سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غیرت=عفت


   در مورد وسواس و راه درمان آن .

پاسخ – وسواس یک بیماری روحی است مثل بیماری بداخلاقی و می توان آنرا درمان کرد. باید این بیماری را جدی گرفت ،اگر این بیماری درمان نشود زیاد می شود و به بن بست می رسد، چه بیماری کم باشد چه زیاد. در ابتدا مقابله با آن سخت است ولی بعداً راحت می شود. وسواس مخصوص مسلمان ها نیست و همه ی مردم دنیا دچار وسواس فکری و عملی هستند. بعضی از وسواسی ها باید به روانپزشک متخصص متعهد مراجعه کنند تا درمان دارویی بشوند. افرادی هستند که چندین سال است که داروی اعصاب می خورند و مشکلی هم ندارند.

اطرافیان وسواسی ها نباید آنها را ملامت کنند .افرادی بوده اند که خودشان هم دچار وسواس شده اند. به این افراد به چشم بیماری نگاه کنیم که ناخواسته گرفتاری این بیماری شده اند و دلسوزانه با آنها برخورد کنیم و به آنها کمک کنیم تا درمان بشوند.


 

برای افرادی که وسواس فکری دارند و ناخواسته گناهانی به ذهنش خطور می کند، گناهی نوشته نمی شود. حتی بدترین فکرها در مورد خدا ،پیامبر و آخرت .حضرت به فردی که ناراحت بود که دچار این فکرها شده است بشارت می دهد که تو محض ایمان هستی و نباید به این فکرها اهمیت بدهی تا خودش برود. پس اگر فکری ناخواسته به ذهن شما می آید، گناهی برای شما نوشته نمی شود و با ذکر لاحول ولا قوة الا بالله به خدا پناه ببرید.

بسیاری از کسانی که دچار بیماری وسواس هستند بخاطر جهل نسبت به مسائل است.یعنی بخاطرندانستن مسائل دچار وسواس شده است. اساس دین ما بر اساس اصولی است.

پیامبر فرمود :من بر یک دین راحت مبعوث شده ام. زندگی ما باید با راحتی و خوشی باشد .افکار شیطانی انسان ها را به وسواس می کشاند. دین وعلمای دین اسلام راحت گرفته اند.

یک اصلی داریم بنام اصل  طهارت یعنی در دنیا همه چیز پاک است. آسمان، زمین ،فرش ، هوا و خلاصه همه چیز پاک است مگر اینکه یقین به نجاست داشته باشیم. اصل طهارت به انسان آرامش می دهد .داریم :خدایی که پاک است و پاک کننده است. همه چیز پاک است جز دوازده چیز است که در اسلام نجس است مثل خونی که بیرون از بدن می آید. البته خون داخل بدن پاک است. خون ،بول ،منی ،سگ و خوک ،کافر( به فرموده یاکثر مراجع ) و...

در اسلام چند چیز باید پاک باشد: لباس و بدنی که با آن نماز می خوانیم ،لباس احرام ،کفن میت،مهری که در هنگام نماز روی پیشانی می گذاریم(اگر سجاده یا زمین نجس باشد اشکالی ندارد)، مسجد و مشاهد مشرفه .

اگر دیوار یا پرده ی نجس باشد اشکالی ندارد. بعضی ها فکر می کنند که اگر دیوار خانه نجس باشد از خدا دور می شوند درحالیکه این طور نیست. اینها فتوای مراجع تقلید است. خانم هایی که دچار عادت ماهیانه هستند یا زایمان می کنند بدنشان آلوده است ولی مسحب است که این خانم در ساعات نماز روی جانمازش بنشینند و ذکر بگویند.

تا وقتی ما یقین نکنیم ترشحاتی که از انسان خارج می شود بول، خون یا منی است، پاک است. پس اگر ما در مورد ترشحاتی که از انسان خارج می شود به یقین نرسیم نیاز به غسل نداریم. یقین یعنی اینکه همه می دانند این خون است و ما مطمئن هستیم که این خون است که از بدن خارج شده است و می توانیم روی آن قسم بخوریم. همه ی ترشحات منی نیست و تا ما یقین نکنیم غسل برگردن ما واجب نمی شود. خدایی که می فرماید: فلان چیز نجس است، همان خدا می فرماید که اینجا پاک است.

خیلی ها فکر می کنند که وضوءشان باطل می شود و باد از آنها خارج می شود .روایت داریم که شیطان در بدن انسان می دمد تا فکر کند که وضو او باطل شده است . نباید به این احساس ها اعتنا کرد( بعضی ها حس می کنند که حبابی از آنها خارج شده است). انسان باید یقین بکند که وضوءاش باطل شده است یعنی خوابیده است یا ادرار از او خارج شده است. اگر شک می کنیم که خواب مان برده یا نه، وضو باطل نیست. وضو با شک باطل نمی شود. اگر ما این مسائل را بدانیم خیال مان راحت می شود. در دین ما سخت گیری نشده است.

