چپ شما می باشند.
مردی عرضه داشت: ای رسول خدا! چرا جلو ما یا پشت سر ما نمی باشند؟ آیا به خاطر این است که ما از آنان برتریم یا به دلیل برتری آنها بر ماست؟
حضرت فرمودند: شما برتر از فرشتگان هستید، بنشین. آن مرد نیز نشست. آنگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سخنان خود را آغاز نموده و فرمودند: ثنا مخصوص خداوندی است که او را ثنا گفته و از او یاری می جوییم؛ به او ایمان داشته و بر او توکل می نماییم. شهادت می دهیم که هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست؛ شریکی ندارد و محمد بنده و فرستاده اوست. از بدی ها و گناهان خود به خداوند پناه می بریم. کسی که خداوند او را هدایت کند، هیچ گمراه کننده ای نخواهد داشت.
ای مردم! سی دروغگو در این امت وجود دارند که اولین آنها صاحب صنعا و صاحب یمامه است.
ای مردم! بدون تردید کسی که با اخلاص شهادت دهد که خدایی جز خدای یگانه نیست و با این عقیده چیز دیگری مخلوط ننماید، به بهشت می رود. در این هنگام امام علی (علیه السلام) برخاست و عرضه داشت: ای رسول خدا! پدر و مادرم فدای تو باد. انسان چگونه می تواند با اخلاص شهادت بدهد و چیز دیگری را با آن مخلوط ننماید؟ آن را توضیح بدهید تا برای ما روشن شود. فرمودند: منظور این است که بر دنیا حریص نباشد از راه حرام آن را جمع نکرده و به آن راضی نشود. عده ای مانند نیکوکاران سخن می گویند ولی عمل گردنکشان را انجام می دهند. بنابراین کسی که خداوند را در حالی ملاقات کند که هیچ کدام از این خصوصیات را نداشته باشد و لا اله الا الله بگوید: بهشت از آن اوست. و کسی که دنیا را بگیرد و آخرت را ترک کند جهنم از آن اوست. و کسی که از طرف ظالمی دشمنی کند یا او را در دشمنی یاری دهد، فرشته مرگ با بشارت به لعنت خدا، ماندن همیشگی در آتش جهنم و عاقبت بد به سراغ او خواهد آمد.
و کسی که برای حاجتی خود را برای سلطان ستمکاری سبک نماید، در جهنم همراه او خواهد بود.
و کسی که سلطانی را در ستمگری راهنمایی کند، با هامان همراه شده و عذاب او و آن سلطان از سخت ترین عذاب های اهل جهنم است.
و کسی که دنیا را به طمع دنیا بزرگ داشته و او را دوست بدارد، خداوند بر او خشم گرفته و با قارون در تابوت زیرین جهنم در یک درجه خواهد بود.
و کسی که به خاطر خودنمایی ساختمانی بسازد در روز قیامت آن ساختمان را تا هفت طبقه زمین زیر آن حمل می نماید. آنگاه چون گردنبندی آتشین آن را به گردنش آویخته و سپس او را در جهنم می اندازند. عرض کردیم: از کجا بفهمیم که برای خودنمایی است؟ فرمودند: از آنجا که بیش از احتیاج خود یا برای فخرفروشی می سازد.
و کسی که به اجیری در مورد مزد او ظلم کند (مزدش را ندهد یا ناتمام بدهد)، خداوند عمل او را نابود کرده و بوی بهشت را بر او حرام می نماید، در حالی که بوی بهشت از مسافت پانصد سال راه احساس می شود.
و کسی که یک وجب از زمین همسایه اش را غصب کند، خداوند آن یک وجب را تا هفت طبقه زیر آن تبدیل به آتش نموده، به صورت طوقی درآورده و در گردن او می اندازد تا زمانی که او را وارد جهنم نماید.
و کسی که قرآن را بیاموزد و عمداً آن را فراموش کند، در روز قیامت در حالی که جذامی و تشنه است، خدا را ملاقات می کند و خداوند در مقابل هر آیه ای ماری را بر او می گمارد.
و کسی که قرآن را بیاموزد و به آن عمل نکند و دوستی دنیا و زیبایی های آن را انتخاب کند سزاوار خشم خدای متعال شده و هم ردیف یهود و نصاری می شود که کتاب خدا را دور انداخته و به آن توجه نکردند.
و کسی که از پشت زنی به حرام با او نزدیکی کند یا با پسر بچه یا مردی نزدیکی کند، خدای متعال در روز قیامت او را بدبوتر از مردار محشور می نماید که مردم از بوی او اذیت می شوند تا زمانی که او را به جهنم ببرند. و خداوند به هیچ وجه عذاب را از او برطرف نمی کند و این عذاب با هیچ فدیه ای برطرف نمی شود و نیز عمل او را نابود کرده و او را در تابوتی که با میخ های آهنین بسته شده است، می گذارند و با سنگ های پهن آنقدر روی آن تابوت می زنند که میخ های آن به بدنش فرو رود و اگر چهارصد امت گرفتار گوشه ای از گوشه های این عذاب شوند، بدون شک همه آنها می میرند و او از کسانی است که سخت ترین عذاب ها را دارند.
و کسی که با زن یهودی، مسیحی، مجوسی، مسلمان - آزاد باشد یا کنیز - یا غیر اینها زنا کند، خداوند سیصد هزار در از جهنم در قبرش می گشاید که مارها، عقرب ها و شعله های آتش از آن خارج می شود؛ او تا روز قیامت می سوزد؛ مردم از بوی بد فرج او آزار می بینند و او را تا روز قیامت به همین خصوصیت می شناسند تا زمانی که دستور برسد او را به جهنم ببرید. و اهل محشر با وجود عذاب های سختی که خود دارند از آن اذیت می شوند زیرا خداوند حرام ها را حرام نموده است و کسی با غیرت تر از خدای متعال نیست و به خاطر غیرتی که دارد هرزگی ها را قطعاً حرام نموده و حدود شرعی را تعیین نموده است.
و هر کسی به داخل خانه همسایه اش نگاه کرده و عورت مرد یا موی زن یا مقداری از بدنش را ببیند سزاوار است که خدا او را همراه با منافقینی که در پی عیوب مردم بودند، به جهنم ببرد و تا خداوند او را رسوا ننماید، از دنیا خارج نخواهد شد و در آخرت نیز عورتش را برای مردم نمایان خواهد نمود.
و کسی که به خاطر (کمی) رزق خود از خداوند خشمگین باشد و از این مطلب نزد غیر خدا گله کند و صبر نکند، کار نیکی از او به خداوند نرسیده و در حالی که خداوند متعال از او خشمگین است، او را ملاقات می نماید.
و کسی که لباسی بپوشد و با آن تکبر کند، خداوند قبرش را در کناره جهنم فرو می برد و تا آسمان ها و زمین باقی است در آن فرو می رود و بدون تردید قارون لباسی پوشید و با آن تکبر کرد، به همین جهت در زمین فرو رفت و تا روز قیامت در آن فرو می رود.
و کسی که با زن حلالی با مال حلال ازدواج کند و قصدش از ازدواج با او تفاخر و خودنمایی باشد، خداوند عزوجل از این ازدواج جز ذلت و پستی بهره ای به او نخواهد داد و به اندازه ای که از آن زن کام گرفته است او را در کناره جهنم نگه خواهد داشت، آن گاه او را در جهنم می اندازد و هفتاد سال طول می کشد تا به قعر جهنم برسد.
و کسی که به زنی در مورد مهرش ظلم کند (مهرش را ندهد یا کم بدهد)، خداوند او را زناکار می داند و در روز قیامت به او می گوید: بنده ام با پیمان خود کنیزم را به ازدواج تو درآوردم ولی تو به پیمان من وفا نکردی. و خداوند عزوجل خود عهده دار گرفتن حق آن زن می شود ولی چون کارهای نیک او جواب گوی حق او نیست، دستور می دهد او را به جهنم ببرید.
و کسی که از شهادت خود بازگردد یا شهادت ندهد، خداوند در مقابل چشم مردم گوشت او را به خودش می خوراند و در حالی به جهنم می رود که زبانش را می جود.
و کسی که دو زن داشته باشد و در امور زناشویی، بودن با آنها و امور مالی به عدالت با آنها رفتار نکند، در روز قیامت با تشنگی و بدن کج محشور می شود تا وقتی که وارد جهنم شود.
و کسی که به ناحق همسایه اش را اذیت کند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می نماید و جایگاهش جهنم خواهد بود. بدانید که بدون شک خداوند عزوجل از مرد در مورد حق همسایه می پرسد و کسی که حق همسایه اش را از بین برد از ما نیست.
و کسی که مسلمان فقیری را به خاطر فقرش خوار کرده و به او توهین نماید، به حق خداوند توهین نموده است و تا زمانی که او را راضی کند، پیوسته خداوند عزوجل از او خشمگین بوده و با او سخت دشمن خواهد بود و کسی که به مسلمان فقیری احترام بگذارد، در روز قیامت در حالی که خداوند در صورت او می خندد، او را ملاقات می نماید.
و کسی که دنیا و آخرت به او عرضه شود و او دنیا را برگزیده و آخرت را رها کند، در حالی که کار نیکی ندارد تا با آن از جهنم نجات یابد، خدای متعال را ملاقات می کند و کسی که آخرت را گرفته و دنیا را ترک کند، در روز قیامت در حالی که خداوند از او راضی است، او را ملاقات می نماید.
و کسی که بتواند با زن یا کنیزی از راه حرام نزدیکی کند ولی از ترس خدا این کار را نکند، خداوند عزوجل جهنم را بر او حرام می کند؛ او را از وحشت بزرگ ایمن نموده و به بهشت می برد و اگر از راه حرام با او نزدیکی کند، خداوند بهشت را بر او حرام نموده و او را به جهنم می برد.
و کسی که مال حرامی به دست آورد، خداوند هیچ صدقه، آزاد کردن بنده، حج و عمره ای را از او قبول نمی کند و خداوند عزوجل به عدد پاداش این اعمالش برای او گناه می نویسد و اگر پس از مرگ او چیزی از آن باقی بماند، توشه او برای جهنم خواهد بود و کسی که به آن دسترسی داشته باشد، ولی آن را از ترس خداوند ترک کند، در دوستی و رحمت خداوند به سر برده و دستور می دهد که او را به بهشت ببرید.
و کسی که با زن نامحرمی دست بدهد، در روز قیامت در حالی می آید که دست هایش به گردنش بسته شده است. آنگاه دستور می رسد که او را به جهنم ببرید و کسی که با زن نامحرمی شوخی کند، در مقابل هر کلمه ای که در دنیا به او گفته است، هزار سال حبس می شود و اگر مردی زنی را با رضایت او از راه حرام در آغوش بکشد، ببوسد، یا با او نزدیکی یا شوخی کند و در این بین گناهی اتفاق بیفتد، آن زن همان قدر گناهکار است که مرد گناه کرده و اگر مرد به زور این کارها را انجام بدهد، گناه هر دو به عهده مرد است.
و کسی که مسلمانی را در خرید و فروش فریب دهد، از ما نیست و در روز قیامت با یهود محشور می شود. زیرا بدون شک و تردید کسی که مردم را فریب دهد، مسلمان نیست.
و کسی که وسایل منزل از قبیل تیر، تیشه و بیل را از همسایه اش که به آن احتیاج دارد دریغ کند، خدا در روز قیامت او را از فضل خود محروم نموده و او را به خودش واگذار می نماید و کسی که خداوند او را به خودش واگذارد، هلاک خواهد شد و خداوند هیچ عذری را از او قبول نمی کند(105).
و زنی که شوهرش را اذیت کند، تا زمانی که او را یاری نکرده و راضیش ننماید، خداوند نماز و هیچ عمل نیکی را از او قبول نمی کند، گرچه همه عمرش را روزه گرفته، شب ها را با عبادت سپری کند، چندین برده در راه خدا آزاد کند و اموالش را در راه خدا خرج کند، و اولین کسی است که به جهنم می رود و اگر مرد نیز زن خود را اذیت کرده و به او ظلم کند، همین مقدار مرتکب گناه شده و به همین اندازه عذاب می شود.
و کسی که به صورت مسلمانی سیلی بزند، خداوند در روز قیامت استخوان های او را پراکنده می سازد، سپس آتش را بر او مسلط می نماید. نیز در حالی محشور می شود که دستانش به گردنش بسته است و تا زمانی که وارد جهنم شود، به همین حال خواهد بود.
و اگر کسی که در شب یا روز به فکر فریب برادر مسلمانش باشد، در همه آن روز و شب خداوند از او خشمگین است و تا زمانی که باز نگردد و توبه نکند، خداوند همچنان از او خشمگین خواهد بود و اگر در این حال بمیرد با دینی غیر از اسلام از دنیا رفته است. آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: بدانید کسی که مسلمانی را فریب دهد از ما نیست و سه بار این جمله را تکرار فرمودند.
و کسی که تازیانه ای را در برابر سلطانی آویزان کند، خداوند آن تازیانه را تبدیل به ماری به طول شصت هزار ذراع می نماید و در آتش جهنم آن مار را برای همیشه بر او مسلط می سازد.
و کسی که از مسلمانی غیبت کند، روزه و وضویش باطل می شود و اگر در این حال بمیرد، در حالی مرده است که حرام خدا را حلال دانسته است.
و کسی که برای سخن چینی بین دو نفر گام بردارد، خداوند در قبرش آتشی بر او مسلط می نماید که تا روز قیامت او را بسوزاند، و هنگامی که از قبرش بیرون می آید، خداوند اژدهای سیاهی را بر او مسلط می نماید که گوشتش را نیش بزند تا زمانی که به جهنم برود.
و کسی که خشمش را فرو برده، برادر مسلمانش را ببخشد و در برابر برادر مسلمانش بردباری ورزد، خدای متعال اجر شهید را به او عطا می فرماید.
و کسی که به فقیری ظلم کند یا برای او تکبر کند و او را پست شمارد، خداوند در روز قیامت او را مانند مورچه ولی به شکل مرد محشور می نماید تا زمانی که به جهنم برود.
و کسی که در مجلسی از برادرش غیبت شود و او آن غیبت را از او رد کند، خداوند عزوجل هزار در شر را در دنیا و آخرت به روی او می بندد، و اگر برعکس نه تنها آن غیبت را رد نکند بلکه خوشش هم بیاید، گناهش به اندازه گناه کسی است که غیبت کرده است.
و کسی که به مرد یا زن پاکدامنی تهمت بزند، خداوند متعال عملش را از بین برده، هفتاد هزار فرشته او را از روبرو و پشت سر تازیانه می زنند و مارها و عقرب ها گوشتش را نیش می زنند. آنگاه دستور می رسد او را به جهنم ببرید.
و کسی که در دنیا باده بنوشد، خداوند شربتی از سم افعی و عقرب به او می نوشاند، شربتی که هنگام خوردن آن (و قبل از این که آن را بخورد) گوشت صورتش را در ظرف می ریزد و هنگامی که آن را بنوشد، گوشت و پوستش مانند مردار بو گرفته تکه تکه می شود، به گونه ای که اهل محشر از بوی آن اذیت می شوند و این وضع ادامه دارد تا دستور برسد او را به جهنم ببرید و خورنده، سازنده، فروشنده، خریداری و حمل کننده، تحویل گیرنده و کسی که از آن سود می برد، همگی در زشتی و کیفر گناه برابر هستند.
بدانید کسی که آن را به یهودی، مسیحی صائبی یا سایر مردم بنوشاند، گناه او مانند کسی است که آن را می خورد. بدانید کسی که آن را برای دیگری بخرد یا فروشد، تا زمانی که توبه نکند، خداوند متعال نماز، روزه، حج و عمره او را قبول نمی کند و اگر قبل از توبه بمیرد، به عهده خداوند است که در مقابل هر جرعه ای که در دنیا از آن نوشیده است، شربتی از چرک آلوده به خون جهنم به او بنوشاند. بدانید که همانا خداوند باده را به خصوص، و هر مست کننده ای را به طور عموم حرام نموده است و بدانید که هر مست کننده ای حرام است.
و کسی که ربا بخورد به اندازه ای که ربا خورده است خداوند شکمش را پر از آتش جهنم می نماید و اگر از این راه مالی را به دست آورد، خداوند هیچ عملی را از او قبول نمی کند و تا زمانی که قیراطی از آن مال را در اختیار دارد، پیوسته مورد لعنت خدا و فرشتگان اوست(106).
و کسی که در امانت خیانت کرده و آن را به صاحبش باز نگرداند، با دینی غیر از اسلام از دنیا می رود و در حالی که خداوند عزوجل از او خشمگین است او را ملاقات می نماید و دستور می رسد او را به جهنم ببرید، او برای همیشه به کناره جهنم سقوط کرده و هیچ گاه از آن جا بیرون نخواهد آمد.
و کسی که بر علیه مرد مسلمان یا ذمی یا کس دیگری شهادت دروغ بدهد، در روز قیامت او را از زبانش آویزان می کنند و همراه با منافقین در طبقه پایین جهنم خواهد بود.
و کسی که به خادم یا برده خود یا شخص دیگری که از او یاری بخواهد بگوید: نه، یاریت نمی کنم، خداوند عزوجل در روز قیامت به او می گوید: نه، یاریت نمی کنم. خودت را با صورت در جهنم (آتش) بینداز.
و کسی که زنش را اذیت کند تا مالی بدهد (و فدیه دهد یا مهر خود را ببخشد) و خود را از دست شوهرش برهاند، خدای متعال به مجازاتی کمتر از جهنم برای او راضی نمی شود، زیرا بدون تردید خدای متعال همان گونه که برای یتیم به خشم می آید، برای زن هم خشمگین می شود.
و کسی که نزد سلطان از برادرش بدگویی و سخن چینی نماید، اگر آن سلطان هیچ آزار و آسیبی به او نرساند، خداوند عزوجل همه اعمالی را که انجام داده است از بین می برد و اگر آزار و آسیبی به او برساند خداوند او را در جهنم در طبقه ای همراه با هامان (وزیر فرعون) خواهد گذاشت.
و کسی که برای خودنمایی و یا رسیدن به چیزی قرآن بخواند، در روز قیامت در حالی خداوند عزوجل را ملاقات خواهد نمود که صورتش استخوانی بیش نیست و گوش ندارد و قرآن با آهن نوک تیز به پشت او نیزه می زند تا او را وارد جهنم نماید و با کسانی که در جهنم می افتند به جهنم سقوط می کند.
و کسی که قرآن بخواند و به آن عمل نکند، خداوند در روز قیامت او را کور محشور می نماید. او عرضه می دارد: خدایا! من بینا بودم، چرا مرا کور محشور نمودی؟ و خداوند می فرماید: آیات ما به تو رسید و تو آنها را آنگونه ترک کردی، امروز نیز این گونه تو را ترک می کنند. آنگاه دستور می رسد که او را به جهنم ببرید.
و کسی که مالی بخرد که از راه خیانت به دست آمده است و بداند که از راه خیانت به دست آمده، گناه و ننگ او مانند همان کسی است که خیانت نموده است.
و کسی که واسطه شود و مرد و زنی را از راه حرام به هم برساند، خداوند بهشت را بر او حرام می گرداند و جایگاه او جهنم است که جایگاه بدی است و پیوسته خدا از او خشمگین است تا بمیرد.
و کسی که برادر مسلمانش را بفریبد خداوند برکت روزیش را می گیرد، زندگی او را تباه کرده و او را به خودش وامی گذارد.
و کسی که مال دزدی را بخرد و بداند که مال دزدی است، کار او همان قدر گناه داشته و زشت است که کار آن دزد گناه دارد و ننگین است.
و کسی که به مسلمانی خیانت کند در دنیا و آخرت نه او از ماست و نه ما از او می باشیم.
و بدانید که کسی که ارتکاب گناهی را بشنود و خبر آن را پخش کند، مانند انجام دهنده گناه است و کسی که انجام کار خوبی را بشنود و خبر آن را پخش کند مانند انجام دهنده آن است.
و کسی که زیبایی های زنی را برای مردی بگوید و آن مرد شیفته او شده و با او گناهی انجام دهد، از دنیا نمی رود مگر این که خداوند بر او خشم می گیرد و کسی که خداوند بر او خشم بگیرد، آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه نیز بر او خشم می گیرند و گناهی همانند گناه آن مرد خواهد داشت. عرض کردند: ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اگر آنان توبه کرده و اصلاح شوند، چطور؟ فرمودند: خداوند توبه آن زن و مرد را قبول می کند، ولی توبه کسی را که باعث این گناه شده است، قبول نمی کند.
و کسی که چشمانش را از نگاه حرام به زنی پر کند، خداوند در روز قیامت چشمانش را با میخ های آتشین و آتش پر می نماید و تا زمانی که خداوند بین مردم حکم می نماید به این حالت خواهد بود آن گاه دستور می رسد او را به جهنم ببرید.
و کسی که برای ریا و خودنمایی غذایی بدهد، خداوند متعال از چرک آلوده به خون جهنم به او خواهد داد و این غذا را در شکم او تبدیل به آتش می نماید و به همین حال خواهد بود تا خداوند متعال بین مردم حکم نماید.
و کسی که با زن شوهرداری مرتکب گناه شود از فرج آن دو آنقدر چرک آلوده به خون بیرون می آید که دره ای به طول راه پانصد سال به وجود می آید و جهنمیان از بدبویی آن در اذیت می شوند و عذاب آن دو سخت ترین عذاب های مردم خواهد بود.
و خداوند عزوجل از زنی که چشم خود را از غیر شوهر یا محرم خود پر کند به شدت خشمگین می گردد و بدون تردید اگر چنین کند، خداوند تمام کارهای نیک او را از بین می برد و اگر در بستر غیر شوهرش بخوابد، به عهده خداوند متعال است که پس از عذاب نمودن او در قبرش، با آتش او را بسوزاند.
و هر زنی که (بی جهت و از روی هوا و هوس) از شوهرش طلاق خلع(107) بگیرد، خدا، فرشتگان او، پیامبرش و همه مردم او را لعنت می کنند و زمانی که فرشته مرگ سراغ او بیاید، به او می گوید: به جهنم مژده بده. و در روز قیامت به او می گویند: همراه با کسانی که به جهنم می روند، به جهنم برو.
و بدانید که بدون تردید خدای متعال و رسولش از زنانی که بی جهت از شوهرانشان طلاق خلع می گیرند، بیزار هستند و نیز بدانید که بدون تردید خداوند عزوجل و رسول او از مردی که زنش را اذیت کند تا طلاق خلع بگیرد، بیزار هستند.
و کسی که با اجازه عده ای امام جماعت آنها شود و در حضور، قرائت، رکوع، سجود، قعود و قیام خود میانه روی نماید، پاداشی مانند پاداش آنان خواهد داشت.
و کسی که امام جماعت عده ای شود و در حضور، قرائت، رکوع، سجود، قعود و قیام خود میانه روی ننماید، نمازش را به او باز می گردانند، و از گلوگاه او بالا نمی رود (کنایه از این که: به سوی خدا بالا نرود و مورد قبول درگاه الهی واقع نشود، و ثوابی در آن نماز نخواهد داشت) و خداوند او را مانند پیشوای ستمگر و تجاوزکاری می داند که صلاح پیروانش را نمی خواهد و به دستور خداوند عزوجل حاکم آنان نشده است.
در این هنگام امیرالمؤمنین (علیه السلام) برخاسته و عرض کردند: پدر و مادرم فدای تو باد ای رسول خدا! پیشوای ستمگر و تجاوزکاری که صلاح پیروانش را نمی خواهد و به دستور خداوند عزوجل حاکم آنان نگردیده است، چه حالی دارد؟
آن حضرت فرمودند: او آخرین نفر از چهار نفری است که در روز قیامت عذاب آنها از همه مردم سخت تر است. و آنها عبارتند از: ابلیس، فرعون، آدم کش و سلطان ستمگر.
و کسی که برادر مسلمانش احتیاج به قرض او داشته باشد ولی کسی به او قرض ندهد، خداوند در روزی که به نیکوکاران پاداش می دهد، بهشت را بر او حرام می گرداند.
و کسی که در برابر بداخلاقی زن خود صبر پیشه نموده و ثواب آن را از خداوند امیدوار باشد، خداوند متعال در برابر هر روز و شبی که صبر می کند، همانند آنچه به حضرت ایوب (علیه السلام) عطا فرمود، به او عطا می فرماید. و آن زن هر روز و هر شب همانند تپه ای شن متراکم گناه خواهد داشت و اگر پیش از آن که شوهرش را یاری کرده و او را راضی کند، از دنیا برود، در روز قیامت به صورت وارونه و واژگون همراه با منافقین در طبقه زیرین جهنم محشور خواهد شد.
و کسی که زنی داشته باشد که با او سازگار نباشد و بر آنچه خداوند روزی آنها نموده است، صبر نکند و بر شوهرش سخت گرفته و او را وادار به کارهایی بنماید که نمی تواند انجام دهد، تا زمانی که چنین است خداوند هیچ کار نیکی که او را از آتش جهنم حفظ کند، از آن زن قبول ننموده و بر او خشم می گیرد.
و کسی که به برادرش احترام بگذارد، به خداوند احترام گذاشته است و فکر می کنید خداوند به کسی که به او احترام بگذارد، چه پاداشی خواهد داد؟
و کسی که ریاست اجتماعی را به عهده بگیرد و به آنان خوبی نکند در مقابل هر روزی که بر آنان حکومت کرده است، هزار سال در لبه جهنم زندانی می شود؛ اگر به دستور خدای متعال بر آنان حکومت کرده باشد، خدای متعال او را آزاد می نماید و اگر ظالم باشد (و به غیر دستور الهی بر آنان حاکم بوده است)، او را در جهنم می اندازد و هفتاد سال طول می کشد تا او به قعر جهنم برسد.
و کسی که بر اساس احکامی که خداوند نازل فرموده است، حکم نکند، مانند کسی است که شهادت دروغ داده باشد؛ او را در جهنم می اندازند و همانند شاهد دروغگو او را عذاب می کنند.
و کسی که دو رو و دو زبان باشد، در روز قیامت نیز دو رو و دو زبان خواهد بود.
و کسی که برای آشتی دادن دو نفر گام بردارد تا زمانی که بازگردد، فرشتگان خداوند بر او درود می فرستند و نیز پاداش شب قدر را به او می دهند و کسی که برای به هم زدن میانه دو نفر گام بردارد، به اندازه پاداش کسی که دو نفر را آشتی بدهد، گناه و کیفر خواهد داشت؛ بر او می نویسند: لعنت خداوند و تا ورود به جهنم این حال را خواهد داشت و زمانی که به جهنم برود، عذابش دوچندان خواهد شد.
و کسی که برای عیب جویی از برادرش و افشای عیب او گام بردارد، با اولین قدمی که برمی دارد، وارد جهنم شده و خداوند متعال عیب او را برای مردم فاش می سازد.
و کسی که برای به هم زدن میانه دو خویشاوند یا دوست قدمی بردارد، خدای متعال از او خشمگین شده و در دنیا و آخرت او را لعنت می نماید و گناهی مانند گناه قاطع رحم (کسی که با خویشاوند نسبی خود قطع رابطه نموده یا آزاری به او برساند) خواهد داشت.
و کسی که برای جدایی زنی از شوهرش تلاش کند، خداوند از او خشمگین شده و در دنیا و آخرت او را لعنت می نماید و به عهده خداوند است که هزار صخره آتشین به او بزند.
و کسی که برای به هم زدن رابطه آنها تلاش کند، ولی آنها را از یکدیگر جدا نکند، خداوند از او خشمگین شده و در دنیا و آخرت او را لعنت نموده و او را از نگاه به سیمای خود محروم می نماید.
و کسی که برادر مسلمانش پیش او از نداری شکایت کند، ولی او قرضی به او ندهد، خداوند در روزی که به نیکوکاران پاداش می دهد، بهشت را بر او حرام می نماید.
و کسی که حاجت خواهش کننده ای را در حالی که می تواند، برنیاورد، گناهی مانند گناه عشار(108) خواهد داشت.
در این جاعوف بن مالک برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! گناه عشار چقدر است؟ آن حضرت فرمودند: گناه او به اندازه ای است که در هر روز و شبی خدا، همه فرشتگان و همه مردم او را لعنت می نمایند و کسی که خدا او را لعنت کند، یاوری نخواهد داشت.
و کسی که به برادرش خوبی کند، و آنگاه بر او منت گذارد، عملش از بین رفته و سعی اش به نتیجه نمی رسد و بدانید که خداوند عزوجل بهشت را بر منت گذار متکبر، سخن چین، شرابخوار، پرگو، پرخور، بداخلاق و سرکش بداخلاق بسیار ناکس، حرام نموده است.
و کسی که به خاطر ریا و خودنمایی و به جهت این که با کم خردان مجادله نموده، به علما فخرفروشی کند و به دنیا برسد، قرآن را بیاموزد، خداوند عزوجل در روز قیامت استخوان هایش را پراکنده می نماید و عذاب کسی در جهنم سخت تر از او نیست و خداوند آنقدر از او خشمگین و بر او غضبناک است که با همه انواع عذاب های جهنم عذاب خواهد شد.
مبادا گناهی را کوچک شمارید، گرچه به نظر شما کوچک باشد، زیرا بدون تردید هیچ گناه کوچکی با تکرار آن کوچک نبوده و هیچ گناه بزرگی با استغفار بزرگ نمی باشد. بدانید که بدون شک خداوند از همه اعمال شما می پرسد، حتی این که اگر شما با انگشت به لباس برادر خود دست زده باشید و بدانید خداوند شما را با همان عقایدی که با آن از این دنیا رفته اید، از قبر بر می انگیزاند.
خداوند عزوجل بهشت و جهنم را آفریده است. کسی که بهشت را ترک و جهنم را برگزیند به آرزویش نمی رسد و کسی که بهشت را انتخاب کند، رستگار می شود.
و بدانید خدایی که نامش بزرگ باد، تمام چیزهایی را که دوست داشته است، برای بندگانش بیان نموده و تمام چیزهایی را که از آنها متنفر بوده است، برای مردم اعلام نموده و مردم را از آنها نهی نموده است، تا کسانی که هلاک می شوند، با شناخت هلاک شوند و کسانی که زنده می شوند، نیز از روی شناخت باشد.
و بدانید که خداوند ظلم ننموده و از هیچ ظلمی هم نمی گذرد و در کمین گاه است تا کسانی را که بدی می کنند، به خاطر اعمالشان مجازات نموده و نیکوکاران را با نیکی پاداش دهد. کسی که خوبی کند به نفع خودش است و کسی که بدی کند به زیان خود اوست و خداوند هیچ ظلمی نسبت به بندگانش روا نمی دارد.(109)

