سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غیرت=عفت

گزینش آگاهانه یک وظیفه است

 

مردم وظیفه دارند به ملاک‌های دینی و شرعی و انقلابی نگاه کنند. به روابط و قوم و خویشی و ایل و طایفه و این طور چیزها نگاه نکنند. ببینند واقعاً چه کسی با معیارهای الهی و انقلابی مناسب‌تر و به آن نزدیک‌تر است، او را انتخاب کنند و با شور و شوق به عنوان یک وظیفه در این کار دخالت کنند. کسانی از مردم وظیفه دارند که دیگران را تشویق و تحریض کنند. کسانی که زبان گویایی دارند، قلم توانایی دارند و آبرویی پیش مردم دارند ـ که این آبرو هم جزو ذخایر الهی است و خدای متعال به هرکسی داده است، باید آن را در راه او صرف کند و به کار ببرد ـ مردم را توجیه و تشویق کنند و آدم‌های خوب را به آنها معرفی نمایند. (14/11/74)


 

باید گشت و اصلح را پیدا کرد

 

همچنان که شرکت در انتخابات یک وظیفه است، گزینش خوب و آگاهانه هم یک وظیفه است. البته ممکن است همه‌ تلاش‌ها به نتیجه نرسد؛ اما انتخاب کنندگان تلاش نمایند برای این که گزینش درست بکنند، این خیلی مهم است. البته هیچ کسی در صحنه انتخابات وارد نمی‌شود، مگر این که شورای نگهبان صلاحیت او را اعلام کند. بنابراین کسانی که وارد صحنه انتخابات می‌شوند، اشخاصی هستند که شورای نگهبان ـ که امین مردم در این قضیه است ـ پای اسم آنها را امضا کرده و اعلام صلاحیت نموده است. بنابراین همه صلاحیت دارند؛ منتها امر ریاست جمهوری بالاتر از این حرف هاست. باید گشت و اصلح را پیدا کرد، باید گشت و امین‌ترین را انتخاب کرد. باید جست و جو کرد و در بین این چند نفر به طور نسبی قادرترین بر اداره کشور را پیدا کرد؛ مهم این است. چون این امر مهم است، تفاضل هر چه هم کم باشد، اهمیت پیدا می‌کند. در کارهای کلان، این طور است. فرق دو مبلغی که با هم اندکی تفاضل دارند، اگر جنسی که می‌خواهیم با این مبلغ تهیه بکنیم، یک کیلو و دو کیلو جنس است، خیلی اهمیت ندارد؛ اما وقتی که آنچه می‌خواهیم جا به جا بکنیم، فرضاً هزاران تن از این جنس است، آن هنگام تفاضل در قیمت وقتی هم کم باشد، حجم زیادی می یابد و اهمیت پیدا می‌کند. همه کارهای کلان این طور است. 13/2/76

 

 

 

1- ایمان و تقوای اخلاقی

 

Ø     شرط اول، صدق و اخلاص است.

 

انقلاب به کار آدم‌های کارآمد و صادق نیاز دارد. صدق و اخلاص شرط اول است. اگر ما در کسی صدق و اخلاص نبینیم، خیلی احتمال دارد که کار او هم به درد نخورد و یا در مواقعی مشکل درست کند. انسانی که صدق و اخلاص ندارد، ولی کارآیی دارد، مثل ماشینی می‌ماند که اگر مراقبش نبودند و یک پیچ آن اشکال پیدا کرد، گاهی می‌بینید که ضربه‌ای هم به آدم می‌زند. کارآیی انسانی به این است که هر فردی، از روی اخلاص و صدق و نیت صحیح کاری را که به عهده‌اش است، انجام دهد تا انسان تلقی شود و ماشین نباشد. (18/5/68)

 

Ø     کارگزار اسلامی باید متدین، انقلابی و مسلط بر نفس باشد.

 

کارگزاران حکومت اسلامی، از لحاظ ایمانی باید به سمت نمونه و الگو شدن پیش بروند؛ یعنی نمونه انسان متدین انقلابی مسلط بر نفس و عامل برای خدا باشند. این، آن چیزی است که اگر در بین توده مردم ما، افراد زیادی از این قبیل هستند، باید به این سمت برویم که همه کارگزاران حکومت ما اینطور باشند. این لازمه حکومت اسلامی است و حکومت اسلامی با داشتن این گونه افراد، پایدار خواهد شد و استمرار خواهد یافت. (14/9/69)

 

 

Ø     تقوای کارگزاران، پشتوانه عدالت اجتماعی است.