در نجاست نیاز به یقین صددرصد است که بتوانیم قسم بخوریم. افراد وسواسی زیادی به آیت الله گلپایگانی مراجعه می کردند و می گفتند که آب باران و گِل به عبای شما ریخته است و شما با همین عبا نماز می خوانید. آیا اینها نجس نیست؟ ایشان می فرمود :من یقین ندارم که گِل و بارانی که به لباس من ترشح شده است نجس است. البته اگر خون هم به اندازه ی یک بند انگشت روی لباس نمازگزار باشد اشکالی ندارد.

فردی با یکی از آیت الله ها به مکه رفته بود و وقتی مُحرم شده بودند، حوله اش را آویزان کرده بود تا وضو بگیرد که حوله اش روی زمین افتاد. او نگران شد ولی آیت الله فرمود: این حوله پاک است. او باور نمی کردم. ایشان با حوله ی تر روی زمین نشست و بعد با همان نماز خواند تا او باور کند که این حوله پاک است. ما بعضی از مسائل را خوب نمی فهمیم و احتیاط بیجا می کنیم.

وقتی پیامبر در مکه مبعوث شدند آب لوله کشی و جاری نبود. بیشتر افرادی که با پیامبر رفت و آمد می کردند کافر بودند. مسلمانان اوایل اسلام خیلی به مسائل نجاست اهمیت نمی دادند و پیامبر با آنها غذا می خورد. در آن زمان آب قلیل بوده است و گاهی یک سپر جنگی را آب می کردند و با آن زخم های پیامبر را می شستند. گاهی بچه ها در لباس پیامبر ادرار می کردند و پیامبر می فرمود که بگذارید بچه راحت باشد. برای پیامبر راحتی بچه مهم بوده است.

مرحوم بهاء الدینی وقتی دستش خون می آمد در استکان آب می ریخت و کمی روی دستش می ریخت .شما تصور کنید که پیامبر با آب قلیل چطور حمام می کردند؟ در مکتب ما خیلی

به طهارت و نجاست اهمیت داده نشده است. ما باید به مسائلی مثل غیبت و آبرو بردن مردم اهمیت بدهیم و جلوی زمان مان را بگیریم و احتیاط کنیم. ما در مسائل طهارت و نجاست احتیاط های بیجا می کنیم که این اشتباه است. ما باید مطابق شرع عمل کنیم و لاابالی گری نکنیم. اگر ما ندانیم و چندین سال با بدن و لباس نجس نماز بخوانیم، نمازهای ما مورد قبول است.

خداوند آب ،خاک، زمین، آفتاب و اسلام را جزو پاک کننده قرارداده است. اگر چیز نجس را یک بار در آب جاری فرو ببریم کافی است البته اگر همراه نجاست نباشد. با آب قلیل دو بار تا سه بار می توان چیز نجس را پاک کرد.

ماشین های لباس شویی  که وصل به آب کر است، همه چیز را پاک می کند ولی ماشین هایی که به آب کر وصل نیستند، اگر آب سه بار بگردد، پاک می شود. حیف است فکر و ذهنی که باید مأنوس با خدا و اهل بیت بشود ،به فکر نجاست باشد. روایت داریم: امام صادق(ع) وقتی می خواستند به دستشویی بروند مقداری آب به لباس شان می پاشیدند که وقتی از دستشویی بیرون می آیند اگر ترشحی روی لباس شان دیدند بگویند: این همان آبی است که خودم پاشیده ام. پس ما باید در نجاست ایجاد شک کنیم.

روایت داریم :کسی به امام صادق (ع)گفت :من در تشت لباس شستم و آنرا روی بند پهن کردم ولی بعداً دیدم که موش مرده ای در تشت است، امام فرمود: ممکن است که این موش بعد از شستن لباس در تشت افتاده است. انسان نباید برای خودش ایجاد نجاست کند. البته این با لاابالی گری فرق می کند. ما نباید به ترشحات اعتنا کنیم..

پاسخ – روایت داریم :مستحب است وقتی دو مسلمان یکدیگر را ملاقات می کنند بر محمد و آل محمد صلوات بفرستند. پیامبر فرمود :وقتی دو تا مومن مصافحه می کنند و صلوات می فرستند ازهم جدا نمی شود مگر اینکه خدا گناهان آنها را به برکت صلوات بیامرزد.