 

امام باقر (ع) هر کس علم را براى مباهات و فخرفروشى به علما یا براى ستیزه و جدال با سفیهان یا براى جلب توجّه مردم بجوید جایگاه او آتش است ، که ریاست جز براى اهلش شایسته نیست .  «الکافی ج1 ص47» 


نوشته شده در شنبه 95/8/8ساعت 3:16 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

 

تأثیر ماهواره در زندگی

وقتی دیپلم را گرفتم به نجاری، که شغل مورد علاقه ام بود، مشغول شدم. از آنجایی که طرح کاد را در کارگاه های نجاری گذرانده بودم زمینه ای برای یادگیری این کار داشتم، برای همین پدرم یک روز دستم را گرفت و مرا نزد استاد عباس دوست قدیمی اش برد. استاد عباس نجاری بزرگی داشت و خیلی خوب از من استقبال کرد.
قرار شد هر روز ساعت هشت صبح به آنجا بروم، من هم قبول کردم، شادی از وجودم لبریز شده بود، اما دوامی نیافت چرا که پدرم با یک سکته قلبی سفر ابدیش را آغاز و ما را تنها گذاشت. من ماندم و مادرم، نرگس خواهر شانزده ساله ام و برادرهای نوجوانم مهدی و محسن که هر دو تحصیل می کردند. بنابراین خرج خانه به دوش من افتاد برای همین سعی کردم تا جایی که امکان دارد کار کنم و پول بیشتری به دست آورم. البته استاد عباس ملاحظه مرا می کرد و به خاطر این که نان آور خانه بودم مزد بیشتری به من می داد.
در مدت دو سالی که در کارگاه استاد عباس کار کردم، در نجاری استاد شدم و خیلی چیزها یاد گرفتم. درآمدم نیز خوب بود، طوری که مقابل خانواده ام سرافراز بودم و توانستم علاوه بر تهیه پوشاک و خوراک، وسایلی مثل مبل، میز ناهارخوری و تخت و... برای خانه مهیا کنم. این وسایل چوبی هنر دست خودم بودند. روزگار خوبی داشتم فقط جای پدر خالی بود.
یکی از روزها که به کارگاه رفتم با پسر جوانی که هم سن خودم بود روبرو شدم. تیپش را سبک غربی ها درآورده بود. پیراهن قرمز و شلوار جینی تنگ به تن داشت استاد عباس او را که بیژن نام داشت و خواهرزاده اش بود به من معرفی کرد و از من خواست تا روش کار را به او یاد بدهم از همین جا گل دوستی میان ما شکفته شد به صورتی که گویی سالهاست همدیگر را می شناسیم.
اولین بار که به خانه بیژن رفتم، تمام حواسم به تلویزیونشان بود که برنامه هایی غیر از آنچه همیشه می دیدم نشان می داد، بیژن کنارم نشست و گفت: جالب است نه؟ برنامه های ماهواره حرف ندارد.
و من برای تأیید تنها سرم را تکان دادم و باز هم محو تماشای برنامه ها شدم. فردای آن روز بیژن نگاهی به موهایم انداخت و گفت:
پسر چرا موهایت ریخته؟ باید شامپوی ...مصرف کنی نمی دانی ماهواره چقدر این شامپو را تبلیغ می کند اصلاً چرا آنتن ماهواره نمی خری؟ چرا می خواهی از بقیه عقب بمانی؟
با خود اندیشیدم که یعنی ما هم باید در خانه این آنتن را داشته باشیم. شاید عدم وجود آن ما را از اطلاعات روزمره عقب انداخته؟ در این افکار بودم که بیژن گفت: آدم باید خوش باشد!
حرف هایش عجیب روی من تأثیر می گذاشت به همین دلیل یک روز بعد از ظهر همراه بیژن به خیابان... رفتیم و یک آنتن از دوست بیژن خریداری کردم. او خودش برایم آنتن را نصب کرد. خواهر و برادرهایم خیلی خوشحال شدند اما مادرم از این مهمان ناخوانده خوشش نیامد. وقتی تلویزیون را روشن می کردیم نمی دانستیم کدام کانال را نگاه کنیم. برنامه ها زیاد بودند طوری که یادمان می رفت شام بخوریم.
آن شب دیر وقت خوابیدم و صبح کسل و بی حوصله سر کار رفتم. استاد عباس متوجه شد ولی به روی خودش نیاورد وقتی دید زیاد خمیازه می کشم، اجازه داد تا استراحت کنم. بیژن هم تا مرا دید، گفت: دیدی گفتم برنامه های ماهواره دیدنی است!
مدتی گذشت وقتی عصرها به خانه برمی گشتم شاهد دعوای نرگس و پسرها بودم. آنها سر کانال های تلویزیون دعوا می کردند، سلیقه ها فرق داشت. سر همین بلوایی به پا می شد تا مرا می دیدند دست به دامن من می شدند و من هم به عنوان برادر بزرگتر می رفتم و برنامه مورد علاقه خودم را نگاه می کردم. کار همه ما شده بود تماشای یک جعبه ای که دائم برنامه پخش می کرد. مادرم که یک زن مؤمن و مذهبی بود چند بار از من خواست آنتن را جمع کنم اما قبول نکردم. من تازه احساس پیشرفت می کردم و مثل بیژن از برنامه های ماهواره خبردار شده بودم اما فکرم از بابت مادرم ناراحت بود. دیگر کسی به دستورات او عمل نمی کرد. از طرفی استاد عباس از دست من ناراضی شده بود، چرا که دیر به محل کار می رفتم و دائم دهن دره می کردم. وقتی علت را پرسید، جوابی نشنید. خیلی پی گیر شد اما فایده نداشت، بعد مرا به گوشه ای کشید و گفت:
این قدر با بیژن معاشرت نکن، او یک ولگرد به تمام معناست. من نمی خواستم بیژن را این جا راهش بدهم ولی از روی خواهرم خجالت می کشیدم.
ولی من اندرزهای او را نشنیده گرفتم و باز هم با بیژن نشست و برخاست کردم.
خواهرم نرگس دیگر آن دختر همیشگی نبود. دائم جلوی آینه می ایستاد و صورتش را بررسی می کرد صورتش را بزک می کرد و هر بار موهایش را یک مدل درست می کرد. لباس های عجیبی می پوشید و می گفت: آخرین مد سال است!
گاهی وقتها شب بیدار می شد و فریاد می کشید. او از دیدن فیلم های ترسناک عصبی شده بود و هر شب کابوس های وحشتناکی می دید.
محسن هم ادای هنرپیشه ها را درمی آورد. دائماً قدرت بازویش را روی مهدی و نرگس با مشت و لگد به نمایش می گذاشت. مهدی نیز چادر سیاه مادر را مثل شنلی دور گردنش می بست و به قول خودش سوپر من شده بود!
سرانجام در همان سال نرگس به علت سر به هوایی مردود شد، محسن از پنج درس تجدید آورد و مهدی با معدل دوازده به اجبار قبول شد و از تحصیل در فصل گرما رهایی پیدا کرد. تمام زندگی ما شده بود ماهواره، مادرم از این وضع خسته شده بود، چند بار کنارم نشست و گفت:
پسرم این وسیله، زندگی ما را به هم زده بهتر نیست از این خانه ببریش.
و من با پرخاشگری حرمت مادری را زیر پا می گذاشتم و می گفتم: مادر شما که از این چیزها سر در نمی آورید.
و او که از من توقع نداشت رنجیده خاطر به سراغ کارهایش می رفت، گاهی به حرف هایش فکر می کردم و در دل می گفتم: ای کاش این آنتن را برمی داشتم و داخل سطل زباله می انداختم، اما نمی شد چون به آن عادت کرده بودم.
بالاخره شب بیداری های من کار دستم داد و آن روز شوم فرا رسید، ساعت پنج صبح تلویزیون را خاموش کردم و خوابیدم و ساعت نه بیدار شدم و خواب آلود عازم کارگاه شدم. خمیازه امانم را بریده بود و تلوتلو می خوردم که به کارگاه رسیدم.
استاد عباس متوجه چشم های سرخ و ورم کرده من شد و گفت: مثل اینکه حالت خوب نیست بهتره که بروی خانه و استراحت کنی. اما اگر به خانه می رفتم مسلماً تلویزیون تماشا می کردم، گفتم:
نه استاد عباس کار واجب تر است.
و او هم دیگر اصرار نکرد. استاد به من چوب هایی داد تا به اندازه مشخص اره کنم. اره را روشن کردم و چوبها را به ترتیب زیر اره گذاشتم. اما حالم خیلی بد بود، سرم گیج می رفت و دیدگانم بی اختیار بسته می شد، یک دفعه چشمانم سیاهی رفت و بعد دردی سوزناک و عمیق روی دستم حس کردم، دیگر چیزی به یاد ندارم. وقتی چشمهایم را باز کردم خود را روی تخت بیمارستان یافتم در حالی که دستم درون توده ای از باند پنهان شده بود مادرم کنارم نشسته بود و اشک می ریخت همان موقع فهمیدم چهار انگشت دست راستم زیر اره قطع شده.
پشیمانی خیلی دیر به انسان ها رو می آورد.
در همان لحظه تصمیم گرفتم آن بیگانه مزاحم را که جز انحراف کاذب نقش دیگری نداشت دور بیندازم و این کار را هم کردم. اوضاع آرام آرام به حال اول برگشت و بیشترین صدمه به خود من وارد شد ولی این ماجرا درس خوبی به من داد تا دیگر سراغ این چیزها نروم(104).