 

در امیرالمؤمنین عدالت شخصی در حد اعلی بود. همان چیزی که از آن به تقوا تعبیر می‌کنیم. همین تقواست که در عمل سیاسی او، در عمل نظامی او، در تقسیم بیت‌المال توسط او، در استفاده او از بهره‌های زندگی، در هزینه کردن بیت‌المال مسلمین، در قضاوت او و در همه شئون او خودش را نشان می‌دهد. در واقع در هر انسانی، عدالت شخصی و نفسانی او پشتوانه عدالت جمعی و منطقه تأثیر عدالت در زندگی اجتماعی است. نمی‌شود کسی در درون خود و در عمل شخصی خود تقوا نداشته باشد، دچار هوای نفس و اسیر شیطان باشد، اما ادعا کند که می‌تواند در جامعه عدالت را اجرا کند. چنین چیزی ممکن نیست. هرکس که بخواهد در محیط زندگی مردم منشاء عدالت بشود، اول باید در درون خود تقوای الهی را رعایت کند. تقوا یعنی مراقبت برای خطا نکردن. البته معنای این حرف آن نیست که انسان خطا نخواهد کرد. خیر، بالاخره هر انسان غیرمعصومی دچار خطا می‌شود. اما این مراقبت یک صراط مستقیم و یک راه نجات است و از غرق شدن انسان جلوگیری می‌کند و به انسان قدرت می‌بخشد. انسانی که مراقب خود نیست و در عمل و کلام و زندگی شخصی خود دچار بی‌عدالتی و بی‌تقوایی است، نمی‌تواند در محیط جامعه منشاء عدالت اجتماعی باشد. این جاست که امیرالمؤمنین ـ علیه الصلاة والسلام ـ درس همیشگی خودش را به همه کسانی که در امور سیاسی جامعه خود نقشی دارند، بیان کرده است. «من نصب نفسه للنّاس اماماً فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره» هرکس که خود را در معرض ریاست، امامت و پیشوایی جامعه می‌گذرد ـ در هر محدوده‌ای ـ اول باید شروع به تأدیب و تربیت خود کند؛ بعد شروع به تربیت مردم کند. یعنی اول خودش را اصلاح کند بعد به سراغ دیگران برود. (26/12/79)

 

Ø     در درجه اول، فرد با ایمان را انتخاب کنید.

 

قوام نظام جمهوری اسلامی به اعتمادهای مردم نسبت به کسانی است که برای تصدّی مراکز قدرت انتخاب می‌کنند. باید به خواسته‌های مردم عمل و به اعتماد آنها پاسخ داده شود. آن طرف قضیه باید امانت شما را رعایت کنند و به اعتماد شما پاسخ دهد. این طرف قضیه هم ـ که شما هستید ـ باید چشم خود را باز کنید و متوجه باشید که به چه کسی رأی می‌دهید و چه کسی را انتخاب می‌کنید. بعضی از جناح‌ها و گروه‌ها و باندها طوری عمل کردند که مردم دیگر به معرفی آنها اعتماد نمی‌کنند و این که مردم به معرفی افراد و جناح‌ها و گروه‌ها اعتماد نکنند، ضایعه است.

 

در انتخابات سعی کنید در درجه اول انسان‌های مؤمن و با ایمان را انتخاب کنید. تبلیغات دشمنان و پیروان آنها در راستای کم‌رنگ کردن ایمان در جامعه است. می‌گویند ایمان چیست؟ پاسخ این است که اگر ایمان نباشد، لیاقت و کارآیی هم به کار نخواهد آمد. فردی که لایق‌تر است اگر ایمان نداشت، بیشتر دزدی می‌کند و لطمه می‌زند. اگر ایمان داشت، لیاقت و عرضه و کاردانی‌اش برای مردم مفید خواهد بود. بنابراین مردمان با ایمان، با لیاقت، کاردان و امین را انتخاب کنید و مراقب عملکرد آنها باشید. (6/12/81)

 

Ø     ایمان به خدا و عمل صالح کارگزاران، کلید موفقیت نظام اسلامی است.