در این صفحه داریم: ما تو را نفرستادیم مگر برای همه ی مردم. پیامبر هم بشارت دهنده و هم هشدار دهنده است. اکثر مردم بخاطر جهالت پیامبر را درک نمی کنند. پس پیامبر اکرم پیامبر همه ی انسانها است.

می گویند بهترین کار برای فرد وسواسی این است که به مسائل اهمیت ندهد. و در سر نماز وسواس به خرج ندهد. مگر می شود کسی برای نماز و وضو وسواس به خرج ندهد؟ ما وسواس به خرج می دهیم که نمازمان اشتباه نباشد و به جهنم نرویم .از کجا معلوم که وقتی مُردیم به ما نگویند که چرا توجه نکردید یا تلاش نکردید که امور مذهبی را درست انجام بدهید. با وسواس به خرج دادن می توانیم از خودمان دفاع کنیم و بگوییم: ما تلاش مان را کردیم و نشد، راهنمایی بفرمایید.

پاسخ – افرادی که در رسانه یا منبرها مسئله می گویند باید توجه کنند که طرح بعضی از مسائل وسوسه ایجاد می کند .مثلا بعضی ها می گویند که وقتی می خواهید الحمدلله را تلفظ کنید طوری این کار را انجام بدهید که صدای ر ایجاد نشود .این کار باعث وسواس در گفتن این کلمه می شود. مردم نباید اینها را جدی بگیرند. بزرگی غسل می کرد و فردی به او گفت که پشت گردن شما خشک است. ایشان گفتند که چرا شما این مطلب را به من گفتی که من به زحمت بیفتم زیرا من فکر می کردم که غسلم درست است.

بدانید که خداوند کسی را بخاطر اینکه در غسل، به سر سوزنی از بدنش آب نرسیده است به جهنم نمی برد. ما نباید خداوند را این قدر کوچک کنیم. وقتی می گویند: گفتن کلمه ای اشتباه در نماز، نماز را باطل می کند این شک برانگیر است و گفتن این مسائل درست نیست.

پس درست نگفتن مسائل برای مردم باعث می شود که مردم وسوسه بشوند. سعی کنیم که مسائل را درست برای مردم توضیح بدهیم. یکی از راه کارهای مقابله برای افراد وسواسی این است که با افرادی که محتاط هستند رابطه نداشته باشند. و سعی کنند مسئله را از یک فرد متخصص یک بار بپرسند. بعضی از وسواسی ها یک مسئله را چندین بار از چندین نفر می پرسند و به دنبال فردی هستند که مثل خودشان وسواسی باشد. سعی کنیم برای مردم وسواس ایجاد نکنیم.

ترشحی که ما به آن شک داریم و نمی توانیم روی آن قسم بخوریم پاک است. امیرالمومنین با فردی از کنار خانه ای عبور می کردند و از ناودان خانه آبی روی حضرت ریخت. فرد گفت که شاید این بول باشد .حضرت فرمود: وقتی من نمی دانم آب است یا بول است برای من اشکالی ندارد و من به آن اهمیت نمی دهم. و این برای من پاک است.

ما باید به اندازه ی کافی توجه کنیم و بی مبالاتی نکنیم. می گویند که در نماز گفتن تسبیحات اربعه یک بار واجب، دو بار حرام و سه بار واجب است. پس باید توجه کنیم که یک بار یا سه بار بگوییم. یک فرد وسواسی بیش از حد توجه می کند و بیش از اندازه شک می کند . راه درمان این افراد این است که بی توجه باشند. توجه به اندازه خوب است. و این عین تلاش است. اگر توجه بی اندازه شد و به وسواس کشیده شد، باید بی توجه بود و این دستور خداست.

روایت داریم که زُراه به امام صادق(ع) می گفت: من گاهی در تاریک یک مایعی در بدنم حس می کنم و نمی دانم خون است یا خیر، آیا لازم است که چراغ را روشن کنم یا صبر کنم تا روز بشود که ببینم خون است یا خیر. امام فرمود :لازم نیست.

امام هادی(ع) می فرماید: خدا دشمن دارد کسی را که حرف را قبول نکند. پس وقتی خداوند می فرماید که این پاک است باید آنرا قبول کنیم.

خدایا به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان(عج) را از ما راضی و فرجش را نزدیک بفرما، دعاهای حضرت را مشمول حال ما بفرما، همه ی بیماران شفای عاجل عنایت بفرما و برکات مادی و معنوی بر همه ی مردم سرازیر بفرما.

منبع : سایت سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد 


نوشته شده در شنبه 96/3/6ساعت 10:46 صبح توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |



کد قالب جدید قالب های پیچک