مجازات پاره ای از اعمال

... ابوهریره و عبدالله بن عباس می گویند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیش از وفات خود سخنرانی نمود که آخرین سخنرانی او در مدینه بود. مواعظی فرمودند که از آن دیدگان اشک ریختند، قلب ها ترسیدند، بدن ها لرزیدند و حال مردم دگرگون شد. به بلال دستور داد که مردم را صدا بزند. وقتی مردم جمع شدند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بالای منبر رفته و فرمودند: ای مردم! نزدیک هم بنشینید و جا را برای کسانی که پشت سر شما هستند باز کنید.
مردم نزدیک به هم نشستند. آنگاه به پشت سر خود نگاه کردند ولی کسی را ندیدند. سپس بار دیگر فرمودند: ای مردم! نزدیک هم بنشینید و جا را برای کسانی که پشت سر شما هستند، باز کنید!
مردی عرضه داشت: ای رسول خدا برای چه کسی جا باز کنیم؟ حضرت فرمودند: برای ملائکه آنان هنگامی که با شما هستند، جلو یا پشت سر شما نیستند و سمت راست یا چپ شما می باشند.
مردی عرضه داشت: ای رسول خدا! چرا جلو ما یا پشت سر ما نمی باشند؟ آیا به خاطر این است که ما از آنان برتریم یا به دلیل برتری آنها بر ماست؟
حضرت فرمودند: شما برتر از فرشتگان هستید، بنشین. آن مرد نیز نشست. آنگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سخنان خود را آغاز نموده و فرمودند: ثنا مخصوص خداوندی است که او را ثنا گفته و از او یاری می جوییم؛ به او ایمان داشته و بر او توکل می نماییم. شهادت می دهیم که هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست؛ شریکی ندارد و محمد بنده و فرستاده اوست. از بدی ها و گناهان خود به خداوند پناه می بریم. کسی که خداوند او را هدایت کند، هیچ گمراه کننده ای نخواهد داشت.
ای مردم! سی دروغگو در این امت وجود دارند که اولین آنها صاحب صنعا و صاحب یمامه است.
ای مردم! بدون تردید کسی که با اخلاص شهادت دهد که خدایی جز خدای یگانه نیست و با این عقیده چیز دیگری مخلوط ننماید، به بهشت می رود. در این هنگام امام علی (علیه السلام) برخاست و عرضه داشت: ای رسول خدا! پدر و مادرم فدای تو باد. انسان چگونه می تواند با اخلاص شهادت بدهد و چیز دیگری را با آن مخلوط ننماید؟ آن را توضیح بدهید تا برای ما روشن شود. فرمودند: منظور این است که بر دنیا حریص نباشد از راه حرام آن را جمع نکرده و به آن راضی نشود. عده ای مانند نیکوکاران سخن می گویند ولی عمل گردنکشان را انجام می دهند. بنابراین کسی که خداوند را در حالی ملاقات کند که هیچ کدام از این خصوصیات را نداشته باشد و لا اله الا الله بگوید: بهشت از آن اوست. و کسی که دنیا را بگیرد و آخرت را ترک کند جهنم از آن اوست. و کسی که از طرف ظالمی دشمنی کند یا او را در دشمنی یاری دهد، فرشته مرگ با بشارت به لعنت خدا، ماندن همیشگی در آتش جهنم و عاقبت بد به سراغ او خواهد آمد.
و کسی که برای حاجتی خود را برای سلطان ستمکاری سبک نماید، در جهنم همراه او خواهد بود.
و کسی که سلطانی را در ستمگری راهنمایی کند، با هامان همراه شده و عذاب او و آن سلطان از سخت ترین عذاب های اهل جهنم است.
و کسی که دنیا را به طمع دنیا بزرگ داشته و او را دوست بدارد، خداوند بر او خشم گرفته و با قارون در تابوت زیرین جهنم در یک درجه خواهد بود.
و کسی که به خاطر خودنمایی ساختمانی بسازد در روز قیامت آن ساختمان را تا هفت طبقه زمین زیر آن حمل می نماید. آنگاه چون گردنبندی آتشین آن را به گردنش آویخته و سپس او را در جهنم می اندازند. عرض کردیم: از کجا بفهمیم که برای خودنمایی است؟ فرمودند: از آنجا که بیش از احتیاج خود یا برای فخرفروشی می سازد.
و کسی که به اجیری در مورد مزد او ظلم کند (مزدش را ندهد یا ناتمام بدهد)، خداوند عمل او را نابود کرده و بوی بهشت را بر او حرام می نماید، در حالی که بوی بهشت از مسافت پانصد سال راه احساس می شود.
و کسی که یک وجب از زمین همسایه اش را غصب کند، خداوند آن یک وجب را تا هفت طبقه زیر آن تبدیل به آتش نموده، به صورت طوقی درآورده و در گردن او می اندازد تا زمانی که او را وارد جهنم نماید.
و کسی که قرآن را بیاموزد و عمداً آن را فراموش کند، در روز قیامت در حالی که جذامی و تشنه است، خدا را ملاقات می کند و خداوند در مقابل هر آیه ای ماری را بر او می گمارد.
و کسی که قرآن را بیاموزد و به آن عمل نکند و دوستی دنیا و زیبایی های آن را انتخاب کند سزاوار خشم خدای متعال شده و هم ردیف یهود و نصاری می شود که کتاب خدا را دور انداخته و به آن توجه نکردند.
و کسی که از پشت زنی به حرام با او نزدیکی کند یا با پسر بچه یا مردی نزدیکی کند، خدای متعال در روز قیامت او را بدبوتر از مردار محشور می نماید که مردم از بوی او اذیت می شوند تا زمانی که او را به جهنم ببرند. و خداوند به هیچ وجه عذاب را از او برطرف نمی کند و این عذاب با هیچ فدیه ای برطرف نمی شود و نیز عمل او را نابود کرده و او را در تابوتی که با میخ های آهنین بسته شده است، می گذارند و با سنگ های پهن آنقدر روی آن تابوت می زنند که میخ های آن به بدنش فرو رود و اگر چهارصد امت گرفتار گوشه ای از گوشه های این عذاب شوند، بدون شک همه آنها می میرند و او از کسانی است که سخت ترین عذاب ها را دارند.
و کسی که با زن یهودی، مسیحی، مجوسی، مسلمان - آزاد باشد یا کنیز - یا غیر اینها زنا کند، خداوند سیصد هزار در از جهنم در قبرش می گشاید که مارها، عقرب ها و شعله های آتش از آن خارج می شود؛ او تا روز قیامت می سوزد؛ مردم از بوی بد فرج او آزار می بینند و او را تا روز قیامت به همین خصوصیت می شناسند تا زمانی که دستور برسد او را به جهنم ببرید. و اهل محشر با وجود عذاب های سختی که خود دارند از آن اذیت می شوند زیرا خداوند حرام ها را حرام نموده است و کسی با غیرت تر از خدای متعال نیست و به خاطر غیرتی که دارد هرزگی ها را قطعاً حرام نموده و حدود شرعی را تعیین نموده است.
و هر کسی به داخل خانه همسایه اش نگاه کرده و عورت مرد یا موی زن یا مقداری از بدنش را ببیند سزاوار است که خدا او را همراه با منافقینی که در پی عیوب مردم بودند، به جهنم ببرد و تا خداوند او را رسوا ننماید، از دنیا خارج نخواهد شد و در آخرت نیز عورتش را برای مردم نمایان خواهد نمود.
و کسی که به خاطر (کمی) رزق خود از خداوند خشمگین باشد و از این مطلب نزد غیر خدا گله کند و صبر نکند، کار نیکی از او به خداوند نرسیده و در حالی که خداوند متعال از او خشمگین است، او را ملاقات می نماید.
و کسی که لباسی بپوشد و با آن تکبر کند، خداوند قبرش را در کناره جهنم فرو می برد و تا آسمان ها و زمین باقی است در آن فرو می رود و بدون تردید قارون لباسی پوشید و با آن تکبر کرد، به همین جهت در زمین فرو رفت و تا روز قیامت در آن فرو می رود.
و کسی که با زن حلالی با مال حلال ازدواج کند و قصدش از ازدواج با او تفاخر و خودنمایی باشد، خداوند عزوجل از این ازدواج جز ذلت و پستی بهره ای به او نخواهد داد و به اندازه ای که از آن زن کام گرفته است او را در کناره جهنم نگه خواهد داشت، آن گاه او را در جهنم می اندازد و هفتاد سال طول می کشد تا به قعر جهنم برسد.
و کسی که به زنی در مورد مهرش ظلم کند (مهرش را ندهد یا کم بدهد)، خداوند او را زناکار می داند و در روز قیامت به او می گوید: بنده ام با پیمان خود کنیزم را به ازدواج تو درآوردم ولی تو به پیمان من وفا نکردی. و خداوند عزوجل خود عهده دار گرفتن حق آن زن می شود ولی چون کارهای نیک او جواب گوی حق او نیست، دستور می دهد او را به جهنم ببرید.
و کسی که از شهادت خود بازگردد یا شهادت ندهد، خداوند در مقابل چشم مردم گوشت او را به خودش می خوراند و در حالی به جهنم می رود که زبانش را می جود.
و کسی که دو زن داشته باشد و در امور زناشویی، بودن با آنها و امور مالی به عدالت با آنها رفتار نکند، در روز قیامت با تشنگی و بدن کج محشور می شود تا وقتی که وارد جهنم شود.
و کسی که به ناحق همسایه اش را اذیت کند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می نماید و جایگاهش جهنم خواهد بود. بدانید که بدون شک خداوند عزوجل از مرد در مورد حق همسایه می پرسد و کسی که حق همسایه اش را از بین برد از ما نیست.
و کسی که مسلمان فقیری را به خاطر فقرش خوار کرده و به او توهین نماید، به حق خداوند توهین نموده است و تا زمانی که او را راضی کند، پیوسته خداوند عزوجل از او خشمگین بوده و با او سخت دشمن خواهد بود و کسی که به مسلمان فقیری احترام بگذارد، در روز قیامت در حالی که خداوند در صورت او می خندد، او را ملاقات می نماید.
و کسی که دنیا و آخرت به او عرضه شود و او دنیا را برگزیده و آخرت را رها کند، در حالی که کار نیکی ندارد تا با آن از جهنم نجات یابد، خدای متعال را ملاقات می کند و کسی که آخرت را گرفته و دنیا را ترک کند، در روز قیامت در حالی که خداوند از او راضی است، او را ملاقات می نماید.
و کسی که بتواند با زن یا کنیزی از راه حرام نزدیکی کند ولی از ترس خدا این کار را نکند، خداوند عزوجل جهنم را بر او حرام می کند؛ او را از وحشت بزرگ ایمن نموده و به بهشت می برد و اگر از راه حرام با او نزدیکی کند، خداوند بهشت را بر او حرام نموده و او را به جهنم می برد.
و کسی که مال حرامی به دست آورد، خداوند هیچ صدقه، آزاد کردن بنده، حج و عمره ای را از او قبول نمی کند و خداوند عزوجل به عدد پاداش این اعمالش برای او گناه می نویسد و اگر پس از مرگ او چیزی از آن باقی بماند، توشه او برای جهنم خواهد بود و کسی که به آن دسترسی داشته باشد، ولی آن را از ترس خداوند ترک کند، در دوستی و رحمت خداوند به سر برده و دستور می دهد که او را به بهشت ببرید.
و کسی که با زن نامحرمی دست بدهد، در روز قیامت در حالی می آید که دست هایش به گردنش بسته شده است. آنگاه دستور می رسد که او را به جهنم ببرید و کسی که با زن نامحرمی شوخی کند، در مقابل هر کلمه ای که در دنیا به او گفته است، هزار سال حبس می شود و اگر مردی زنی را با رضایت او از راه حرام در آغوش بکشد، ببوسد، یا با او نزدیکی یا شوخی کند و در این بین گناهی اتفاق بیفتد، آن زن همان قدر گناهکار است که مرد گناه کرده و اگر مرد به زور این کارها را انجام بدهد، گناه هر دو به عهده مرد است.
و کسی که مسلمانی را در خرید و فروش فریب دهد، از ما نیست و در روز قیامت با یهود محشور می شود. زیرا بدون شک و تردید کسی که مردم را فریب دهد، مسلمان نیست.
و کسی که وسایل منزل از قبیل تیر، تیشه و بیل را از همسایه اش که به آن احتیاج دارد دریغ کند، خدا در روز قیامت او را از فضل خود محروم نموده و او را به خودش واگذار می نماید و کسی که خداوند او را به خودش واگذارد، هلاک خواهد شد و خداوند هیچ عذری را از او قبول نمی کند(105).
و زنی که شوهرش را اذیت کند، تا زمانی که او را یاری نکرده و راضیش ننماید، خداوند نماز و هیچ عمل نیکی را از او قبول نمی کند، گرچه همه عمرش را روزه گرفته، شب ها را با عبادت سپری کند، چندین برده در راه خدا آزاد کند و اموالش را در راه خدا خرج کند، و اولین کسی است که به جهنم می رود و اگر مرد نیز زن خود را اذیت کرده و به او ظلم کند، همین مقدار مرتکب گناه شده و به همین اندازه عذاب می شود.
و کسی که به صورت مسلمانی سیلی بزند، خداوند در روز قیامت استخوان های او را پراکنده می سازد، سپس آتش را بر او مسلط می نماید. نیز در حالی محشور می شود که دستانش به گردنش بسته است و تا زمانی که وارد جهنم شود، به همین حال خواهد بود.
و اگر کسی که در شب یا روز به فکر فریب برادر مسلمانش باشد، در همه آن روز و شب خداوند از او خشمگین است و تا زمانی که باز نگردد و توبه نکند، خداوند همچنان از او خشمگین خواهد بود و اگر در این حال بمیرد با دینی غیر از اسلام از دنیا رفته است. آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: بدانید کسی که مسلمانی را فریب دهد از ما نیست و سه بار این جمله را تکرار فرمودند.
و کسی که تازیانه ای را در برابر سلطانی آویزان کند، خداوند آن تازیانه را تبدیل به ماری به طول شصت هزار ذراع می نماید و در آتش جهنم آن مار را برای همیشه بر او مسلط می سازد.
و کسی که از مسلمانی غیبت کند، روزه و وضویش باطل می شود و اگر در این حال بمیرد، در حالی مرده است که حرام خدا را حلال دانسته است.
و کسی که برای سخن چینی بین دو نفر گام بردارد، خداوند در قبرش آتشی بر او مسلط می نماید که تا روز قیامت او را بسوزاند، و هنگامی که از قبرش بیرون می آید، خداوند اژدهای سیاهی را بر او مسلط می نماید که گوشتش را نیش بزند تا زمانی که به جهنم برود.
و کسی که خشمش را فرو برده، برادر مسلمانش را ببخشد و در برابر برادر مسلمانش بردباری ورزد، خدای متعال اجر شهید را به او عطا می فرماید.
و کسی که به فقیری ظلم کند یا برای او تکبر کند و او را پست شمارد، خداوند در روز قیامت او را مانند مورچه ولی به شکل مرد محشور می نماید تا زمانی که به جهنم برود.
و کسی که در مجلسی از برادرش غیبت شود و او آن غیبت را از او رد کند، خداوند عزوجل هزار در شر را در دنیا و آخرت به روی او می بندد، و اگر برعکس نه تنها آن غیبت را رد نکند بلکه خوشش هم بیاید، گناهش به اندازه گناه کسی است که غیبت کرده است.
و کسی که به مرد یا زن پاکدامنی تهمت بزند، خداوند متعال عملش را از بین برده، هفتاد هزار فرشته او را از روبرو و پشت سر تازیانه می زنند و مارها و عقرب ها گوشتش را نیش می زنند. آنگاه دستور می رسد او را به جهنم ببرید.
و کسی که در دنیا باده بنوشد، خداوند شربتی از سم افعی و عقرب به او می نوشاند، شربتی که هنگام خوردن آن (و قبل از این که آن را بخورد) گوشت صورتش را در ظرف می ریزد و هنگامی که آن را بنوشد، گوشت و پوستش مانند مردار بو گرفته تکه تکه می شود، به گونه ای که اهل محشر از بوی آن اذیت می شوند و این وضع ادامه دارد تا دستور برسد او را به جهنم ببرید و خورنده، سازنده، فروشنده، خریداری و حمل کننده، تحویل گیرنده و کسی که از آن سود می برد، همگی در زشتی و کیفر گناه برابر هستند.
بدانید کسی که آن را به یهودی، مسیحی صائبی یا سایر مردم بنوشاند، گناه او مانند کسی است که آن را می خورد. بدانید کسی که آن را برای دیگری بخرد یا فروشد، تا زمانی که توبه نکند، خداوند متعال نماز، روزه، حج و عمره او را قبول نمی کند و اگر قبل از توبه بمیرد، به عهده خداوند است که در مقابل هر جرعه ای که در دنیا از آن نوشیده است، شربتی از چرک آلوده به خون جهنم به او بنوشاند. بدانید که همانا خداوند باده را به خصوص، و هر مست کننده ای را به طور عموم حرام نموده است و بدانید که هر مست کننده ای حرام است.
و کسی که ربا بخورد به اندازه ای که ربا خورده است خداوند شکمش را پر از آتش جهنم می نماید و اگر از این راه مالی را به دست آورد، خداوند هیچ عملی را از او قبول نمی کند و تا زمانی که قیراطی از آن مال را در اختیار دارد، پیوسته مورد لعنت خدا و فرشتگان اوست(106).
و کسی که در امانت خیانت کرده و آن را به صاحبش باز نگرداند، با دینی غیر از اسلام از دنیا می رود و در حالی که خداوند عزوجل از او خشمگین است او را ملاقات می نماید و دستور می رسد او را به جهنم ببرید، او برای همیشه به کناره جهنم سقوط کرده و هیچ گاه از آن جا بیرون نخواهد آمد.
و کسی که بر علیه مرد مسلمان یا ذمی یا کس دیگری شهادت دروغ بدهد، در روز قیامت او را از زبانش آویزان می کنند و همراه با منافقین در طبقه پایین جهنم خواهد بود.
و کسی که به خادم یا برده خود یا شخص دیگری که از او یاری بخواهد بگوید: نه، یاریت نمی کنم، خداوند عزوجل در روز قیامت به او می گوید: نه، یاریت نمی کنم. خودت را با صورت در جهنم (آتش) بینداز.
و کسی که زنش را اذیت کند تا مالی بدهد (و فدیه دهد یا مهر خود را ببخشد) و خود را از دست شوهرش برهاند، خدای متعال به مجازاتی کمتر از جهنم برای او راضی نمی شود، زیرا بدون تردید خدای متعال همان گونه که برای یتیم به خشم می آید، برای زن هم خشمگین می شود.
و کسی که نزد سلطان از برادرش بدگویی و سخن چینی نماید، اگر آن سلطان هیچ آزار و آسیبی به او نرساند، خداوند عزوجل همه اعمالی را که انجام داده است از بین می برد و اگر آزار و آسیبی به او برساند خداوند او را در جهنم در طبقه ای همراه با هامان (وزیر فرعون) خواهد گذاشت.
و کسی که برای خودنمایی و یا رسیدن به چیزی قرآن بخواند، در روز قیامت در حالی خداوند عزوجل را ملاقات خواهد نمود که صورتش استخوانی بیش نیست و گوش ندارد و قرآن با آهن نوک تیز به پشت او نیزه می زند تا او را وارد جهنم نماید و با کسانی که در جهنم می افتند به جهنم سقوط می کند.
و کسی که قرآن بخواند و به آن عمل نکند، خداوند در روز قیامت او را کور محشور می نماید. او عرضه می دارد: خدایا! من بینا بودم، چرا مرا کور محشور نمودی؟ و خداوند می فرماید: آیات ما به تو رسید و تو آنها را آنگونه ترک کردی، امروز نیز این گونه تو را ترک می کنند. آنگاه دستور می رسد که او را به جهنم ببرید.
و کسی که مالی بخرد که از راه خیانت به دست آمده است و بداند که از راه خیانت به دست آمده، گناه و ننگ او مانند همان کسی است که خیانت نموده است.
و کسی که واسطه شود و مرد و زنی را از راه حرام به هم برساند، خداوند بهشت را بر او حرام می گرداند و جایگاه او جهنم است که جایگاه بدی است و پیوسته خدا از او خشمگین است تا بمیرد.
و کسی که برادر مسلمانش را بفریبد خداوند برکت روزیش را می گیرد، زندگی او را تباه کرده و او را به خودش وامی گذارد.
و کسی که مال دزدی را بخرد و بداند که مال دزدی است، کار او همان قدر گناه داشته و زشت است که کار آن دزد گناه دارد و ننگین است.
و کسی که به مسلمانی خیانت کند در دنیا و آخرت نه او از ماست و نه ما از او می باشیم.
و بدانید که کسی که ارتکاب گناهی را بشنود و خبر آن را پخش کند، مانند انجام دهنده گناه است و کسی که انجام کار خوبی را بشنود و خبر آن را پخش کند مانند انجام دهنده آن است.
و کسی که زیبایی های زنی را برای مردی بگوید و آن مرد شیفته او شده و با او گناهی انجام دهد، از دنیا نمی رود مگر این که خداوند بر او خشم می گیرد و کسی که خداوند بر او خشم بگیرد، آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه نیز بر او خشم می گیرند و گناهی همانند گناه آن مرد خواهد داشت. عرض کردند: ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اگر آنان توبه کرده و اصلاح شوند، چطور؟ فرمودند: خداوند توبه آن زن و مرد را قبول می کند، ولی توبه کسی را که باعث این گناه شده است، قبول نمی کند.
و کسی که چشمانش را از نگاه حرام به زنی پر کند، خداوند در روز قیامت چشمانش را با میخ های آتشین و آتش پر می نماید و تا زمانی که خداوند بین مردم حکم می نماید به این حالت خواهد بود آن گاه دستور می رسد او را به جهنم ببرید.
و کسی که برای ریا و خودنمایی غذایی بدهد، خداوند متعال از چرک آلوده به خون جهنم به او خواهد داد و این غذا را در شکم او تبدیل به آتش می نماید و به همین حال خواهد بود تا خداوند متعال بین مردم حکم نماید.
و کسی که با زن شوهرداری مرتکب گناه شود از فرج آن دو آنقدر چرک آلوده به خون بیرون می آید که دره ای به طول راه پانصد سال به وجود می آید و جهنمیان از بدبویی آن در اذیت می شوند و عذاب آن دو سخت ترین عذاب های مردم خواهد بود.
و خداوند عزوجل از زنی که چشم خود را از غیر شوهر یا محرم خود پر کند به شدت خشمگین می گردد و بدون تردید اگر چنین کند، خداوند تمام کارهای نیک او را از بین می برد و اگر در بستر غیر شوهرش بخوابد، به عهده خداوند متعال است که پس از عذاب نمودن او در قبرش، با آتش او را بسوزاند.
و هر زنی که (بی جهت و از روی هوا و هوس) از شوهرش طلاق خلع(107) بگیرد، خدا، فرشتگان او، پیامبرش و همه مردم او را لعنت می کنند و زمانی که فرشته مرگ سراغ او بیاید، به او می گوید: به جهنم مژده بده. و در روز قیامت به او می گویند: همراه با کسانی که به جهنم می روند، به جهنم برو.
و بدانید که بدون تردید خدای متعال و رسولش از زنانی که بی جهت از شوهرانشان طلاق خلع می گیرند، بیزار هستند و نیز بدانید که بدون تردید خداوند عزوجل و رسول او از مردی که زنش را اذیت کند تا طلاق خلع بگیرد، بیزار هستند.
و کسی که با اجازه عده ای امام جماعت آنها شود و در حضور، قرائت، رکوع، سجود، قعود و قیام خود میانه روی نماید، پاداشی مانند پاداش آنان خواهد داشت.
و کسی که امام جماعت عده ای شود و در حضور، قرائت، رکوع، سجود، قعود و قیام خود میانه روی ننماید، نمازش را به او باز می گردانند، و از گلوگاه او بالا نمی رود (کنایه از این که: به سوی خدا بالا نرود و مورد قبول درگاه الهی واقع نشود، و ثوابی در آن نماز نخواهد داشت) و خداوند او را مانند پیشوای ستمگر و تجاوزکاری می داند که صلاح پیروانش را نمی خواهد و به دستور خداوند عزوجل حاکم آنان نشده است.
در این هنگام امیرالمؤمنین (علیه السلام) برخاسته و عرض کردند: پدر و مادرم فدای تو باد ای رسول خدا! پیشوای ستمگر و تجاوزکاری که صلاح پیروانش را نمی خواهد و به دستور خداوند عزوجل حاکم آنان نگردیده است، چه حالی دارد؟
آن حضرت فرمودند: او آخرین نفر از چهار نفری است که در روز قیامت عذاب آنها از همه مردم سخت تر است. و آنها عبارتند از: ابلیس، فرعون، آدم کش و سلطان ستمگر.
و کسی که برادر مسلمانش احتیاج به قرض او داشته باشد ولی کسی به او قرض ندهد، خداوند در روزی که به نیکوکاران پاداش می دهد، بهشت را بر او حرام می گرداند.
و کسی که در برابر بداخلاقی زن خود صبر پیشه نموده و ثواب آن را از خداوند امیدوار باشد، خداوند متعال در برابر هر روز و شبی که صبر می کند، همانند آنچه به حضرت ایوب (علیه السلام) عطا فرمود، به او عطا می فرماید. و آن زن هر روز و هر شب همانند تپه ای شن متراکم گناه خواهد داشت و اگر پیش از آن که شوهرش را یاری کرده و او را راضی کند، از دنیا برود، در روز قیامت به صورت وارونه و واژگون همراه با منافقین در طبقه زیرین جهنم محشور خواهد شد.
و کسی که زنی داشته باشد که با او سازگار نباشد و بر آنچه خداوند روزی آنها نموده است، صبر نکند و بر شوهرش سخت گرفته و او را وادار به کارهایی بنماید که نمی تواند انجام دهد، تا زمانی که چنین است خداوند هیچ کار نیکی که او را از آتش جهنم حفظ کند، از آن زن قبول ننموده و بر او خشم می گیرد.
و کسی که به برادرش احترام بگذارد، به خداوند احترام گذاشته است و فکر می کنید خداوند به کسی که به او احترام بگذارد، چه پاداشی خواهد داد؟
و کسی که ریاست اجتماعی را به عهده بگیرد و به آنان خوبی نکند در مقابل هر روزی که بر آنان حکومت کرده است، هزار سال در لبه جهنم زندانی می شود؛ اگر به دستور خدای متعال بر آنان حکومت کرده باشد، خدای متعال او را آزاد می نماید و اگر ظالم باشد (و به غیر دستور الهی بر آنان حاکم بوده است)، او را در جهنم می اندازد و هفتاد سال طول می کشد تا او به قعر جهنم برسد.
و کسی که بر اساس احکامی که خداوند نازل فرموده است، حکم نکند، مانند کسی است که شهادت دروغ داده باشد؛ او را در جهنم می اندازند و همانند شاهد دروغگو او را عذاب می کنند.
و کسی که دو رو و دو زبان باشد، در روز قیامت نیز دو رو و دو زبان خواهد بود.
و کسی که برای آشتی دادن دو نفر گام بردارد تا زمانی که بازگردد، فرشتگان خداوند بر او درود می فرستند و نیز پاداش شب قدر را به او می دهند و کسی که برای به هم زدن میانه دو نفر گام بردارد، به اندازه پاداش کسی که دو نفر را آشتی بدهد، گناه و کیفر خواهد داشت؛ بر او می نویسند: لعنت خداوند و تا ورود به جهنم این حال را خواهد داشت و زمانی که به جهنم برود، عذابش دوچندان خواهد شد.
و کسی که برای عیب جویی از برادرش و افشای عیب او گام بردارد، با اولین قدمی که برمی دارد، وارد جهنم شده و خداوند متعال عیب او را برای مردم فاش می سازد.
و کسی که برای به هم زدن میانه دو خویشاوند یا دوست قدمی بردارد، خدای متعال از او خشمگین شده و در دنیا و آخرت او را لعنت می نماید و گناهی مانند گناه قاطع رحم (کسی که با خویشاوند نسبی خود قطع رابطه نموده یا آزاری به او برساند) خواهد داشت.
و کسی که برای جدایی زنی از شوهرش تلاش کند، خداوند از او خشمگین شده و در دنیا و آخرت او را لعنت می نماید و به عهده خداوند است که هزار صخره آتشین به او بزند.
و کسی که برای به هم زدن رابطه آنها تلاش کند، ولی آنها را از یکدیگر جدا نکند، خداوند از او خشمگین شده و در دنیا و آخرت او را لعنت نموده و او را از نگاه به سیمای خود محروم می نماید.
و کسی که برادر مسلمانش پیش او از نداری شکایت کند، ولی او قرضی به او ندهد، خداوند در روزی که به نیکوکاران پاداش می دهد، بهشت را بر او حرام می نماید.
و کسی که حاجت خواهش کننده ای را در حالی که می تواند، برنیاورد، گناهی مانند گناه عشار(108) خواهد داشت.
در این جاعوف بن مالک برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! گناه عشار چقدر است؟ آن حضرت فرمودند: گناه او به اندازه ای است که در هر روز و شبی خدا، همه فرشتگان و همه مردم او را لعنت می نمایند و کسی که خدا او را لعنت کند، یاوری نخواهد داشت.
و کسی که به برادرش خوبی کند، و آنگاه بر او منت گذارد، عملش از بین رفته و سعی اش به نتیجه نمی رسد و بدانید که خداوند عزوجل بهشت را بر منت گذار متکبر، سخن چین، شرابخوار، پرگو، پرخور، بداخلاق و سرکش بداخلاق بسیار ناکس، حرام نموده است.
و کسی که به خاطر ریا و خودنمایی و به جهت این که با کم خردان مجادله نموده، به علما فخرفروشی کند و به دنیا برسد، قرآن را بیاموزد، خداوند عزوجل در روز قیامت استخوان هایش را پراکنده می نماید و عذاب کسی در جهنم سخت تر از او نیست و خداوند آنقدر از او خشمگین و بر او غضبناک است که با همه انواع عذاب های جهنم عذاب خواهد شد.
مبادا گناهی را کوچک شمارید، گرچه به نظر شما کوچک باشد، زیرا بدون تردید هیچ گناه کوچکی با تکرار آن کوچک نبوده و هیچ گناه بزرگی با استغفار بزرگ نمی باشد. بدانید که بدون شک خداوند از همه اعمال شما می پرسد، حتی این که اگر شما با انگشت به لباس برادر خود دست زده باشید و بدانید خداوند شما را با همان عقایدی که با آن از این دنیا رفته اید، از قبر بر می انگیزاند.
خداوند عزوجل بهشت و جهنم را آفریده است. کسی که بهشت را ترک و جهنم را برگزیند به آرزویش نمی رسد و کسی که بهشت را انتخاب کند، رستگار می شود.
و بدانید خدایی که نامش بزرگ باد، تمام چیزهایی را که دوست داشته است، برای بندگانش بیان نموده و تمام چیزهایی را که از آنها متنفر بوده است، برای مردم اعلام نموده و مردم را از آنها نهی نموده است، تا کسانی که هلاک می شوند، با شناخت هلاک شوند و کسانی که زنده می شوند، نیز از روی شناخت باشد.
و بدانید که خداوند ظلم ننموده و از هیچ ظلمی هم نمی گذرد و در کمین گاه است تا کسانی را که بدی می کنند، به خاطر اعمالشان مجازات نموده و نیکوکاران را با نیکی پاداش دهد. کسی که خوبی کند به نفع خودش است و کسی که بدی کند به زیان خود اوست و خداوند هیچ ظلمی نسبت به بندگانش روا نمی دارد.(109)