 

ما قله بلند و رفیعی را در نظر گرفته‌ایم که عبارت است از همین زندگی مطلوب انبیاء و اولیای الهی. همه تلاش و همت و همه فکر و ذکر ما این است که خودمان را به این قله نزدیک کنیم. البته فاصله زیاد است و راه دشوار؛ اما رسیدن به دامنه‌های بالا و والاتر مغتنم و لذت بخش است؛ ما دنبال این هدف هستیم. کلید موفقیت این کار در نظام اسلامی چیست؟ کلید موفقیت این است که مسئولان نظام اسلام ـ همچنان که در آیه قرآن ذکر شده است ـ از ایمان و عمل صالح برخوردار باشند. ایمان و عمل صالح فقط اعتقاد به خدا و خواندن نماز و گرفتن روزه نیست؛ بلکه ایمان یعنی ایمان به خدا؛ ایمان به وعده الهی؛ ایمان به آنچه که خدای متعال برای بشر دردستورات تشریعی خود به وسیله انبیا فرستاده است؛ ایمان به درستی راه خود. «امن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون»؛ خود پیغمبر به راه خود ایمان داشت. مؤمنین هم به دنبال سر پیغمبر به راه خودشان ایمان داشتند. خدای متعال به ما وعده‌هایی داده است؛ باید به این وعده‌ها ایمان داشته باشیم. (2/1/83)


 

2- ساده زیستی و مبارزه با اشرافیت

 

Ø     بترسید، ما هم مترفین میشویم.

 

 

Ø     دنیا طلبی مسئولان نظام اسلامی، نقص است.

 

 

Ø     مشی امیرالمؤمنین تلاش زیاد در دنیا و برداشت اندک از آن بود.

 

بی‌اعتنایی به دنیا یعنی بی‌اعتنایی به تلاش دنیا. چه کسی از امیرالمؤمنین(ع) در دنیا پرتلاش‌تر بود؟! چه کسی بیشتر از امیرالمؤمنین(ع) از قدرت بازو، قدم، مغز، جسم، روح، مال و همه نیروهای خود برای ساختن دنیای خود استفاده کرده است؟! اشتباه نکنیم! بی‌رغبتی به دنیا، به معنای پشت کردن به تلاش، سازندگی، مبارزه و ساختن جهان به شکل مطلوب نیست. آن زحمت‌ها را باید کشید. آن کسی که بی‌رغبت به دنیاست، زاهد است. یعنی همه آن زحمتها را می‌کشد، مجاهده می‌کند، مبارزه می‌کند، خود را در میدان‌های مبارزه ـ حتی ـ به خطر هم می‌اندازد تا پای جان هم پیش می‌رود. بازوی او، پای او، مغز او، جسم او، روح او، دارایی او هم ـ اگر داردـ در راه ساختن دنیای خوب مصرف می‌شود. منتها وقتی نوبت برداشت شخصی از خزانه دنیا می‌رسد، کم برمی‌دارد، این معنای زهد است. پای شخص او وقتی به میان آمد و زندگی شخصی او وقتی مطرح شد، حظّ خود را از لذایذ مادی کم می‌کند. این هم که کم می‌کند نه از این باب است که می‌خواهد غرایز مادی را سرکوب کند. نه! در همان حدی که طبیعت انسان هست، به طور معمول لذّات و زیبایی‌های زندگی را هم مورد استفاده قرار می‌دهد. اما نه با ولع و نه مثل یک انسان حریص. (17/10/71)

 

Ø     دولتمردان باید خود را با ضعفای جامعه بسنجند، نه اعیان و اشراف.

 

آن حضرت در جایی دیگر از نهج البلاغه می‌فرماید:«انّ الله تعالی فرض علی ائمة الحق ان یقدّروا انفسهم بضعفة النّاس»؛ یعنی صاحبان مناصب در نظام حق، حق ندارند خودشان را با اعیان و اشراف مقایسه کنند و بگویند چون اشراف و اعیان این‌گونه خانه و زندگی دارند و این طور گذران می‌کنند، پس ما هم که صاحب این منصب و این مسئولیت در جمهوری اسلامی یا در نظام اسلامی و حاکمیت اسلامی هستیم، سعی کنیم مثل آنها زندگی کنیم؛ یا این که چون رؤسا و مسئولان و وزرای کشورهای دیگر در نظام‌های غیر الهی و غیر حق این طور زندگی می کنند، این طور خوشگذرانی می‌کنند و این گونه از امکانات مادی استفاده می کنند، ما هم بایستی همان طور زندگی کنیم نه، حق ندارند زندگی شان را با اعیان و اشراف و متمکنان و یا با منحرفان اندازه گیری کنند. پس با چه کسانی باید زندگی خودشان را اندازه بگیرند؟ «ان یقدّروا انفسهم بضعفة النّاس» ؛ با مردم معمولی، آن هم ضعیف ها و پایین ترهاشان.