 

امام باقر (ع) هر کس علم را براى مباهات و فخرفروشى به علما یا براى ستیزه و جدال با سفیهان یا براى جلب توجّه مردم بجوید جایگاه او آتش است ، که ریاست جز براى اهلش شایسته نیست .  «الکافی ج1 ص47» 


نوشته شده در شنبه 95/8/8ساعت 3:16 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

چهل حدیث گهربار از حضرت زین العابدین‏

حضرت سجاد

‏1 - قالَ الاْ مامُ عَلی بنُ الْحسَین، زَیْنُ الْعابدین عَلَیْهِ السَّلامُ: ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ مِنَ الْمُ?مِنینَ کانَ فی کَنَفِ اللّهِ، وَ أظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ، وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ ‏الْیَوْمِ الاْکْبَرِ: مَنْ أعْطی النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، و رَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَداً وَ رِجْلاً حَتّی یَعْلَمَ أنَّهُ فی طاعَةِ اللّهِ ‏قَدِمَها أوْ فی مَعْصِیَتِهِ، وَ رَجُلٌ لَمْ یَعِبْ أخاهُ بِعَیْبٍ حَتّی یَتْرُکَ ذلکَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ.(1)

سه حالت و خصلت در هر یک از م?منین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش ‏الهی می‌باشد و از سختی‌ها و شداید محشر در امان است.

اوّل آن که به  مردم  چیزی را دهد که از آنان برای خویش می‌خواهد (آنچه برای خود می‌پسندد را به آنان عطا کند).

دوّم آن قدم از قدم برندارد تا آنکه بداند آن حرکتش در راه اطاعت خداست یا معصیت و نافرمانی او

سوّم از برادر مومن خود (به عیبی که در خود نیز دارد ) عیب جویی نکند تا آنکه آن عیب را از خودش دور سارد

‏2 - قال علیه السلام:  ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُ?ْمِن: کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِیابِهِمْ، وَإ شْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاَِّخِرَتِهِ وَدُنْیاهُ، وَطُولُ الْبُکأ ‏عَلی خَطیئَتِهِ .(2)

سه چیز موجب نجات انسان مومن خواهد بود:

نگهداری زبانش از حرف زدن درباره مردم غیبت آنان،

مشغول شدنش به خویشتن با کارهایی ‏که برای آخرت و دنیایش ‍ مفید باشد.

و بسیار گریستن بر اشتباهاتش.‏

‏3 - قال علیه السلام: أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَمَلَ إِسْلَامُهُ وَ مُحِّصَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ وَفَاءٌ لِلَّهِ بِمَا یَجْعَلُ عَلَى نَفْسِهِ لِلنَّاسِ وَ صِدْقُ لِسَانِهِ مَعَ النَّاسِ وَ الِاسْتِحْیَاءُ مِنْ کُلِّ قَبِیحٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ النَّاسِ وَ حُسْنُ خُلُقِهِ .(3) 

چهار خصلت است که در هرکس باشد، ایمانش کامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتی خداوند را ‏ملاقات می‌کند که از او راضی و خوشنود است:

‏1 - تقوای الهی با کارهایی که برای مردم به به دوش می‌کشد.

‏2 - راست گوئی و صداقت با مردم .

‏3 - حیا و پاکدامنی نسبت به تمام زشتی‌های در پیشگاه خدا و مردم.

‏4 - خوش اخلاقی و خوش برخوردی با خانواده‌ی خود.‏

‏4 - قال علیه السلام: یَا ابْنَ آدَم، إ نَّکَ لا تَزالُ بَخَیْرٍ ما دامَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَ ما کانَتِ الْمُحاسَبَةُ مِنْ ‏هَمِّکَ، وَ ما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعارا.(4)

ای فرزند آدم، همیشه در عافیت و خیر خواهی بود  مادامی که از درون خود پند دهنده‌ای داشته باشی و محاسبه‌(نفس) از کارهای مهمت باشد و ترس از (عاقبت امور) سرلوحه‌ات گردد.

‏5 - قال علیه السلام: وَ أمّا حَقُّ بَطْنِکَ فَأنْ لا تَجْعَلْهُ وِعأ لِقَلیلٍ مِنَ الْحَرامِ وَلا لِکَثیرٍ، وَ أنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِی ‏الْحَلالِ.(5)

حقّی که شکم بر تو دارد این است که آن را ظرف چیزهای حرام - چه کم و چه زیاد - قرار ندهی و (نیز) در ‏چیزهای حلال میانه‌روی کنی.‏

‏6 - قال علیه السلام: مَنِ اشْتاقَ إلی الْجَنَّةِ سارَعَ إلی الْحَسَناتِ وَ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ، وَ مَنْ أشْفَقَ مِنَ النارِ ‏بادَرَ بِالتَّوْبَةِ إلی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ راجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ.(6)

کسی که مشتاق بهشت باشد در انجام کارهای نیک، سرعت می‌نماید و شهوات را زیر پا می‌گذارد و ‏هرکس از آتش جهنم هراسناک باشد به درگاه خداوند از گناهانش توبه می‌کند و از گناهان و چیزهای حرام روی برمی‌گرداند.‏

‏7 - قال علیه السلام: طَلَبُ الْحَوائِجِ إلی النّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَیاةِ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیاء، وَ اسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَ هُوَ الْفَقْرُ ‏الْحاضِرِ، وَ قِلَّةُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَی الْحاضِر.(7)

دست نیاز به سوی مردم دراز کردن، سبب ذلّت و خواری در زندگی و در معاشرت خواهد بود. و نیز موجب از بین رفتن حیا و کاهش وقار خواهد گشت. و همین خود فقر بالفعل است(که گریبانگیر شخص شده) و (اما) کم بودن نیازمندیها از مردم خود غنا و توانمندی بالفعل است (که شخص به آن آراسته است).‏

‏8 - قال علیه السلام:اَلْخَیْرُ کُلُّهُ صِیانَةُ الانْسانِ نَفْسَهُ.(8)

تمام سعادت و خوشبختی، حفظ (و کنترل اعضا و جوارح خود از هرگونه بدی) از سوی خویش است.‏

‏9 - قال علیه السلام: سادَةُ النّاسِ فی الدُّنْیا الاَسْخِیاء، وَ سادَةُ الناسِ فی الاخِرَةِ الاتْقیاء.(9)

در این دنیا سرور مردم، سخاوتمندان هستند؛ و در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزکاران خواهند بود.‏

‏10 - قال علیه السلام: مَنْ زَوَّجَ  لِلّهِ، وَ وَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَکِ یَوْمَ الْقِیامَةِ.(10)

هرکس برای (رضا و خوشنودی) خداوند ازدواج نماید و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت ‏مفتخر و سربلند می‌گرداند.‏

حضرت سجاد

‏11 - قال علیه السلام: إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.(11) 

با فضیلت‌ترین و مهمترین مجاهدتها، عفت شکم و عورت است (از چیزهای حرام و شبهه ‏ناک).‏

‏12 - قال علیه السلام: مَنْ زارَ أخاهُ فی اللّهِ طَلَبا لاِنْجازِ مَوْعُودِ اللّهِ، شَیَّعَهُ سَبْعُونَ ألْفَ مَلَکٍ، وَ هَتَفَ بِهِ ‏هاتِفٌ مِنْ خَلْفٍ ألا طِبْتَ وَ طابَتْ لَکَ الْجَنَّةُ، فَإذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَةُ.(12)

هرکس به دیدار دوست و برادر خود برود و برای رضای خداوند او را زیارت نماید به امید آن که به وعده‌های ‏الهی برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشایعت خواهند کرد، و نیز هاتفی از پشت سر ندایش در دهد که بهشت گوارایت باد‏ که از آلودگی‌ها پاک شدی . پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه کند  رحمت فرایش خواهد گرفت.‏

‏13 - قال علیه السلام:إ نْ شَتَمَکَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِکَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلی یَسارِکَ فَاعْتَذَرَ إلَیْکَ فَاقْبَلْ مِنْهُ.(13)

چنانچه شخصی از سویی تو را بدگویی کند، و سپس برگردد و از سوی دیگر پوزش طلبد، عذرخواهی و پوزش او را پذیرا باش.‏

‏14 - قال علیه السلام: عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمی مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، کَیْفَ لایَحْتَمی مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ.(14)

تعجّب دارم از کسی که  به خاطر ضررهای غذا نسبت به ( تشخیص خوب و بد ) خوراکش ‍ اهتمام می‌ورزد ، چگونه نسبت به گناهان به خاطر زشتی و زیانش اهمیّت نمی‌دهد.

‏15 - قال علیه السلام: مَنْ أطْعَمَ مُ?ْمِنا مِنْ جُوعٍ أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ، وَ مَنْ سَقی مُ?ْمِنا مِنْ ظَمَأ ‏سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ، وَ مَنْ کَسا مُ?ْمِنا کَساهُ اللّهُ مِنَ الثّیابِ الْخُضْرِ.(15)

هرکس م?من گرسنه‌ای را طعام دهد خداوند او را از میوه‌های بهشت اطعام می‌نماید، و هر که تشنه‌ای ‏را آب دهد خداوند از چشمه گوارای بهشتی سیرابش می‌گرداند، و هرکس مومن برهنه‌ای را لباس بپوشاند ‏خداوند او را از لباس سبز بهشتی خواهد پوشاند.‏

‏16 - قال علیه السلام: إنَّ دینَ اللّهِ لایُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَ الاَّْرأ الْباطِلَةِ، وَ الْمَقاییسِ الْفاسِدَةِ، وَ لایُصابُ إلاّ بِالتَّسْلیمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، و مَنِ اهْتَدی بِنا هُدِی، وَ مَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَ الرَّأی هَلَکَ.(16)

به وسیله عقل ناقص و نظریه‌های باطل، و قیاسهای فاسد و بی اساس نمی‌توان به دین خدا دست یافت؛  تنها وسیله رسیدن به دین واقعی، تسلیم محض می‌باشد؛ پس هرکس تسلیم ما اهل بیت باشد (از هر انحرافی) در امان است و هر که به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت ‏خواهد بود. و شخصی که با قیاس و نظریات شخصی خود بخواهد دین را دریابد، هلاک می‌گردد.‏

‏17 - قال علیه السلام: الدُّنْیا سِنَةٌ، وَ الاَّْخِرَةُ یَقْظَةٌ، وَ نَحْنُ بَیْنَهُما أضْغاثُ احْلامِ.(17)

دنیا همچون نیمه خواب (چرت ) است و آخرت بیداری می‌باشد و ما در این میان این دو در خواب پریشانیم.‏

‏18 - قال علیه السلام: مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ أنْ یَکُونَ مَتْجَرُهُ فی بِلادِهِ، وَ یَکُونَ خُلَطا?ُهُ صالِحینَ، وَ تَکُونَ لَهُ أوْلادٌ ‏یَسْتَعینُ بِهِمْ(18)

از سعادت مرد آن است که در شهر خود کسب و تجارت نماید و معاشرینش افرادی صالح و ‏نیکوکار باشند، و نیز دارای فرزندانی باشد که با آنان یاری گردد و کمک حال او باشند.‏

‏19 - قال علیه السلام: آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، کُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ، فَیَنْبَغی لَکَ أنْ تَنْظُرَ ما فیها.(19)

آیه‌های قرآن، هر کدام آن، خزینه علوم (خداوند) است، هر گاه خزینه‌ای باز می‌شود شایسته است که خوب در آن بنگری.‏

‏20 - قال علیه السلام: مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَکَّة لَمْ یَمُتْ حَتّی یَری رَسُولَ اللّهِ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ، وَ یَرَی مَنْزِلَهُ ‏فی الْجَنَّةِ(20)

هر که قرآن را در مکّه مکرّمه ختم کند نمی‌میرد مگر آن که حضرت رسول اللّه و نیز جایگاه خود را در ‏بهشت ر?یت می‌نماید.‏

‏21 - قال علیه السلام: یا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ یَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا بِالْحاجِّ إذا قَدِمُوا فَصافِحُوهُمْ وَ عَظِّمُوهُمْ، فَإنَّ ذلِکَ ‏یَجِبُ عَلَیْکُمْ تُشارِکُوهُمْ فی الاْجْرِ.(21) 

شماهائی که به مکّه نرفته اید و در مراسم حجّ شرکت نکرده اید، بشارت باد شماها را به آن حاجیانی که ‏بر می‌گردند، با آن‌ها - دیدار و - مصافحه کنید تا در پاداش و ثواب حجّ آن‌ها شریک باشید.‏

‏22 - قال علیه السلام: الرِّضا بِمَکْرُوهِ الْقَضا، مِنْ أعْلی دَرَجاتِ الْیَقینِ.(22)

راضی بودن به سخت‌ترین مقدّرات الهی از عالی‌ترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.‏

‏23 - قال علیه السلام: ما مِنْ جُرْعَةٍ أحَبُّ إلی اللّهِ مِنْ جُرْعَتَیْنِ: جُرْعَةُ غَیْظٍ رَدَّها مُ?ْمِنٌ بِحِلْمٍ، أوْ جُرْعَةُ ‏مُصیبَةٍ رَدَّها مُ?ْمِنٌ بِصَبْرٍ.(23)

نزد خداوند متعال حالتی محبوب‌تر از یکی از این دو حالت نیست:

حالت غضب و غیظی که م?من با بردباری و حلم از آن بگذرد و دیگری حالت بلا و مصیبتی که م?من آن را ‏با شکیبائی و صبر بگذراند.‏

‏24 - قال علیه السلام: مَنْ رَمَی النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیِهِ.(24) 

هرکس مردم را عیب جوئی کند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش کند، دیگران او را متهّم به آنچه در او نیست ‏می‌کنند.‏

‏25 - قال علیه السلام: مُجالَسَةُ الصَّالِحیِنَ داعِیَةٌ إلی الصَّلاحِ، وَ أدَبُ الْعُلَمأ زِیادَةٌ فِی الْعَقْلِ.(25)

هم نشینی با صالحان انسان را به سوی صلاح و خیر می‌کشاند، و معاشرت و هم صحبت شدن با علما، ‏سبب افزایش عقل است.‏

‏26 - قال علیه السلام: إنَّ اللّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزینٍ، وَ یُحِبُّ کُلَّ عَبْدٍشَکُورٍ.(26)

همانا خداوند دوست دارد هر قلب حزین و غمگینی را (که در فکر نجات و سعادت خود باشد) و هر بنده ‏شکرگزاری را دوست دارد.‏

حضرت سجاد

‏27 - قال علیه السلام:إنَّ لِسانَ ابْنَ آدَمٍ یَشْرُفُ عَلی جَمیعِ جَوارِحِهِ کُلَّ صَباحٍ فَیَقُولُ: کَیْفَ أصْبَحْتُمْ؟

فَیَقُولُونَ: بِخَیْرٍ إنْ تَرَکْتَنا، إ نَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِکَ.(27)

زبان آدمی بر تمام اعضا و جوارحش تسلط دارد هر روز صبحگاهان زبان انسان بر آنها می‌گوید: چگونه شب را به روز رساندید؟

جواب دهند: اگر تو ما را رها کنی خوب و آسوده هستیم، چون که ما به وسیله تو مورد ثواب و عقاب قرار ‏می‌گیریم.‏

‏28 - قال علیه السلام: ما تَعِبَ أوْلِیاء اللّهُ فِی الدُّنْیا لِلدُّنْیا، بَلْ تَعِبُوا فِی الدُّنْیا لِلاَّْخِرَةِ.(28)

دوستان و اولیاء خدا در فعالیّت‌های دنیوی خود را برای دنیا به زحمت نمی‌اندازند و خود را خسته نمی‌کنند ‏بلکه برای آخرت زحمت می‌کِشند.‏

‏29 - قال علیه السلام: لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِی طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْکِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.(29)

چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را می‌دانستند هر آینه آن را تحصیل می‌کردند گرچه با ریخته ‏شدن خونها و یا فرو رفتن زیر آب‌ها در گرداب‌های خطرناک باشد.‏

‏30 - قال علیه السلام: لَوِ اجْتَمَعَ أهْلُ السّماء وَ الاْ رْضِ أنْ یَصِفُوا اللّهَ بِعَظَمَتِهِ لَمْ یَقْدِرُوا.(30)

چنانچه تمامی اهل آسمان و زمین گِرد هم آیند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلال توصیف ‏و تعریف کنند، قادر نخواهند بود.‏

‏31 - قال علیه السلام: ما مِنْ شَیْیءٍ أحبُّ إلی اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ، وَ ما شَیْیءٌ  أحَبُّ إلی اللّهِ مِنْ أنْ یُسْألَ.(31)

بعد از معرفت به خداوند چیزی محبوب‌تر از عفت شکم و عورت نیست، و نیز محبوبترین کارها نزد خداوند درخواست نیازمندیها به درگاهش ‍ می‌باشد.‏

‏32 - قال علیه السلام: یابْنَ آدَم إ نَّکَ مَیِّتٌ وَ مَبْعُوثٌ وَ مَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْ?ُولٌ، فَأعِدَّ لَهُ ‏جَوابا.(32)

ای فرزند آدم (ای انسان، تو) خواهی مُرد و سپس محشور می‌شوی و در پیشگاه خداوند جهت سوال و ‏جواب احضار خواهی شد، پس جوابی (قانع کننده و صحیح در مقابل س?الها) برایش مهیّا و آماده کن.‏

‏33 - قال علیه السلام: نَظَرُ الْمُ?ْمِنِ فِی وَجْهِ أخِیهِ الْمُ?ْمِنِ لِلْمَوَدَّةِ وَ الْمَحَبَّةِ لَهُ عِبادَة.(33)

نظر کردن م?من به صورت برادر م?منش از روی علاقه و محبّت عبادت است.‏

‏34 - قال علیه السلام: إیّاکَ وَ مُصاحَبَةُ الْفاسِقِ، فَإنّهُ بائِعُکَ بِأکْلَةٍ أوْ أقَلّ مِنْ ذلِکَ وَ إ یّاکَ وَ مُصاحَبَةُ الْقاطِعِ ‏لِرَحِمِهِ فَإنّی وَجَدْتُهُ مَلْعُونا فی کِتابِ اللّهِ.(34)

بر حذر باش از دوستی و همراهی با فاسق چون که او به یک لقمه نان و چه بسا کمتر از آن هم، تو را ‏می‌فروشد؛ و مواظب باش از دوستی و صحبت کردن با کسی که قاطع رحم (کسی که ارتباط خویشاوندی را بریده) می‌باشد چون که او را در ‏کتاب خدا ملعون یافتم.‏

‏35 - قال علیه السلام: أشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعاتٍ: السّاعَةُ الَّتی یُعایِنُ فیها مَلَکَ الْمَوْتِ، وَ السّاعَةُ ‏الَّتی یَقُومُ فیها مِنْ قَبْرِهِ، وَ السَّاعَةُ الَّتی یَقِفُ فیها بَیْنَ یَدَیِ اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی، فَإمّا الْجَنَّةُ وَ إمّا إلَی ‏النّارِ.(35)

مشکل‌ترین و سخت‌ترین لحظات و ساعات دوران‌ها برای انسان، سه مرحله است:

‏1 - آن موقعی که عزرائیل بر بالین انسان وارد می‌شود و می‌خواهد جان او را برگیرد.

‏2 - آن هنگامی که از درون قبر زنده می‌شود و در صحرای محشر به پامی خیزد.

‏3 - آن زمانی که در پیشگاه خداوند متعال - جهت حساب و کتاب و بررسی اعمال - قرار می‌گیرد و نمی‌داند ‏راهی

بهشت و نعمت‌های جاوید می‌شود و یا راهی دوزخ و عذاب دردناک خواهد شد.‏

‏36 - قال علیه السلام:إ ذا قامَ قائِمُنا أذْهَبَ اللّهُ عَزَوَجَلّ عَنْ شیعَتِنا الْعاهَةَ، وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ کُزُبُرِ الْحَدیدِ، ‏وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ أرْبَعینَ رَجُلاً.(36) 

هنگامی که قائم ما ( حضرت حجّت، روحی له الفدأ و عجّ) قیام و خروج نماید خداوند بلا و آفت را از شیعیان ‏و پیروان ما بر می‌دارد ودلهای ایشان را همانند قطعه آهن محکم می‌نماید، و نیرو و قوّت هر یک از ایشان ‏به مقدار نیروی چهل نفر دیگران خواهد شد.‏

‏37 - قال علیه السلام: عَجَباً کُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناء وَ تَرَکَ دارَالْبقاء.(37)

بسیار عجیب است از کسانی که برای این دنیای زودگذر و فانی کار می‌کنند و خون دل می‌خورند ولی ‏آخرت را که باقی و ابدی است رها و فراموش کرده اند.‏

‏38 - قال علیه السلام: رَأیْتُ الْخَیْرَ کُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِی أیْدِی النّاسِ.(38)

تمام خیرات و خوبی‌های دنیا و آخرت را در چشم پوشی و قطع طَمَع از زندگی و اموال دیگران می‌بینم ‏‏(یعنی قناعت داشتن ).‏

‏39 - قال علیه السلام: مَنْ لَمْ یَکُنْ عَقْلُهُ أکْمَلَ ما فیهِ، کانَ هَلاکُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ.(39)

کسی که بینش و عقلش کاملترین چیزش نباشد هلاکتش آسانترین چیزش است.

‏40 - قال علیه السلام:إنَّ الْمَعْرِفَةَ، وَ کَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْکُهُ الْکَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَ قِلَّةُ ریائِهِ، وَ حِلْمُهُ، ‏وَ صَبْرُهُ، وَ حُسْنُ خُلْقِهِ.(40)

همانا معرفت و کمال دین مسلمان در گرو رها کردن سخنان و حرف‌هایی است که به حالش ‏سودی ندارد.

همچنین از ریاء و خودنمایی دوری جستن و در برابر مشکلات زندگی بردبار و شکیبا بودن و نیز دارای اخلاق ‏پسندیده و نیک سیرت بودن است.‏

 


 

 

‏1- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 141، ح 3.

‏2- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 140، ح 3.

‏3- مشکاة الا نوار: ص 172، بحارالا نوار: ج 66، ص 385، ح 48.

‏4- مشکاة الا نوار: ص 246، بحارالا نوار: ج 67، ص 64، ح 5.

‏5- تحف العقول: ص 186، بحارالا نوار: ج 71، ص 12، ح 2.

‏6- تحف العقول: ص 203، بحارالا نوار: ج 75، ص 139، ح 3.

‏7- تحف العقول: ص 210، بحارالا نوار: ج 75، ص 136، ح 3.

‏8- تحف العقول: ص 201، بحارالا نوار: ج 75، ص 136، ح 3.