 

در این عبارت، این تعبیر نیست که مثل آنها زندگی کن ـ ممکن است هرکسی نتواند آن گونه زندگی را بر خودش تنگ بگیردـ اما این هست که خودت را با او اندازه بگیر و با او مقایسه کن، نه با اعیان و اشراف و با فلان پولدار و فلان سرمایه دار. مسئول و صاحب یک منصب درنظام اسلامی و نظام حق، نباید طوری زندگی کند که باب اعیان و اشراف و متمکنان و برخورداران جامعه یا مسئولان کشورهای غیراسلامی است؛ نه، اینطور نیست. این فرهنگ غلطی است که هرکس در مسئولیت‌های دولتی به مقام یا مسئولیتی رسید، باید فلان طور خانه یا فلان طور وسیله رفت و آمد یا فلان طور امکانات زندگی داشته باشد. نه، دستور امیرالمؤمنین این نیست. فقط مربوط به آن زمان هم نیست؛ مربوط به همه زمان‌هاست.

 

این مربوط به مسئولان و صاحبان مناصب در نظام اسلامی است. باید خودشان را با مردم ضعیف بسنجند نه با برخورداران جامعه. (25/9/79)

 

Ø     مسئولان اسلامی نباید تجمل آمیز زندگی کنند.

 

 

Ø     ترویج اشرافیگری، خیانت به ملت و موجب لعن ابدی است.

 

 

 

3- شجاعت و عدم سازشکاری

 

Ø     نرمش در برابر آمریکا، کاهش رأی مردم را به دنبال دارد.

 

اگر کسی از نامزدهای ریاست جمهوری ، کمترین نشانه نرمشی در مقابل آمریکا، در مقابل دخالت‌های دولت‌های غربی، در مقابل تجاوزهای فرهنگی و سیاسی بیگانگان نشان بدهند، همه دنیا باید بدانند که ملت ما به چنین کسی قطعاً رأی نخواهد داد. مردم به کسی رأی می‌دهند که بدانند در مقابل آمریکا و افزون طلبی‌های دولت‌های متجاوز و پرتوقع و خودکامه و کسانی که می‌خواهند اراده خود را بر ملت ایران تحمیل کنند، ایستادگی می‌کند. هرکسی را که مردم این مواضع را بیشتر از او ملاحظه کنند، به او بیشتر گرایش پیدا می‌کنند. البته ما متن مردم را می‌گوییم. ممکن است در گوشه‌ای چهار نفر آدم هم باشند که دارای سلایق مخصوصی باشند و عکس متن مردم فکر بکنند؛ به آنها کاری نداریم. متن ملت ایران، این است. (17/2/76)

 

Ø     بدبختی بسیاری از ملتها به واسطه عدم شجاعت مسئولانشان است.

 

 

 

4- دلسوزی، کارآمدی و کفایت

 

Ø     مردم، مسئول دلسوز، با کفایت و کارآمد میخواهند.

 

 

Ø     مدیر مؤثر و انقلابی

 

 

Ø     امیدواریم دولتی کارآمد و با کفایت مشکلات کشور را برطرف کند.

 

 

 

5- نشاط، شادابی و کاردانی

 

Ø     مردم باید با چشم باز، رئیس جمهور شاداب و با نشاط را انتخابات کنند.

 

 

 

Ø     نیاز کشور، رئیس جمهور با نشاط، کاردان، توانا و پیگیر است.

Ø     به دوش کشیدن این بار، نشاط، همت، قدرت و هوشمندی لازم دارد.

 

اصلح یعنی کسی که برای ریشه کنی فقر و فساد عزم جدی داشته باشد؛ یعنی کسی که به حال قشرهای محروم و مستضعف دل بسوزاند. اصلح کسی است که هم به ترقی و پیشرفت کشور و توسعه اقتصادی و غیراقتصادی بیندیشد؛ هم زیر توهمات مربوط به توسعه، آن چنان محو و مات نشود که از یاد قشرهای مظلوم و ضعیف غافل بماند. اصلح کسی است که به فکر معیشت مردم، دین مردم، فرهنگ مردم و دنیا و آخرت مردم باشد. اصلح کسی است که بتواند این بار عظیم را بر دوش بگیرد. هرکسی نمی‌تواند این بار را بر دوش بگیرد. نشاط و حوصله و همت و قدرتِ لازم و هوشمندی لازم دارد. البته هرکس صلاحیتش در مراکز قانونی تأیید شود، صالح است؛ اما باید در بین صالح‌ها گشت و صالح‌تر را پیدا و او را انتخاب کرد. این، هنر شما مردم است. (17/2/84)

منبع من:http://www.bultannews.com/fa/news

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 96/2/28ساعت 3:46 عصر توسط fateme ghodrati نظرات ( ) |



کد قالب جدید قالب های پیچک