‏9- مشکاة الا نوار: ص 232، س 20، بحارالا نوار: ج 78، ص 50، ح 77.

‏10- مشکاة الا نوار: ص 166، س 3.

‏11- مشکاة الا نوار: ص 157، س 20.

‏12- مشکاة الا نوار: ص 207، س 18.

‏13- مشکاة الا نوار: ص 229، س 10، بحارالا نوار: ج 78، ص 141، ح 3.

‏14- أعیان الشّیعة: ج 1، ص 645، بحارالا نوار: ج 78، ص 158، ح 19.

‏15- مستدرک الوسائل: ج 7، ص 252، ح 8.

‏16- مستدرک الوسائل: ج 17، ص 262، ح 25.

‏17- تنبیه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام: ص 343، س 20.

‏18- وسائل الشیعة: ج 17، ص 647، ح 1، ومشکاة الا نوار: ص 262.

‏19- مستدرک الوسائل: ج 4، ص 238، ح 3.

‏20- من لا یحضره الفقیه: ج 2، ص 146، ح 95.

‏21- همان مدرک: ج 2، ص 147، ح 97.

‏22- مستدرک الوسائل: ج 2، ص 413، ح 16.

‏23- مستدرک الوسائل: ج 2، ص 424، ح 21.

‏24- بحار الا نوار: ج 75، ص 261، ح 64.

‏25- بحارالا نوار: ج 1، ص 141، ضمن ح 30، و ج 75، ص 304.

‏26- کافی: ج 2، ص 99، بحارالا نوار: ج 71، ص 38، ح 25.

‏27- اصول کافی: ج 2، ص 115، وسائل الشّیعة: ج 12، ص 189، ح 1.

‏28- بحارالا نوار: ج 73، ص 92، ضمن ح 69.

‏29- اصول کافی: ج 1، ص 35، بحارالا نوار: ج 1، ص 185، ح 109.

‏30- اصول کافی: ج 1، ص 102، ح 4.

‏31- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 78، ص 41، ح 3.

‏32- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 70، ص 64، ح 5.

‏33- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 78، ص 140، ح 3.

‏34- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 74، ص 196، ح 26.

‏35- بحار الا نوار: ج 6، ص 159، ح 19، به نقل از خصال شیخ صدوق.

‏36- خصال: ج 2، ص 542، بحارالا نوار: ج 52، ص 316، ح 12.

‏37- بحارالا نوار: ج 73، ص 127، ح 128.

‏38- اصول کافی: ج 2، ص 320، بحارالا نوار: ج 73، ص 171، ح 10.

‏39- بحارالا نوار: ج 1، ص 94، ح 26، به نقل از تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام.

‏40- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 2، ص 129، ح 11.

 


نوشته شده در شنبه 95/8/8ساعت 3:10 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

از مدارک به دست آمده از گذشته‌های دور، چنین به دست می‌آید که پیش از ظهور منجی، زلزله‌ها زیاد می‌شوند و پی در پی روی می‌دهند. در نوشته‌های زرتشتیان آمده است: زمین لرزه بسیار بُوَد و بسیار ویرانی بکند.

وقتی انسان خطایی می‌کند، عقوبت آن را هم باید به جان بخرد، حالا این عقوبت می‌تواند فقط در این دنیا باشد یا سرای دیگر یا هم در این دنیا و هم در سرای دیگر. در ابعاد بزرگ‌تر، وقتی جامعه‌ای نیز به فساد و گناه رو می‌آورد، باید عذابی را که خداوند بر آنان فرو می‌فرستد، گردن نهد. امّت‌های عصر کنونی که به انواع فسادها،گناهان، سرکشی‌ها و ستمگری‌ها آلوده و از آفریننده هستی غافل شده‌اند، به یقین عذابی سخت‌تر خواهند داشت.

این طرز تفکّر از زمان‌های قدیم وجود داشته است؛ همچنان‌که در اساطیر «هند»، از نابودی پایانی آفرینش همراه با علائمی دهشت بار سخن به میان آمده است که به نوعی می‌تواند با بروز بلایای طبیعی در دوره آخرالزّمان مربوط باشد: 
پس از صد سال خشکسالی و قحطی، هفت خورشید بر آسمان پدیدار می‌گردد و همه آب‌ها را می‌خشکاند. آتش و در پی آن، باد سراسر زمین را جارو می‌کشد و زمین و جهان زیرین را ویران می‌سازد. بر آسمان، ابرهایی چون پیل نمایان و تندر غرّیدن می‌گیرد؛ دوازده سال پی در پی باران می‌بارد و همه جهان را در خود غرق می‌کند.1 
در اساطیر کهن ملّت‌های «شمال اروپا» نیز به بلایای دوره آخرالزّمان اشاره شده است: 
خورشید به تیرگی می‌گراید و زمین در دریا غرق می‌شود و ستارگان داغ از آسمان فرو می‌افتند و آتش تا به آسمان زبانه می‌کشد، آنگاه ملکوتی نو و زمینی نو، با زیبایی شگفت‌انگیز دوباره متجلّی می‌شود و خانه‌ها سقفی از طلا می‌یابند و کشت‌زارها، میوه‌های رسیده می‌دهند و شادی ابدی بر همه جا سایه می‌گسترد.2 
در متون زرتشتیان و «تورات» نیز از این بلایا سخنان فراوانی به میان آمده است.3
نیم نگاهی به وضعیت کنونی جهان، بیانگر انواع بلاهای مخرّب طبیعی، همچون زلزله، سیل، خشک‌سالی و طوفان است که نتیجه‌اش بیماری، رنج، خسارات و نابودی می‌باشد. زمین در حال نزدیک شدن به فجایعی است که بشر، هرگز در طول تاریخ زندگی خود بر روی این کره آن را تجربه نکرده است. گرم شدن زمین که بر اثر انتشار گازهای گل‌خانه‌ای پدید می‌آید، سبب بروز طوفان‌ها و سیلاب‌های مخرّب خواهد شد. رشد فعّالیت‌های خورشیدی و تغییرات آنها نیز موجب افزایش دمای کره زمین و بروز دگرگونی‌های نامناسب آب و هوایی در عصر حاضر می‌باشد.4

علّت افزایش بلاها
هرچند بیشتر بلاهای طبیعی و گرفتاری‌هایی که مردم آخرالزّمان با آنها مواجه هستند، در ظاهر منشأ طبیعی و مادّی دارند، امّا در واقع اثر وضعی و نتیجه قهری کارهای بد و گناهانی است که نظم طبیعت را بر هم می‌زنند و خشم خالق هستی را بر می‌انگیزند. در سخنی از پیامبر اسلام(ص) آمده است: 
«هرگاه شر در زمین آشکار شود، خدای متعال سختی‌اش را بر اهل زمین فرو می‌فرستد.»5
همچنین در سخن هشدارگونه دیگری از حضرت آمده است: 
«هرگاه پنج چیز در میان شما رواج یابد، پنج چیز بر شما فرود می‌آید: هنگامی که بین شما زنا رواج یابد، زلزله می‌آید؛ وقتی‌که میان شما ربا شایع گردد، فرو رفتن زمین روی می‌دهد؛ آنگاه که از زکات جلوگیری شود، چهارپایان اهلی نابود می‌شوند؛ موقعی که سلطان ستم ورزد، باران نمی‌بارد و زمانی که با اهل ذمّه، حیله‌ورزی شود، دولت در اختیار مشرکان قرار می‌گیرد.»6
ظهور و سال‌های پربلا
آنچه از متون کهن و روایت‌های اسلامی بر می‌آید، بیانگر آن است که در دوره آخرالزّمان و پیش از خروج دجّال، جهانیان با سه سال سخت و پربلا رو به رو خواهند شد. در متون زرتشتیان آمده است: 
در پایان هزاره هوشیدربامی، دیوی مهیب به نام «ملکوش» زمستانی سخت و ترسناک پدید می‌آورد و در مدّت سه سال، سراسر گیتی را با برف و باران و تگرگ و باد سرد و طوفان ویران می‌سازد و مردمان و جانوران و دیگر موجودات روی زمین را نابود می‌کند. 7
در سخنی از پیامبر خدا(ص) در این‌باره می‌خوانیم: 
«... بی‌گمان، پیش از خروج دجّال، سه سال سخت خواهد بود که در آنها،گرسنگی شدید دامن‌گیر مردم می‌شود...»8
امام باقر(ع) نیز درباره آغاز و پایان این دوره کوتاه سه‌ساله فرموده است: 
«هرگاه عبّاسی به خراسان رسد، گیسوی سختی‌آور در مشرق طلوع می‌کند. نخستین بار که طلوع کرد، برای نابودی قوم نوح بود؛ هنگامی که خدا غرقشان کرد. در زمان ابراهیم، آنگاه که او را در آتش افکندند و زمانی‌که خداوند فرعون و همراهانش را نابود ساخت و هنگامی‌که یحیی، پسر زکریّا کشته شد، طلوع کرد. پس هرگاه آن را دیدید، از شرّ فتنه‌ها به خدا پناه برید. طلوع این ستاره پس از گرفتن خورشید و ماه خواهد بود. سپس [بنی عبّاس] درنگ نمی‌کنند تا آنکه ابقع در مصر آشکار شود.»9

سیل
طبق روایت‌های اسلامی، افزایش بارندگی و بالا آمدن سطح آب رودخانه‌ها و دریاها و جاری شدن سیل بر روی زمین، از جمله نشانه‌های نزدیک شدن زمان ظهور امام مهدی(عج) می‌باشد. در روایتی آمده است: 
از امام هادی(ع) پرسیدند: چه وقت آنان (مردم «قم») منتظر فرج خواهند بود؟ حضرت فرمود: «هنگامی‌که آب روی زمین را فراگیرد.»10
در برخی احادیث اسلامی به وقوع سیل در برخی شهرهای «عراق» و غرق شدن بعضی از آنها در آب، پیش از ظهور امام مهدی(عج) اشاره شده است. امام سجّاد(ع) در این باره فرموده است: 
«هر گاه نجف شما را سیل و باران پرکرد ... منتظر ظهور قائم منتظَر ما باشید.»11
زلزله
از مدارک به دست آمده از گذشته‌های دور، چنین به دست می‌آید که پیش از ظهور منجی، زلزله‌ها زیاد می‌شوند و پی در پی روی می‌دهند. در نوشته‌های زرتشتیان آمده است: زمین لرزه بسیار بُوَد و بسیار ویرانی بکند.12
در «کتاب مقدّس» نیز آمده است: 
و زلزله‌های عظیم در جای‌ها ... پدید [آید]...13 پیامبر خدا(ص) فرموده است: «زمان ظهور فرا نمی‌رسد؛ مگر آنکه ... زلزله‌ها فراوان شوند...»14 در حدیثی از امام علی(ع) نیز آمده است: «...هنگام طلوع بهرام و کیوان با اقتران دقیق... لرزش‌ها و زلزله‌ها پیاپی رخ خواهند داد...»15
برخی روایت‌های اسلامی بیانگر این است که وقوع زلزله در برخی مناطق مانند «خراسان» و «شام»، ارتباطی ویژه با دیگر حوادث پیش از ظهور دارد. در روایتی از پیامبر(ص) آمده است که حضرت به جایگاه برآمدن خورشید رو کرد و فرمود: «از اینجا (مشرق)گیسوی شیطان طلوع می‌کند؛ از همین جا زلزله‌ها و فتنه‌ها ... خواهند بود».16  امام علی(ع) نیز فرموده است: « هر گاه ... آتش درخشان زبانه کشد، بپرهیزید، کاملاً بپرهیزید از کسی که از غرب می‌آید، هنگامی که زلزله‌ها در خراسان آشکار شوند.»17
طوفان و گردباد
در احادیث اسلامی به بروز بادهای خطر آفرین و طوفان‌های ویرانگر در دوره آخرالزّمان اشاره شده است. حسن بصری به هم‌شهریانش چنین می‌گوید: بادی زرد از سوی قبله (جنوب غربی) به سوی شما می‌آید. سه روز و دو شب ادامه دارد تا آنجا که شب از شدّت زردی، مانند روز روشن شود و غرق شدن بصره در پی آن خواهد بود ...18 همچنین در حدیثی از رسول خدا(ص) آمده است: «خرابی چین با شن خواهد بود...»19
رانش زمین و خشک‌سالی
رسول خدا(ص) در بیان نشانه‌های زمان ظهور چنین فرموده است: «... زمین از فراوانی باران سست شود و هر گروهی گمان کند که این حالت تنها در منطقه آنان رخ داده است ...»20
همچنین در متون برجای مانده از گذشتگان، خشک سالی به عنوان یکی از بلاهای فراگیر دوره آخرالزّمان مورد توجّه قرار گرفته است. در متون زرتشتیان آمده است: 
...باران نیز به هنگام خویش نبارد ...و آب رودها و چشمه‌ها بکاهد ...21
امام صادق(ع) نیز فرموده است: «... سرزمین‌ها خشک می‌شوند ...»22
مر گ و میر فراوان
امام علی(ع) فرموده است: «... مرگی شتابان و فراگیر مردمان را می‌رباید؛ به طوری که مرد صبح سالم است، در حالی که شب دفن می‌گردد و شب زنده است، در حالی که صبح می‌میرد...»23 
پیامبر اکرم(ص) نیز فرموده است: «از نشانه‌های نزدیک شدن زمان ظهور ... آن است که مرگ ناگهانی پدیدار شود».24
زهرا رضائیان
پی‌نوشت‌ها:
1. «شناخت اساطیر هند»، ص41.
2. «سیری در اساطیر یونان و رم»، ص 433، کتاب هفتم.
3. زند بهمن یسن، ص 11، ف 6، بند4.
4. روزنامه کیهان، ش 17453.
5. «الفتن»، ص 431، جزء 9، ذیل ح 1354.
6. «روضه الواعظین»، ص532.
7. «سوشیانت»، ص97، بخ4، یادداشت 1، با حذف و تصرف.
8. «عقد الدرر»، ص345، ب12، ف2.
9. «الفتن»، ص148، جزء 3، ح 607.
10. «بحارالأنوار»، ج18، ص 311.
11. «التشریف بالمنن»، ص 369.
12. «جاماسب‌نامه پهلوی»، ف 1، بند 5.
13. «کتاب مقدّس»، عهد جدید، ص 133؛ انجیل لوقا، ب21، بند11.
14. «صحیح البخاری»، ج 1، ص 448.
15. «مشارق أنوار الیقین»، ص 266.
16. «المعجم الصغیر»، جزء 2، ص 36. 
17. «إلزام الناصب»، ح 2، ص 183.
18. «التشریف بالمنن»، ص 254.
19. نمحاضره الأبرار»، ج 1، ص 340.
20. «تفسیر قمی»، ج 2، ص 282.
21. زند بهمن یسن، ص 282.
22. «امالی»، صدوق، ص 65.
23. «بحارالأنوار»، ج 93، ص 304.
24. «المعجم الاوسط»، ج 9، ص 255.
بخش مهدویّت سایت تبیان

 


بلایای دوران ظهور آخرالزمان

منبع این مقاله : :آخرالزمان

نوشته شده در شنبه 95/8/8ساعت 2:55 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

 

 

بارها در دعای کمیل این جملات را زمزمه کرده ایم: اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تهتک العصم، اللّهم اغفر لی الذّنوب الّتی تنزل النقم، اللّهم اغفرلی الذنوب الّتی تغیّر النّعم، اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تحبس الدّعاء، اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تنزل البلاء؛(1) خدایا بیامرز گناهانی را که پرده های عصمت را می درد(و آبروی انسان را می برد) خدایا بیامرز گناهانی را که بدبختی ها را فرو می ریزد. خدایا ببخش گناهانی را که نعمت ها را تغییر می دهد، خدایا ببخش گناهانی را که دعای انسان را (از اجابت) حبس می کند (و باز می دارد) و خدایا ببخش گناهانی را که بلاها را نازل می کند.

بارها و بارها این پرسش هم برای خود ما مطرح بوده و هم مردم و جوانان پرسیده اند که چه گناهانی است که گرفتاری و بدبختی را در پی دارد؟ کدام گناهان است که نعمت های انسان را تغییر و باعث سلب نعمت ها می شود؟ چه گناهانی است که مانع استجابت دعاهای انسانها می شود؟ و چه گناهانی باعث نزول بلاهایی چون سیل و زلزله و خشکسالی و...می شود؟ سربسته هم جواب داده ایم که برخی گناهان عامل این بیچارگی ها است. ولی جواب قانع کننده دادن نیاز به مطالعه آثار تمامی گناهان دارد، تا یکی یکی استخراج نشود که چه گناهانی مانع استجابت دعا می شود، و کدام گناه بلاها را نازل می کند... به روایتی از سید ساجدان زین عابدان، علی بن الحسین(ع) بر خوردم که یکجا به همه این پرسشها پاسخ داده بود، و بر آن شدم که آن را در اختیار خوانندگان عزیز نیز قرار دهم.

 

 

الف: گناهانی که نعمت ها را تغییر می دهد

خداوند آنچه از نعمت ها در زمین و اسمان است برای بهره برداری انسان آفریده است: هو الّذی خلق لکم ما فی الارض جمیعاً؛(2) او خدایی است که آنچه در زمین است همه را برای شما (انسان ها) آفریده.) و گاه نعمتهای ویژه را نیز به انسان عنایت می کند. ولی گاه این نعمت ها را از انسان می گیرد نه بخاطر این که نعوذباللّه خزانه الهی تمام شده باشد، که تمام شدنی نیست، و نه بخاطر بخل و امثال آن که ذات پاک او از هر عیب و نقصی مبرّا می باشد. بلکه گناهی و یا گناهانی از انسان صادر می شود که نعمت ها را از انسان می گیرد و یا تغییر می دهد، حال باید دید که کدام گناهان است که نعمت ها را تغییر می دهد و یا از انسان می گیرد.

محمد بن علی بن الحسین از احمد بن الحسن تا می رسد به ابی خالد کابلی و او می گوید: سمعت زین العابدین علی بن الحسین(ع) یقول: الذّنوب الّتی تغیّر النّعم:از امام زین العابدین شنیدم که همیشه می فرمود:گناهانی که نعمتها را تغییر می دهد (چهار تا است که) عبارت باشد از:

 

1 ظلم و ستم کردن به مردم

البغی علی النّاس؛ظلم و ستم کردن بر مردم(نعمت ها را تغییر می دهد) لذا حکومت و سلطنت با کفر پیشگی دوام می آورد ولی با ظلم و ستم پیشگی دوام نخواهد آورد.(3) خصوصاً ظلم در حق افرادی که پناهی جز خداوند ندارد به سرعت برق، آه مظلوم می گیرد و نعمت را تغییر می دهد.(4)

 

2 ترک عادت نیک

الزّوال عن العادة فی الخیر؛ از دست دادن عادت به کار خیر و نیک گاه انسان عادت های خوبی دارد، مانند خرج دادن برای امام حسین(ع)، کمک به فقرا، عادت به خواندن قرآن و دعا و نماز شب، ترک این عادات نیک که به راحتی به دست نیامده نعمت ها را از انسان می گیرد و یا تغییر می دهد.

 

3 ترک اختیار معروف

واصطناع المعروف؛ از دست دادن اختیار عمل معروف (و شناخته شده نزد عقل و شرع) ممکن است مراد ترک عادت اختیار معروف و عمل شناخته شده در نزد عقل و شرع باشد، شاید مقصود این است که امر به معروف نکند و خود بدان عمل ننماید.

 

4 کفران نعمت

وکفران النّعم؛ کفران نعمت نمودن. خداوند نعمتهای بیشماری به ما داده است از نعمت بعثت و امامت گرفته تا نعمت های عادی و معمولی همچون سلامتی، عقل، انواع خوردنی ها و پوشیدنی ها. کفران این نعمت ها نیز تغییر نعمت و یا زوال آن را به دنبال خواهد داشت.

 

5 شکر نعمت نکردن

وترک الشّکر؛ترک شکر (نعمت).

برترین شکر آن است که انسان نعمت را در مسیر خودش به کار ببرد،(5) و ترک آن به این است که در غیر مسیر صحیح استفاده کند، مثلاً جوانی را در مسیر گناه و فساد، مال را در مسیر حرام و لهو و لعب و..به کار برد.

در ادامه حضرت سجاد به آیه قرآن استناد نموده: قال اللّه تعالی انّ اللّه لایغیّر ما بقومٍ حتّی یغیّروا ما بانفسهم؛(6) خداوند نعمتهای خود را تغییر نمی دهد مگر آنکه مردم (بر اثر اعمال و رفتار و اندیشه ناسالم) در خود تغییر بوجود آورند.(7)

استاد مطهری در ذیل آیه الیوم یئس الذین.... واخشون می گوید: فلا تخشوهم دیگر از ناحیه آنها بیمی نداشته باشید واخشون، از من بترسید. بعد از این که دینتان از بین برود یا ضعیف شود و هرچه که بر سرتان بیاید، باید از من بترسید از من بترسید یعنی چه؟ مگر خدا دشمن دین خودش است؟ نه! این آیه همان مطلبی را می گوید که در آیات زیادی از قرآن به صورت یک اصلی اساسی هست راجع به نعمتهایی که خداوند بر بنده اش تمام می کند، می فرماید: ان اللّه لایغیّر ما بقومٍ حتّی یغیّروا ما بانفسهم(8) یا ذلک بانّ اللّه لم یک مغیّراً نعمةً انعمها علی قومٍ حتّی یغیّروا ما بانفسهم.(9)

مضمون اینست: خداوند هر نعمتی را که بر قومی ارزانی بدارد، آن نعمت را از آنها نمی گیرد مگر وقتی که آن مردم خودشان را از قابلیت بیندازند یعنی مگر اینکه آن مردم خودشان به دست خودشان بخواهند آن نعمت را ذایل کنند. این مطلب اساساً یک اصل اساسی در قرآن مجید است.(10)

 

ب: گناهانی که پشیمانی می آورد

پنج گناه است که پشیمانی و حسرت شدیدی را به دنبال دارد که به راحتی قابل جبران هم نیست:

 

1 قتل ناحق

حضرت سجاد(ع) در ادامه روایت فرمود: والذّنوب الّتی تورث النّدم قتل النّفس الّتی حرّم اللّه قال اللّه تعالی فی قصّة قابیل حین قتل اخاه هابیل فعجز عن دفنه فاصبح من النّادمین؛(11) گناهانی که پشیمانی می آورند (یکی) کشتن نفس انسانی است که خداوند (کشتن) او را حرام کرده است.

خداوند بلند مرتبه در قصّه قابیل آن زمانی که برادرش هابیل را به قتل رساند و از دفن او عاجز شد(تا کلاغی را دید که چیزی را دفن می کند) می فرماید:(صبح کرد در حالی که پشیمان بود)

نمونه های فراوان در خاطرات زندانی ها در مجلات و روزنامه ها می خوانیم که کسانی که مرتکب قتل شده اند به شدّت پشیمان و نادم شده اند.

 

2 ترک صله رحم

و ترک صلة القرابة حتی یستغنوا؛ترک صله ارحام و بستگان تا آنجایی که بی نیاز شوند ترک رابطه با دوستان و خویشاوندان از گناهانی است که حسرت و پشیمانی و ندامت را به دنبال دارد که نمونه های آن را بخوبی در جامعه می توانیم مشاهده کنیم.

 

3 ترک نماز در وقتش

و ترک الصّلوة حتی یخرج وقتها؛ترک نماز تا وقتش بگذرد در این دنیا خصوصاً در آخرت حسرت طولانی را در پی خواهد داشت.

 

4 ترک وصیّت

و ترک الوصیّة؛ وصیّت نامه ننوشتن.

هستند کسانی که وصیّتنامه نوشتن و یا وصیّت کردن را بد می دانند، ولی نمی دانند که ممکن است مرگ ناگهانی دامن آنها را بگیرد، وصیّت ها و دیون مردم و مظالم آنها و یا نماز و روزه قضا داشته و وصیّت به آن را ترک کرده باشد، آنگاه دچار حسرت و پشیمانی می شود.

در ادامه این فقره آمده که و ردّ المظالم؛یعنی ردّ مظالم را ترک کند

مقصود این است که گاه انسان مالی از مردم ضایع نموده که یادش رفته مربوط به چه کسی بوده است. برای این گونه موارد خوب است مالی در راه خدا داده شود به عنوان ردّ مظالم و نیّت صاحبان مال تا روز قیامت جبران حق آنها شود، ترک این مسئله نیز در قیامت پشیمانی و حسرت را به دنبال دارد.

 

5 زکات ندادن

و منع الزّکاة حتّی یحضر الموت و ینغلق اللّسان؛ ندادن زکات تا زمانی که مرگ فرا برسد و زبان بند آید آنگاه می شود که همین اموالی که زکاتش را نداده در اختیار دیگران قرار می گیرد و آنها از آن استفاده می کنند ولی عذاب زکات ندادن را صاحب مال باید بچشد.

 

ج: گناهانی که عذاب و بدبختی را بدنبال دارد

و الذّنوب الّتی تنزل النقم؛ گناهانی که عذاب و بدبختی را نازل می کند عبارت است از:

 

1 نافرمانی ستمگرانه از آگاهان

عصیان العارف بالبغی؛ با ستم از انسان عارف و آگاه (و رهبران دینی) نافرمانی نمودن.

سرپیچی از فرامین پیشوایان دینی، انبیاء و امامان و مراجع عظام یکی از آثارش فرود آمدن عذاب الهی است که نمونه بارز آن درباره قوم نوح و قوم ثمود و عاد و... در تاریخ به ثبت رسیده است.

 

2 سرکشی در مقابل مردم

والتّطاول علی النّاس؛ سرکشی در مقابل مردم.

 

3 استهزاء دیگران

والاستهزاء بهم؛ ریشخند نمودن مردم و استهزاء نمودن آنان عذاب الهی را در پی دارد.

 

4 مسخره کردن دیگران

والسّخریّة منهم؛ مسخره کردن دیگران که قرآن به صراحت از آن نهی نموده و فرموده است شاید شخص مسخره شده از مسخره کننده بهتر باشد.(12)

 

د: گناهانی که روزی و قسمت را تغییر می دهد

درست است که روزی تقسیم شده است و تلاش و کوشش در بدست آوردن آن نقش اصلی را دارد ولی برخی گناهان تلاش و سعی را هم بی اثر می کند و باعث می شود که از سهم روزی انسان کاسته شود. آن گناهان عبارت است از:

 

1 اظهار نداری

اظهار الفقر؛ خود را فقیر نشان دادن

با همه کاستی باید قبول کرد که در طول سی سال انقلاب تغییرات فراوان در زندگی مردم ایجاد شده و غالب مردم وضعشان بهتر شده است ولی متأسفانه عادت و رسم بر این است که عدّه ای بنا دارند همیشه خود را فقیر و ندار جلوه دهند، و هیچگاه حاضر نمی شوند نعمت های الهی را به زبان بیاورند، اثر این گونه فقرنمایی کم شدن رزق و روزی است.

 

2 نماز عشاء را نخواندن

والنّوم عن العتمة؛نماز عشاء را نخوانده خوابیدن

کلاً استخفاف به نماز عامل بی برکتی و کم شدن رزق است در میان نمازها، ترک نماز عشاء و صبح نقش بیشتری در کم شدن رزق و بی برکتی دارد. درباره نماز صبح و قضا نمودن آن فرمود: و عن صلاة الغداة؛ خواب ماندن از نماز صبح

 

3 سبک شمردن نعمت ها

واستحقار النعم؛ حقیر شمردن نعمت های الهی

تک تک نعمتهای الهی برای انسان نقش حیاتی دارد، همین هوا را توجّه کنید که خیلی ها اصلاً جزء نعمت های الهی به حساب نمی آورند، وقتی آلوده کردند قدر آن را می فهمند و همین طور سلامتی و...

حقیر و کوچک شمردن نعمت ها، نعمت ها را از دست انسان می گیرد.

 

4 از خدا شکایت کردن

برخی بنده ها بجای بندگی به خداوند (نعوذ باللّه) می خواهیم به خدا خدایی یاد بدهیم، و به او می گوییم که اگر فلان گونه می کردی بهتر بود. و هرگاه زبان به شکایت و گلایه باز می کنیم، و حال آن که باید توجّه داشته باشیم خداوند قادر مطلق دانا و حکیم مطلق است دادن های او از سر حکمت است و ندادن های او نیز از سر حکمت. ضرر شکایت از خداوند متوجّه شخص شاکی می شود و رزق و روزی او کم می شود. امام سجاد(ع) فرمود: وشکوی المعبود عزّ و جلّ؛ و شکایت نمودن از معبود(خدای) عزیز و جلیل خویش (که روزی انسان را کم می کند)

 

ه گناهانی که پرده ها را می درد

والذّنوب الّتی تهتک العصم؛ گناهانی که پرده ها را می درد عبارت است از:

 

1 شراب خواری

شرب الخمر؛ خوردن شراب

 

2 قمار بازی

واللعب بالقمار؛بازی نمودن(با آلات) قمار

 

3 مزاحهای بیهوده

وتعاطی ما یضحک النّاس من اللغو و المزاح؛خنداندن مردم با سخنان لغو و بیهوده و مزاح(باطل و ناروا)

 

4 گفتن عیب دیگران

و ذکر عیوب النّاس؛ به زبان آوردن عیوب مردم که از گناهان کبیره است و ضررها و زیانهای فراوانی دارد از جمله پرده حرمت انسان را می درد.

 

5 همنشینی با دودلان

و مجالسة اهل الرّیب؛ همنشینی با اهل شک و تردید(و انسانهای سست عقیده) (پرده عصمت را می درد)

 

و گناهانی که بلاها را نازل می کند

حضرت سجاد(ع) فرمود:والذّنوب الّتی تنزل البلاء؛ گناهانی که بلاء نازل می کند عبارت است از:

 

1 کمک نکردن به درماندگان

ترک اغاثة الملهوف؛ ترک یاری رسانی به فریادرسی درمانده هرجا ندای مظلومی بلند شد باید مسلمانان یاری کنند اگر این کار را ترک کنند منتظر بلا باشند مهم ترین مصداق مظلومین در این دوران می توان گفت: مردم مظلوم فلسطین، شیعیان جنوب لبنان، مردم مسلمان عراق و افغانستان و... می باشند. لذا حضرت سجاد(ع) در ادامه فرمود:و ترک معاونة المظلوم؛ کمک نکردن به مظلوم (بلا نازل می کند)

 

2 ترک امر به معروف و نهی از منکر

جامعه اسلامی به این امر جدّی توجّه داشته باشند که ترک امر به معروف و نهی از منکر باعث می شود جامعه را گناه و فساد بگیرد نتیجه آن این می شود که بلا نازل شود و دامن همه را بگیرد.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: یک گنهکار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار می گیرد، تبری برداشته و به سوراخ کردن موضعی که در آن نشسته است بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند، در جواب گوید من در سهم خود تصرّف می کنم. اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند، طولی نمی کشد که آب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده، یکبارگی همگی در دریا غرق می شوند.(13) به این جهت امام سجاد(ع) فرمود: یکی از گناهانی که بلاها را فرود می آورد و تضییع الامر بالمعروف و النّهی عن المنکر؛(14) ضایع نمودن (و درست انجام ندادن) امر به معروف و نهی از منکر است

 

ز گناهانی که دشمنان را قدرت می بخشد

والذنوب الّذی تدیل الاعداء؛گناهانی که دشمنان را قدرت می بخشد عبارت است از:

1 المجاهرة بالظلم؛آشکارا ستم کردن آری اگر در جامعه ظلم و ستم علنی شد آرام آرام زمینه قدرت یافتن دشمنان نیز فراهم می شود.

2 و اعلان الفجور؛ کارهای بد را علنی کردن (و تشییع فاحشه در جامعه نمودن)

3 واباحة المحظور؛حلال شمردن حرام ه توجّه شود اگر کسی حرام الهی را حلال شمارد فرق نمی کند در بحث مالی باشد و یا حجاب و مرزهای دینی، بداند گامی برای تقویت دشمن برداشته است.

 

4 نافرمانی از نیکان و عصیان الاخیار؛ و نافرمانی (از فرمان) نیکان و برگزیدگان وجود پیشوایان دینی رحمت الهی است برای جوامع، هرجامعه از خوبان و پاکان خویش اطاعت کردند، دشمنان خود را زمین گیر نمودند، و هرجامعه ای به پیشوایان دینی و خوبان و پاکان پشت کردند دشمنان بر آنها مسلط شدند، اگر اندکی نگاهی به تاریخ و عصر خود و دور و بر و همسایه های خویش داشته باشیم به خوبی این مسئله را تصدیق می کنیم.

دلسوزان جامعه تلاش کنند زمینه حرمت شکنی ها را از بین ببرند و اطاعت و پیروی از پاکان و خوبان و مراجع دینی را در جامعه نهادینه نمایند.

آری وقتی علی(ع) خانه نشین شد و مردم از او اطاعت نکردند، دشمنان اسلام قدرت گرفتند و اسلام را به حاشیه کشاندند و در طول تاریخ نیز این قضایا تکرار شد، وقتی کوفیان از امام حسین(ع) حمایت نکردند، یزید بر مدینه و مکّه مسلط شد و آنچه از دستش آمد جنایت کرد.

در تاریخ گذشته این کشور هم آن زمان که شیخ فضل اللّه به دار زده شد و مرحوم آیة اللّه کاشانی خانه نشین شد و مورد بی احترامی قرار گرفت دشمن دوباره مسلّط شد، در عراق وقتی خانه آیة اللّه حکیم سنگباران شد بعثی ها قدرت گرفتند و وقتی آیة اللّه سید محمد باقر صدر به شهادت رسید، ترک تازی بعثی ها بیشتر شد و امروز عدّه ای تلاش دارند در جامعه ما با برخی رفتارها زمینه برگشت دشمنان دین را فراهم نمایند.

 

5 والانطیاع للاشرار؛ اطاعت از اشرار(عامل دیگری است برای قدرت یابی دشمن) حقا که باید گفت سرچشمه سخنان معصومان مخزن اسرار الهی است. اگر کسی اتصال به علم الهی نداشته باشد هرگز نمی تواند این گونه دقیق حرف بزند، و بعد از 1300 سال همچنان سخنانش زنده بماند، گویی که این سخنان همین دیروز به مناسبت حوادث کشور گفته شده است و موبه مو به آثار اغتشاشات و عوامل ریشه ای آن اشاره دارد.

 

ح: گناهانی که عمر را کوتاه می کند

برخی گناهان عامل کوتاهی عمر انسانها است که حضرت در این باره می فرماید: والذّنوب الّتی تعجّل الفناء؛ و گناهانی که مرگ را نزدیک می کند شش گناه است.

1 قطیعة الرّحم؛ قطع رابطه کردن با (خویشاوندان نسبی و) رحم

2 والیمین الفاجرة؛ قسم ناحق (و دروغ)

3 والاقوال الکاذبة؛ سخنان دروغ(و دروغگویی)

4 والزّنا؛ زنا و کار خلاف عفّت که متأسفانه اثرش را در گوشه و کنار می بینیم.

5 و سدّ طریق المسلمین؛بستن راه مسلمانان (راهگیری..)

6 وادعاء الامامة بغیر حقّ؛ ادعای امامت نمودن بناحق عمر را کوتاه می کند.

ط. والذّنوب الّتی تقطع الرّجاء؛ گناهانی که امید را قطع می کند.

1 نا امیدی از خدا الیأس من روح اللّه؛(15) نا امیدی از رحمت خد

 

2 والقنوط من رحمة اللّه؛ ناامید شدن از رحمت الهی با این که رحمت او همه هستی را زیر بال خود گرفته و همه از کافر و موحد، ملحد و منافق، به یمن رحمت او روزی می خورند.

3 والثّقة بغیر اللّه؛اطمینان و تکیه کردن به غیر خداوند

4 دروغ پنداشتن وعده های الهی و التّکذیب بوعداللّه؛ دروغ پنداشتن وعده خداوند.

 

ی گناهانی که هوا را تاریک می کند

این گونه نیست که فقط عوامل طبیعی در ظلمانی شدن هوا مؤثر باشد، در واقع و پشت پرده این حوادث مسائل معنوی نیز دخیل است. حضرت سجاد(ع) فرمود:والذّنوب الّتی یظلم الهواء؛ گناهانی که هوا را تاریک می کند عبارت است از:

1 جادوگری والسّحر؛ جادوگری که متأسفانه در سالهای اخیر به شدّت در جامعه رواج یافته (حالا سحر واقعی و یا سحر نمایی) و جمعی از مردم نیز بر این باورند که ریشه مشکلات آنها سحر و جادوی دیگران است. از مشکلات کاری گرفته تا بسته شدن بخت دختران.

2 پیشگویی کاهنانه: والکهانه؛ کهانه (و پیشگویی کاهنانه) که در این زمینه نیز عدّه ای با باز کردن سرکتاب به پیشگویی های دروغپردازانه، و عجیب و غریب مردم را سرگرم نموده، زندگی ها را از هم می پاشند و با کلّاشی پولهای کلانی را به جیب می زنند.

3 تنجیم والایمان بالنّجوم؛ ایمان داشتن به تنجیم (و خبر دادن از آینده)

مراد از تنجیم پیش بینی هوا، جهت شناسی و اطلاع از آسمان پیدا کردن نیست، بلکه مراد این است که بر اساس اوضاع فلکی آینده جهان و بشریت را پیش بینی کردن از کارهایی است که حرام می باشد، چون انسان تسلّط کامل بر اوضاع فلکی ندارد و آگاهی ناقص جز اخبار ناقص را در پی ندارد.

4 تکذیب تقدیرات الهی و التکذیب بالقدر؛ دروغ پنداشتن تقدیرات (الهی و قضا و قدر) نیز باعث تاریکی هوا می شود. به این نکته توجّه شود که قضای الهی (حتمیّت یافتن کارها) و قدر (اندازه های هر کار و عمل) الهی بر اساس رفتارهای همه جانبه و اختیاری ما ورق می خورد.

5 عاق والدین و عقوق الوالدین؛ عاق پدر و مادر بودن(و رنجاندن آندو) نیز باعث تاریکی هوا می شود.

ک: گناهانی که باعث آبروبری و کنار رفتن پرده ها می شود

والذّنوب الّتی تکشف الغطاء؛ و گناهانی که پرده ها را کنار می زند. عبارت است از گناهان ذکر شده در ذیل:

1 وامی را بگیرد و قصد ادا نداشته باشد

الاستدانة بغیر نیّة الاداء؛ وام بگیرد و قصد ادای آن را نداشته باشد به قول معروف روغن زیر آش نمی خوابد یکروزی این نیّت سوء آشکار می شود، و انسان موقعیّت قرض گرفتن را در جامعه از دست می دهد.

2 اسراف نمودن؛ والاسراف فی النفقة علی الباطل؛ زیاده روی و اسراف در راه باطل.

3 بخل ورزی بر اهل و عیال؛ والبخل علی الاهل و الولد و ذوی الارحام؛ بخل ورزی (در پرداخت هزینه زندگی) همسر و فرزندان و خویشان.

4 بد اخلاقی و سوء الخلق؛ بد اخلاقی نمودن نیز پرده ها را کنار می زند.

5 کم صبری؛ وقلّة الصّبر؛کم صبری (و بی صبری باعث رسوایی انسان می شود).

6 تنبلی داشتن؛ و استعمال الضجر و الکسل؛(16) تنبلی و کسالت را پیشه قرار دادن.

7 اهانت به دینداران؛ و الاستهانة باهل الدّین ؛اهانت کردن (و تحقیر نمودن به) دینداران (بخاطر دینشان).

 

ل گناهانی که دعا را حبس می کند

والذّنوب الّتی تردّ الدّعا؛گناهانی که دعا را رد می کند.

1 بد نیّتی

سوء النیّة؛ بد نیّتی است ممکن است مراد نیّت های غیر الهی باشد و یا هدفهای شوم و ناروا داشتن.

2 بد باطن بودن

و خبث السّریرة؛ بد بودن باطن و اینکه انسان خیرخواه مردم نباشد حالت حسودی و یا خوشحالی از گرفتاری مردم داشته باشد.

3 نفاق

والنّفاق مع الاخوان؛ با برادران دینی نفاق و دروئی کردن دعا را رد می کند.

4 یقین به اجابت نداشتن

و ترک التصدیق بالاجابة؛ تصدیق به اجابت الهی را ترک کند (و باور و یقین به اجابت دعا نداشتن) در منابع توصیه شده است که آنچنان یقین به اجابت داشته باشید گویا حاجات شما همین الآن آماده است و به سرعت برآورده می شود.

5 تأخیر نماز

و تأخیر الصّلوات المفروضات حتّی تذهب اوقاتها؛ تأخیر انداختن نماز از وقتش تا وقت آن بگذرد توجّه دارید که ترک نماز عامل کم شدن روزی هم هست این مانعی ندارد که یک گناه چند اثر داشته باشد.

6 ترک صدقه

و ترک التّقرب الی اللّه عزّ و جلّ بالبرّ و الصدّقة؛ باصدقه دادن و کار نیک به خدا تقرّب پیدا نکردن از این جمله فهمیده می شود که فقط نماز و دعا... عامل تقرّب به خدا نیست بلکه صدقه و انجام کار نیک اگر به قصد الهی باشد انسان را به خدا نزدیک می کند و از نظر معنوی انسان را رشد می دهد.

7 بد زبان

واستعمال البذاء و الفحش فی القول؛(17) فحش و ناسزا گفتن نکته ای که مردم خیلی کم به آن توجّه دارند.

 

م گناهانی که مانع باریدن باران می شود

والذّنوب الّتی تحبس غیث السّماء؛گناهانی که باران آسمان را حبس می کند

چند امر است که ضروری است در خشکسالی ها به آن توجّه جدّی تر بشود.

 

1 جور الحکّام فی القضاء؛ جور و ستم حاکمان و قضات در قضاوت و داوری.

2 شهادت ناحق و شهادة الزّور؛ شهادت ناحق دادن.

3 و کتمان الشهادة؛ کتمان نمودن شهادت (حق).

4 زکات و قرض ندادن و منع الزّکاة و القرض و الماعون؛ زکات و قرض به دیگران، و وسائل زندگی را ندادن ماعون وسائلی مثل بیل، و کلنگ، تیشه و... را گویند.

5 بی رحمی به نیازمندان و قساوة القلب علی اهل الفقر و الفاقة؛ بی رحمی بر کسانی که فقیر و ندارند برخی معنی کرده اند فقیر و نیازمندی که قساوت قلب داشته باشد عامل دیگری است برای حبس باران.

6 ستم بر یتیمان و ظلم الیتیم و الارملة؛(18) ستم بر یتیمان و بیوه زنان

7 دست خالی رد کردن سائل

و انتهار السائل و ردّه باللیل؛ناامید کردن گدا (از در خانه) و ردّ او را (دست خالی یا از منزل) در شب این مجموعه از گناهان در واقع در جواب کلیدی ترین پرسشهای جامعه مطرح شده است؟ چرا نعمتها تغییر می کند؟ چه چیز باعث حسرت و پشیمانی می شود؟ چرا عذاب و بلا نازل می شود؟ چرا پرده دری می شود؟ چرا جوانمرگی فراوان شده است؟ چه گناهانی دشمن را تقویت می کند؟ و عامل خشکسالی ها چیست؟ و چرا با این همه اصرار دعای ما مستجاب نمی شود؟ و پرسشهای دیگر.

 

 

پی نوشت ها:

1. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 102،دعای کمیل.

2. سوره بقره، آیه 29.

3. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 224.

4. اصول کافی، کلینی، بیروت دارالصعب و التعارف، ج 2، ص 331، ح 5.

5. ر.ک: راغب اصفهانی، المفردات، تهران، دفتر نشرالکتاب، 1404، ص 265.

6. سوره رعد، آیه 11.

7. وسائل الشیعه، شیخ محمد حر عاملی، بیروت داراحیاء التراث العربی، بی تا، 20 جلدی، ج 11، ص 519، ح 8.

8. سوره رعد، آیه 11.

9. سوره انفال، آیه 53.

10. امامت و رهبری، مرتضی مطهری، قم، صدرا، سوم، 1362، ص 133.

11. سوره حجرات، آیه 11.

12. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، ج 3، ص 38 37.

13. وسائل الشیعه، ج 11، ص 520.

14. در قرآن سوره یوسف، آیه 87 آمده لاتیأسوا من روح اللّه.

15. وسائل الشیعه، ص 520.

16. همان.

17. وسائل الشیعه، ج 11، ص 520.


نوشته شده در شنبه 95/8/8ساعت 2:52 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

دعای کامل و اثرگذار امام علی(علیه السلام)برای باران

 


کمبود بارش و نزولات آسمانی پدیده ای است که در هر عصر و زمانی در مکان های مختلف هستی رخ داده است ، و عاملی ورای عوامل محیطی دخیل است ،و آن هم دست قادر خداوند متعال است که بنا بر صلاح دید خود گاه نزول باران رحمت را بر قومی مانع می شود . و در این مواقع چیزی جز خواست و اراده خود او نمی تواند درهای آسمان را بر زمینیان تشنه باران بگشاید . 

 

باران های سال 61

 

خداوند متعال عادل و و رحیم است و نعمتی را از بندگانش دریغ نمی دارد مگر به مصلحتی یا تنبهی برای خطاها و گناهان ،در این عواملی که می تواند تأثیر گذار باشد عامل استغفار و دعا از سوی بندگان است.

 

اما چگونه دعا کنیم و چه باید بخواهیم ؟

امام علی علیه السلام نحوه دعا کردن برای باران را به ما می آموزد می فرماید: «بارالها ! بارانى حیات بخش، سیراب کننده، کامل، همگانى، پاکیزه، پربرکت، گوارا و خرّمى بخش از ناحیه خودت بر ما نازل فرما ! بارانى که گیاهانى پربرکت با شاخه هاى پر ثمر و برگهاى سرسبز و پرطراوات برویاند، آن گونه که بندگان ضعیفت را با آن توان بخشى و سرزمینهاى مرده را با آن زنده کنى !» (اللَّهُمَّ سُقْیَا مِنْکَ مُحْیِیَةً مُرْوِیَةً، تَامَّةً عَامَّةً، طَیِّبَةً مُبَارَکَةً، هَنِیئَةً مَرِیعَةً، زَاکِیاً نَبْتُهَا، ثَامِراً فَرْعُهَا، نَاضِراً وَرَقُهَا، تُنْعِشُ بِهَا الضَّعِیفَ مِنْ عِبَادِک، وَتُحْیِی بِهَا الْمَیِّتَ مِنْ بَلاَدِکَ).

در واقع امام (علیه السلام) امام از پیشگاهِ حق تقاضاى بارانى مى کند که شرائط در آن جمع باشد و موانع از آن دور، زیرا بسیار دیده شده که بارانهاى سیل آسا مى بارد ولى همه چیز را ویران مى کند، یا در نقطه خاصّى متمرکز مى شود و نفع آن عام نیست و یا همراه با سردى شدید هوا و یخبندان مى شود که آثار منفى بجا مى گذارد و یا موانعى همچون بادهاى گرم، طوفانهاى شدید، آفات گیاهى ملخ و حشرات موذّى و امثال آن، آثار باران را از میان مى برد، امام (علیه السلام) تمام این جوانب را در نظر مى گیرد و جمع همه شرایط و دفع همه موانع را از خدا مى طلبد.

 و در ادامه می فرماید : «خداوندا ! بارانى ده ! که تپّه ها و کوههاى بلند ما را پر گیاه سازد و در دامنه ها و دشتها جارى گردد، به تمامى سرزمین ما نعمت فراوان بخشد، میوه ها با آن به ماروى آورند، چهارپایان ما با آن زندگى کنند و سرزمینهاى دورتر از ما نیز از آن بهره مند شوند، و روستاهاى ما از آن مدد گیرند (همه اینها را) از برکات واسع و عطایاى فراوان خویش بر بندگان فقیر و حیوانات وحش بیابان عنایت فرما! » (اللَّهُمَّ سُقْیَا مِنْکَ تُعْشِبُ بِهَا نِجَادُنَا، وَتَجْرِی بِهَا وِهَادُنَا، وَیُخْصِبُبِهَا جَنَابُنَا، وَتُقْبِلُ بِهَا ثِمَارُنَا، وَتَعِیشُ بِهَا مَوَاشِینَا، وَتَنْدَىبِهَا أَقَاصِینَا، وَتَسْتَعِینُ بِهَا ضَوَاحِینَا مِنْ بَرَکَاتِکَ الْوَاسِعَةِ، وَعَطَایَاکَ الْجَزِیلَةِ، عَلَى بَریَّتِکَ الْمَرْمِلَةِ، وَوَحْشِکَ الْمُهْمَلَةِ).

امام (علیه السلام) سعه صدر و وسعت نظر و رحمت عام خود را در این دعا نشان مى دهد، چرا که مناطق دور و نزدیک را در نظر گرفته، چهارپایان و حتى حیوانات وحشى بیابان را از نظر دور نمى دارد، دعاى او همگان را شامل مى شود و تقاضاى او همه را در بر مى گیرد و این است معنى لطف و مرحمت عام امام (علیه السلام)پیشواى بزرگ اسلام !

بارالها ! بارانى حیات بخش، سیراب کننده، کامل، همگانى، پاکیزه، پربرکت، گوارا و خرّمى بخش از ناحیه خودت بر ما نازل فرما ! بارانى که گیاهانى پربرکت با شاخه هاى پر ثمر و برگهاى سرسبز و پرطراوات برویاند، آن گونه که بندگان ضعیفت را با آن توان بخشى و سرزمینهاى مرده را با آن زنده کنى!

 

سپس امام (علیه السلام) در ادامه تقاضاهاى خود در مورد نزول بارانهاى پربرکت چنین عرضه مى دارد(خداوندا !) آسمانى مرطوب و پرباران، بارانى دانه درشت و پى درپى که قطراتش (بر اثر کثرت و شدّت) یکدیگر را به پیش رانند، و از خود دور سازند» (وَأَنْزِلْ عَلَیْنَا سَمَاءً مُخْضِلَةً*، مِدْرَاراً هَاطِلَةً*، یُدَافِعُ الْوَدْقُ مِنْهَا الْوَدْقَ، وَیَحْفِزُ  الْقَطْرُ مِنْهَا الْقَطْرَ).

و در توصیف بیشتر مى افزاید : «نه رعد و برق بى باران و ابر بى ثمر، و نه ابرهاى کوچک پراکنده، و نه دانه هاى ریز، همراه بادهاى سرد» (غَیْرَ خُلَّبَرْقُهَا، وَلاَ جَهَام عَارِضُهَا، وَلاَ قَزَع رَبَابُهَا، وَلاَ شَفَّان ذِهَابُهَا).

«(بارانى مرحمت کن که) قحطى زدگان، به نعمت فراوان رسند و از برکت آن گرفتاران خشکسالى، زنده گردند، زیرا توئى که بعد از نومیدى آنها، باران را فرو مى فرستى و رحمتت را گسترش مى دهى وتو سرپرستى هستى شایسته ستایش» (حَتَّى یُخْصِبَ لإمْرَاعِهَا الْمُجْدِبُونَ، وَیَحْیَا بِبَرَکَتِهَا المُسْنِتُونَ، فَإنَّکَ (تُنْزِلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا، وَتَنْشُرُ رَحْمَتَکَ وَأَنْتَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ)).

امام(علیه السلام) نهایت فصاحت و بلاغت بى نظیر خود را در این خطبه بیان کرده و تقاضاى خویش را در محضر پروردگار، آن چنان شرح داده که مردم را به الطاف الهى آشنا سازد، و به آنها بگوید در مسیر نعمت، موانع زیادى است که اگر لطف خداوند شامل حال آنها نگردد هرگز به کمال مطلوب نمى رسند و به یقین چنین بیانى از کسى که «م?ید من عندالله» نیست وروح القدس اورا یارى نمى دهد امکان پذیر نمى باشد. 

دعا

 


نماز باران

از دستورات جالب در اسلام نماز «استسقاء» است که همه فقهاى اسلام، اعم از شیعه و اهل سنت آن را در کتب فقهى خود آورده اند.

طبق آنچه در منابع پیروان اهل بیت (علیهم السلام) آمده است یکى از آداب آن، این است که مردم سه روز روزه بگیرند و در روز سوّم در حالى که همه روزه دارند به بیرون شهر مى روند و دو رکعت نماز همانند نماز «عید فطر وقربان» به جا مى آورند که در رکعت اوّل، پنج قنوت دارد و در رکعت دوّم چهار قنوت ودر قنوت ها به جاى دعایى که در قنوت نماز «عید» خوانده مى شود دعاهایى در زمینه باران و طلب رحمت از پروردگار مى خوانند و قبل از هر دعا درود بر محمّد وآل محمّد (صلى الله علیه وآله) مى فرستند و هنگامى که امام (علیه السلام) از نماز فراغت یافت، عباى خودرا به امید نزول باران پشت و رو مى کند و رو به قبله کرده یکصد بار با صداى بلند تکبیر مى گوید (ومردم نیز با او تکبیر مى گویند) پس از آن به طرف مردم رو کرده به سوى راست متوجه مى شود و صدبار با صداى بلند سبحان الله مى گوید آن گاه به سمت چپ رو کرده و یک صد بار با صداى بلند لا إله إلاّ الله مى گوید، سپس رو به مردم کرده یکصد بار با صداى بلند حمد خدا مى گوید و مردم هم چنین مى کنند، آن گاه امام دست به سوى آسمان بلند کرده به اتفاق مردم دعا مى کند و تضرع وزارى نموده از خدا تقاضاى رحمت مى کنند و مردم دعاى امام را آمین مى گویند.

خداوندا ! بارانى ده ! که تپّه ها و کوههاى بلند ما را پر گیاه سازد و در دامنه ها و دشتها جارى گردد، به تمامى سرزمین ما نعمت فراوان بخشد، میوه ها با آن به ماروى آورند، چهارپایان ما با آن زندگى کنند و سرزمینهاى دورتر از ما نیز از آن بهره مند شوند، و روستاهاى ما از آن مدد گیرند (همه اینها را) از برکات واسع و عطایاى فراوان خویش بر بندگان فقیر و حیوانات وحش بیابان عنایت فرما !

 

در بعضى از روایات آمده است که پیرمردان و پیرزنان و کودکان و حتى حیوانات تشنه و گرسنه را با خود به بیابان آورند و بچه ها را از مادران جدا کنند تا گریه آنها دل هاى همگان را تکان دهد و توجه آنها به خدا بیشتر شود.

و در صورتى که نتوانند تمام این مراسم را انجام دهند از گناهان خویش توبه مى کنند و دست به دعا برمى دارند و به صورت دسته جمعى دعا مى کنند.

این مراسم اثر عجیبى دارد و به راستى حالت تضرع و دعا در همه ایجاد مى کند حالتى که انسان ها را به ذات بى مثال خداوند رحمان و رحیم مرتبط مى سازد و سبب نزول رحمت او مى شود.

این نماز آثار جنبى خوبى در تربیت نفوس و توبه از گناه و بازگشت به پاکى ها و نیکى ها دارد که گاه اثر جنبى آن از نزول باران بیشتر و پربرکت تر است.

از روایات اسلامى استفاده مى شود که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) هنگامى که مردم از خشکسالى شدید به حضرتش شکایت کردند نماز و دعاى باران خواند، و چنان بارانى نازل شد که مردم به زحمت افتادند و خواستار پایان باران شدند(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 7، صفحه 272 و بحار الانوار، جلد 88، صفحه 329).

قرائن نشان مى دهد که امام امیرالم?منین (علیه السلام) نیز خطبه بالا را بعد از نماز باران خوانده است زیرا در بعضى از روایات که این خطبه را به طور کاملترى نقل مى کند جمله : «اللَّهُمَّ إنّا خَرَجْنَا إلَیْکَ» آمده است که نشان مى دهد حضرت به اتفاق مردم به بیابان رفته اند، و این کار معمولاً براى خواندن نماز باران است و در بعضى از روایات آمده است که على (علیه السلام) در آخر این خطبه گریه کرد و با عباراتى بسیار سوزناک از خداوند متعال تقاضاى باران نمود. 

بخش نهج البلاغه تبیان 
التماس دعای فراوان

منبع : کتاب پیام امیر ام?منین علیه السلام، آیت الله مکارم شیرازی

 


نوشته شده در شنبه 95/8/8ساعت 2:49 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >


کد قالب جدید قالب های پیچک